نگاهی به «تئاتر کاربردی» به عنوان ابزار قدرتمند ارتباطی و بیانی (بخش پنجم)
چگونه تئاتر کاربردی خلق کنیم؟
ایران تئاتر: متن حاضر بخش پنجم از کتاب «تئاتر کاربردی؛ موردپژوهیهای بینالمللی و چالشهای عملی» است که توسط علیظفر قهرمانینژاد ترجمه و به مناسبت برگزاری دهمین جشنواره بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان از سوی انتشارات نمایش منتشر شده است. این بخش به تجربه های خلق تئاتر کاربردی میپردازد.
تسهیلگری
غالباً در تئاتر کاربردی عنوانهایی مانند هنرمندِ معلم، هدایتگر، یاریگر خلق اثر، معاون هنری، جوکر (اصطلاح بوال) و مانند آن در مورد کسانی که در زمینه تئاتر با اجتماعات فعالیت میکنند بهکار میرود. اما به نظر میرسد که عنوان «تسهیلگر » متداولترین و بنا به معنی اصلی آن ـ آسانسازی ـ مناسبترین آنها باشد. تسهیلگر تئاتر کاربردی فردی چندرشتهای است که باید از تئاتر و کارکرد آن آگاه باشد، درعین حال درکی از یاد دادن و یادگیری هم داشتهباشد. همین دانش و مهارتهاست که کار را برای کسانی که تئاتر را قلمرویی ناشناس میپندارند، آسان میکند. افزون بر این، تسهیلگر باید با ساختارهای جامعه و زمینه اجتماعیای که در آن کار میکند آشنا باشد. نمونه پروژههای پیش پا افتادهای از تئاتر کاربردی وجود دارند که تسهیلگرانی با دانش و تجربه ناکافی ادارهاش میکنند و منجر به تجربهای کم اثر یا کم ارزش برای همه، چه آنها که درگیرند و چه آنها که حضور دارند، میشود. سالیوان (2004) در تعیین مهارتهای جوکر در تئاتر مجادله، شگردهایی را برمیشمرد که هر تسهیلگر کارآمدی به آنها نیاز دارد تا بهعنوان «هدایتگر انرژیها، نیتها و میلهای آزادشده» عمل کند (ص23). طی فرایند ابداع و تمرین و نیز (در فرصتهای مناسب) هنگام اجرا.
تسهیلگر ... باید نیازهای تماشاگران را درک و مرتفع کند و ظرف امنی برای خود ـ بیانگری فرد ایجاد کند. همچنین اجرای صحنهها را با مداخلههای «تماشا ـ بازیگران» پیوند زند، نتایج ایدههای نمایشی تماشاگران را پردازش کند و ارتباط با تماشاگران را مدیریت نماید. یک تسهیلگر کارآمد باید مهارت درامپرداز، کارگردان، بازیگر بداههساز، نمایش درمانگر، فیلسوف سیاسی، مربی سخنوری، مجری بحث تلویزیونی و کمدین سرپایی را با هم ترکیب کند (ص23).
درامپرداز «مشاور ادبی یک گروه تئاتر است».کار او پژوهش مستند، اصلاح متن، یافتن ارتباط بین مفاهیم، شناسایی ابهامات، روشن کردن تفاسیر ممکن و تکمیل دیدگاه و دریافت تماشاگر است.(پاتریس پاوی، 1998، صص 123ـ122)
متوجه میشویم که تسهیلگری تئاتر کاربردی اساساً مبتنی بر نمایش و تئاتر و نیز راهبردها و فنون آموزشی است و خویشاوندی نزدیکی با پراکسِس مؤثر آموزشی دارد. باید گفت تسهیلگر میداند کاری را چگونه انجام دهد، میداند چرا آن کار مناسب است، چه وقت باید انجامش داد و چگونه به مؤثرترین شکل ممکن انجام میشود. اینها مهارتهایی هستند که نیاز به تعلیم و تجربه دارند. در ضمن، تسهیلگر زمانی میتواند مشارکتکنندگان را بهرهور سازد که بیانی شیوا و گوشی شنوا داشتهباشد و از هوشی اجتماعی و همدلانه برخوردار باشد (آرنولد، 2005؛ گُلمن، 1995، 2006) تا بتواند با گروههای مردم کار کند و آنها را در تصمیمگیری یاری رساند. تسهیلگری نیاز به مهارتهای دیپلماسی دارد زیرا این نوع کار آکنده از مسائلی است پیرامون اینکه چه چیز از فرایند نمایش را نگه داریم، چه چیز را حذف کنیم و چگونه از آن محصولی هنری بسازیم. نکته دیگر در تسهیلگری تئاترکاربردی درک این امر است که مشارکتکنندگان یک اجتماع ـ اعم از بازیگران و تماشاگران ـ از موضوع مورد بررسی آگاهی دارند، اما تسهیلگر از فرم تئاتر آگاهی زیباییشناختی دارد.
