در حال بارگذاری ...
همزمان با سال نو میلادی بررسی شد:

جایگاه ویژه هموطنان مسیحی در تئاتر کشور

ایران تئاتر- علی رحیمی: فرا رسیدن سال نو میلادی فرصت ویژه برای ایران تئاتر است تا بتواند به صورت خاص به کنکاش در حوزه تئاتر هموطنان مسیحی و معرفی هنرمندان فقید آن بپردازد. تئاتری که بی شک نمی توان رد آنها را در اعتلای تاریخ نمایش ایران نادیده گرفت.

آن گونه که مورخان نقل می کنند تاریخ تئاتر ارامنه به بیش از یکصد سال قبل از میلاد باز می گردد. هنرمندان ارمنی در جغرافیایی که به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی همواره دشواری های متعدد تاریخی را به آنها تحمیل کرده، در طول سالیان دراز سفیران هنرهای مختلف من جمله تئاتر بوده اند و اغراق نیست اگر تئاتر ارمنی را به واسطه جریان تاثیرگذاری که این هنرمندان در منطقه ایجاد کرده اند، زمینه ساز شکل گیری و آغاز جریان های تئاتری در مناطقی چون آذربایجان، گرجستان، ترکیه و ... بنامیم.

تئاتر هموطنان مسیحی ما نیز به شیوه مدرن آن نیز در اواخر سده نوزدهم میلادی به طور همزمان در شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و رشت شکل گرفت، هرچند تهران را به نوعی باید پیش قراول  این مسیر دانست.

تئاتر مسیحیان تهران به شیوه مدرن با ورود گروهی از جوانانی که تحصیلات خود را در اروپا به پایان رسانده بودند، در سال 1257 (1878 میلادی) آغاز به کار کرد. این گروه در این سال برای نخستین بار نمایشنامه «اوستا بدروس» را در محله ارمنیان واقع در حوالی دروازه قزوین به روی صحنه بردند و علاقه مندان زیادی را به سوی خود کشیدند به نحوی که چون تهران فاقد سالن نمایش تئاتر بود، یکی از ارمنیان علاقه‌مند به هنر به نام «ماناس آبر»، خانه  خود را در اختیار این جوانان قرار داد و آنها بخشی از سالن آن خانه را تبدیل به سن کردند و نمایش را برای اجرا آماده نمودند.

دغدغه سالن اجرا برای هنرمندان باعث شد تا در سال 1259(۱۸۸۰ میلادی) به کوشش «هاروطون ماردیروسیان»  سالنیدر مدرسه «هایگازیان» (در خیابان ارامنه، نزدیک میدان وحدت اسلامی) برای این منظور احداث شود. این سالن اولین سالن تئاتر تهران بود.

پس از این اقدام ارزشمند، ماردیروسیان نخستین انجمن دوستداران تئاتر را زیر نظر هیئت مدیره مدرسه فعال کرد. هدف از تشکیل انجمن مزبور کشف و پرورش استعدادهای نهفته جوانان و پیشبرد هنر تئاتر و همچنین کسب عواید و کمک مالی به مدرسه بود.

تئاتر ارامنه تهران گرچه به دلیل  حضور هنرمندان آن در سایر سالن های تئاتر تهران هیچ موقع به صورت خاص در شکل حرفه ای شکل نگرفت اما هنرمندان مطرحی را به جامعه معرفی کرد که از آن جمله می توان به آبالیان، مانولیان، وسکانیان، سیرانویش، آرمنیان، دوریان، آروس وسکانیان و ژامن اشاره کرد.

تبریز دیگر شهری بود که هموطنان مسیحی در آن خیلی زود به نقش و اهمیت تئاتر در فرهنگ سازی پی برد. اولین نمایش در تبریز به شیوه مدرن را آموزگاران «مدرسه آرامیان» در سال 1258(1879 میلادی) به همت کشیش مسروپ پاپازیان مدیر مدرسه به روی صحنه بردند. این نمایش که «پادشاه آشوت و دو گرسنه» نام داشت با هدف صرف عواید برای امور خیریه به اجرا گذاشته شده بود.

کشیش پاپازیان در این خصوص می نویسد: «در ماه آوریل ۱۸۷۹ میلادی برای کمک به قحطی زدگان شهر وان در حیاط خانه خودمان چادر زدیم و برای نخستین بار نمایشنامه‌ای اجرا کردیم. مبلغ هشت لیره از این اجرا عاید شد که برای انجمن حمایت از قحطی زدگان شهر وان فرستادیم».

این اجرا گرچه موفقیت آمیز بود اما هیئت مدیره مدرسه آرامیان با ادامه آن مخالفت کردند و همین موضوع فتح بابی شد برای حرکت تئاتر تبریز به بیرون از مدارس. کشیش پاپازیان ابتدا چادری را در منزل خوش برپا کرد و به مرور محلی برای اجرا در نظر گرفته شد.

پس از تهران و تبریز، جلفای اصفهان را باید به عنوان یکی دیگر از آغازگران تئاتر هموطنان مسیحی کشور بنامیم. آن گونه که «تیگران آبکاریان» از هنرمندان موثر تئاتر ارمنیان جلفای اصفهان در کتاب « تئاتر ملی جلفای نو از ۱۸۸۸ تا ۱۹۱۳ میلادی» نقل می کند: در سال ۱۸۸۸ میلادی (1267 شمسی) گروهی از ارمنیان علاقه‌مند به هنر تئاتر، در جلفای اصفهان گردهم آمدند و برای تأسیس باشگاه تئاتر در جلفا اطلاعیه‌ای منتشر کردند. اهالی جلفا مبلغی را برای کمک به این گروه هیئت مدیره باشگاه پرداختند. باشگاه با این پول در سالن مدرسه مرکزی ارمنیان جلفا سن تئاتر ساخت و وسایل مورد نیاز را برای اجرای نمایشنامه فراهم آورد. در همان سال نیز نخستین نمایشنامه تحت عنوان «انجیر خچو» به روی صحنه رفت.

تئاتر جلفا تا سال 1269 رونق خوبی داشت اما در آن سال اسقف یسایی آسدوازادوریان خلیفه وقت ارامنه، با فعالیت های نمایشی مخالفت کرد و تئاتر به مدت 7سال در این منطقه معلق شد. از سال 1276 با ورود اسقف ماقاکیا درونیان تئاتر بار دیگر جان گرفت و هنرمندان تئاتر حضور پررنگی در میان مردم داشتند. این توجه باعث شد تا در سال 1288 انجمن دوستداران تئاتر در جلفا تاسیس شود. از نکات مهم درج شده در اساسنامه این انجمن حضور بانوان در صحنه تئاتر بود که تا پیش از این مرسوم نبود.

لوسابر گیورغیان، ایشخانوهی زوهرابیان،‌ آشخن داوتیان، گریگور ناهابدیان و تیگران آبگاریان را باید از جمله معروف ترین هنرمندان تئاتر جلفای اصفهان بنامیم.

از آغازین سال‌های ورود به قرن 14 شمسی، به مرور تئاتر ارامنه که از بدو فعالیت تاثیر عمیقش بر تئاتر کشور قابل توجه و تامل است، فعالیت خود را در شهرهای دیگر کشور ادامه داد و باگذر زمان نقش و جایگاه هنرمندان تئاتر ارامنه پررنگ و پررنگ تر شد و بسیاری از آنها نام و نشان ملی برای خود کسب کردند.

در زیر ضمن احترام به تمامی هنرمندان ارامنه کشور، برای یادآوری، گذری کوتاه بر زندگی برخی از هنرمندان نام آشنای تئاتر ارامنه خواهیم داشت:

 

آرتو طریان

آرتو طریان در سال ۱۲۷۱ در تهران متولد شد. وی از سال 1293 پای به عرصه تئاتر گذاشت و در گروه‌های بسیاری در تهران فعالیت کرد.

آرتو در سال 1296 با تشویق همسرش برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و ضمن تحصیل در مسکو به مطالعه و کسب تجربه در هنر تئاتر پرداخت و پس از فارغ التحصیلی به ایران بازگشت به کار کارگردانی و بازیگری پرداخت.