نگارش متن
فرایند تئاتر کاربردی همچون رقصی گروهی و تعاملی است که بین افرادی که موضوع برایشان مهم است و تسهیلگران، درامپردازان و/ یا نمایشنامهنویسانی که واجد صلاحیت و تجربهاند، شکل میگیرد. در نمونههای خاصی از تجربه تئاتر کاربردی، فردی نمایشنامهنویس موظف میشود تا براساس پژوهش، مصاحبه و دیگر منابع دست اول نمایشنامهای بنویسد. غالباً این نمایشنامهنویس درگیر فرایند تمرین نمایش نیز میشود تا نمایشنامه را بازنویسی و بازسازی کند. در مورد درامپرداز، این مشارکتکنندگان هستند که به مصاحبه، نقل قصههای خویش، بداههسازی و پژوهش میپردازند. سپس درامپرداز ـ که در فرایند کار حضوری پیوسته دارد ـ [حاصل] این همکاریها را گردآوری میکند و به آنها سر و شکل میدهد. تسهیلگر در بسیاری موارد میتواند نقش درامپرداز را ایفا کند زیرا او با نظم و اصول نظری راهبردهای زیباییشناختی آشناست و میداند که چگونه از آنها در یک آموزش عملی استفاده کند. اما غالباً اجراهای تئاتر کاربردی، نمایشسازی شده هستند.
نمایشسازی
نمایشسازی در تجربه تئاتر کاربردی اهمیت بنیادینی دارد و فرایند پیوستهای از معناسازی تعاملی بهشمار میآید. نمایشسازی را «خلاقیت جمعی » یا «ابداع » نیز مینامند. خلاقیت جمعی از تجربه تئاتر اواخر قرن بیستم سربرآورد و حاکی از خلق نمایشی اصیل برمبنای مستندات یا پژوهش زنده توسط گروهی از اجراگران ماهر است که غالباً با یک کارگردان و / یا درامپرداز کار میکنند. نمایش کشتزار (گروه پَس مورای ) و گندم کاغذی (گروه خیابان بیست و پنجم ) نمونههایی از این دست هستند که در کانادا و توسط گروههای شهری تئاتر حرفهای شکل گرفتند. این گروهها به بررسی مسائل روستایی کشت و زرع در بسترهای سیاسی اجتماعی علاقه داشتند (بنگرید به فایلود، 1987). ابداع، اصطلاحی بریتانیایی/ اروپایی است و به مرحله تکوین فرایند خلق تئاتر اشاره دارد؛ ابداع اولین گام برای رسیدن به یک اجراست. آلیسن اودِی (1996) آن را اینگونه وصف میکند:
فرایندی از خلق تئاتر که گروهی از اجراگران را قادر میسازد تا بهصورت جسمی و عملی در تشریک و تشکیل محصول اصیلی خلاقیت به خرج دهند که مستقیماً ناشی از گردآوری، اصلاح و بازسازی تجربههای متضاد افراد در مورد جهان است ... ابداع با فکر، درک و شکل دادن ایدهها و با تخیلپردازی و خودانگیختگی و همچنین با برنامهریزی پیوند دارد. ابداع با اختراع، تعدیل و خلق چیزی که بهعنوان گروه انجام میدهید، مرتبط است (ص1)
برای [دسترسی به] مصاحبهای از پیتر چیزمَن، که به نمونهای از تئاتر مستند اولیه اشاره دارد، بنگرید به در باب کارگردانی اثر گابریلا جیاناچی و مری لاکهارست.(1999، صص 20ـ13)
وقتی از قطعهای تئاتری حرف میزنیم که ابداع شدهاست، منظور این است که این اثر در اصل، طی فرایند یک کاوش دموکراتیک و به یاری انواع و اقسام بداههسازی خلق شدهاست. ما عنوان «نمایشسازی» را برگزیدهایم، چون نه تنها به ساختن از طریق ابداع / خلاقیت جمعی، بلکه به نتیجه موردنظر ـ یعنی به شکل دهی نوعی اجرای تئاتر ـ نیز اشاره دارد. معمولاً این اجراها نه «نمایش» به مفهوم سنتی آن، بلکه مجموعهای تکگویی و سناریو هستند که حول مضمونی خاص شکل گرفتهاند. اِرول برَی (1991) مینویسد که نمایشسازی: ... مشارکتکننده را قادر میسازد تا درگیر لذات و مخاطرات هر جنبه از نمایش و تئاتر شود؛ به عبارتی نمایشنامهنویس، اجراگر، کارگردان، آهنگساز، تکنیسین، طراح و منتقد شود. مشارکتکنندگان را با نظم و همکاری خلاقی آشنا میکند که لازمه تئاتر است ... این فرایند شامل تمرین نمایش خلقشده و پس از آن شکل دادن به اجرایی قوی میشود که بهگونهای بسیار شخصی و متعهدانه متعلق به کل گروه است (ص1).
سپس اجرا محرکی میشود تا اجتماع بزرگتر (تماشاگران) را درگیر مسائل و موضوعهای مورد بررسی کند. چنین بدهبستانی میتواند منجر به افشای سیاسی اجتماعی و/یا تغییر در ابعاد وسیعتر آن شود. حتی اگر یک پروژه تئاتر کاربردی در اصل بهعنوان جشنی اجتماعی درنظر گرفته شدهباشد، هنگام اجرا موجب تأمل جمعی و رؤیاپردازیهای نو میشود.