«حکایت»، «عشق و وطن»، «پریچهر و پریزاد»، «جعفرخان از فرنگ آمده»، «ناپلئون»، «غریزه»، «برای خوشبختی»، «عشق و خیانت»، «شب هزار و یکم» از جمله نمایش هایی است که او به اتفاق همسرش به روی صحنه برد.

آرتو تریان در سال ۱۳۳۳ از دنیا رفت.

 

ساتنیک آقابابیان

ساتنیک آقابابیان معروف به مادام ساتو پری آقابابوف ‏را می‌توان نمادی از نهضت هنری زنان آن دوره دانست. وی در سال ۱۲۷۹ در تهران متولد شد. وی در جوانی در حوزه موسیقی فعال بود و حتی برای تحصیل در موسیقی به کنسرواتوار شارلتنبورگ برلین و سپس به مسکو رفت.

آقابابوف پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و ابتدا در جمعیت‌های ارمنیان خوانندگی کرد و بعد از مدتی به تئاتر روی آورد و ضمن تشکل گروه تئاتر «جمعیت مادام پری آقابابوف»، بین سال‌های 1300 تا 1320 در بسیاری از نمایشنامه‌هایی که در تئاترهای مختلف تهران روی صحنه آورده می‌شدند، نقش‌آفرینی و شهرت و محبوبیت زیادی کسب کرد.

آقابابوف در سال 1358 درگذشت.

 

وارتو طریان

وارتو طریان با نام هنری لالا از اولین زنانی است که روی صحنه تئاتر رفت و نخستین زن ایرانی است که نمایشنامه‌ای را کارگردانی کرده است.

وی در سال 1275 در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در  مدرسه مختلط هایگازیان گذراند و سپس عازم سوئیس شد و در رشته تئاتر تجربه اندوخت. همزمان با تحصیل در سوئیس فن بیان را نیز فرا گرفت. پس از بازگشت به تهران به گروه تئاتر «انجمن دوستداران تئاتر» پیوست و به همراه همسرش آرتو طریان در نمایش‌های متعددی در تهران به روی صحنه رفت و بیش از ۲۵ سال در این عرصه به فعالیت مستمر پرداخت.

وی در سال ۱۳۵۳ خورشیدی در تهران بدرود حیات گفت.

 

شاهین سرکیسیان

شاهین سرکیسیان در سال ۱۲۸۹ از پدری ایرانی و مادری بلغاری در شهر وارنای بلغارستان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را در فرانسه و در رشته حقوق کسب کرد ولی به دلیل علاقه به هنر زیاد در این حوزه فعالیت نکرد.

در سال 1315 سرکیسیان پس از ورود به ایران به عنوان منتقد هنری در نشریه «ژورنال دو تهران» مشغول به کار شد و هم‌زمان همکاری خویش را با گروه‌های تئاتر «فردوسی» «سعدی» و «آناهید» آغاز نمود.

او همچنین به دلیل تسلط بر زبان های فرانسه، روسی و ایتالیایی، نمایشنامه های مختلفی از جمله مرغ دریایی، عقاب دو سر و ... را به فارسی ترجمه کرد.

سرکیسیان در سال ۱۳۳۵«گروه هنر ملی» را پایه‌گذاری کرد. تشکیل این گروه را می‌توان پایه‌گذاری تئاتر مدرن در ایران به شما آورد. جمع کثیری از هنرمندان فعلی تئاتر و سینمای ایران فعالیت هنری خویش را با همکاری در این گروه آغاز نمودند و تجربیات بسیاری اندوختند که از آن جمله می‌توان به علی نصیریان و عباس جوانمرد اشاره نمود.

مرغ دریایی، محلل، مرده خورها، پوشاندن آنان که برهنه‌اند، کشتی به نام تصمیم، قفس نهنگ، آرمنوهی، پیش از صبحانه،  ناموفق‌ها، چاقو، مازیار، شکار لالوار، دایی وانیا و بازی عشق از جمله آثار او در طول فعالیت در حوزه تئاتر است.

شاهین سرکیسیان در سال ۱۳۴۵ دیده از جهان فروبست.

 

تونی آمادونی

هنرپیشه شاخص تئاتری ایرانی ارمنی‌تبار بود که در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در عراق به دنیا آمد. والدینش پس از تولد او به دنبال نسل‌کشی ارمنی‌ها در ترکیه، به ایران آمدند و ساکن آبادان شدند.

تونی کار نمایش را از دوران نوجوانی و در نمایش‌هایی که کارگردانان ارمنی در آبادان به روی صحنه می‌بردند آغاز کرد. وی سپس به تهران آمد و یک گروه تئاتری تشکیل داد و علاوه بر کارگردانی در آن‌ها بازی هم می‌کرد.

تونی در اوایل دهه 30  با بازی در  فیلم «قاصد بهشت» ساموئل خاچیکیان وارد عرصه سینما شد و پس از مدتی در فیلم «فریاد نیمه شب» حضور یافت.

تونی آمادونی در سال ۱۳۷۰ درگذشت.

 

آپیک ملیک آزاریان

آپیک ملیک آزاریان (یوسفیان) در سال 1314 در تبریز متولد شد. وی از اوایل دهه ۳۰، بازی در تئاتر را آغاز کرد و به مدت ده سال با گروه‌های تئاتری تهران همکاری داشت.

گل کاکتوس، تله موش، طبقه ششم، روباه‌ها و اتوبوسی به نام هوس از جمله نمایش‌هایی هستند که آپیک در آن‌ها نقش آفرینی کرده است.

وی از اوایل دهه 40 وارد عرصه سینما و تلویزویون شد و از آن پس به عنوان هنرپیشنه سینمایی مطرح شد.

 

آربی اوانسیان

اوانسیان در اول اسفندماه ۱۳۲۰  در جلفای اصفهان به دنیا آمد. اولین برخورد او با تئاتر به اجرای نمایش در جشن آخر سال مهد کودک او باز می گردد. در دوران تحصیل، کنجکاوی‌هایش او را به سوی تئاتر عروسکی برد، به نحوی که از سال آخر دبیرستان در گروه تئاتر نوجوانان واچه آدومیان در «باشگاه آرارات» حضور یافت و پس از مدتی گروه تئاتر آرمن را با همکاری تعدادی از دوستانش تشکیل داد.

اوانسیان در سال ۱۳۴۰ در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ادبیات تهران پذیرفته شد و در همان سال گروه تئاتر آرمن را با تعدادی از همکلاسی های خود در باشگاه آرارات تاسیس می کند. بازی عشق وکشتی به نام پایداری از نخستین آثار گروه بود. آوانسیان در سال ۱۳۴۲ برای تحصیل در رشته کارگردانی به مدرسه عالی فن فیلم لندن رفت و سپس به ایالات متحده آمریکا راهی شد و در آنجا نیز در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شد.

وی پس از فارغ التحصیلی به ایران بازگشت و تا سال 1358چندین نمایش شاخص را به زبان‌های فارسی، ارمنی، و انگلیسی روی صحنه برد و از همان سال به فرانسه رفت و فعالیت‌هایش در رشته تئاتر را در حوزه های تدریس، کارگاه‌های نمایشی و اجرای نمایش پی‌گرفت.

 

لوریک میناسیان

لوریک میناسیان در ۲۷ دی ۱۳۲۲ در تهران –برخی منابع تبریز- به دنیا آمد. پدرش آرامائیس هوسپیان یکی از چند بازیگر شاخص در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی ایران بود و او  به دلیل حرفه پدرش فعالیت تئاتری خود را از دوران مدرسه شروع کرد و با حضور در نمایش های در نمایشنامه خداوندگان کهن، طعمه و دریا نوشته به صورت جدی وارد عرصه نمایش شد. وی از سال ۱۳۴۰ خورشیدی با گروه تئاتر تازه تأسیس و در عین حال پرکار آرمن در باشگاه ارامنه آرارات تهران، شروع به همکاری کرد؛گروهی که ظرف سه سال سیزده نمایش از نمایش‌نامه‌نویسان بزرگ را به صحنه برد.

میناسیان از سال 1354 به کار تئاتر کودک روی آورد که در منجر به تأسیس «گروه تئاتر کودکان آرگ» در «انجمن فرهنگی ارامنه چهارمحال» در سال ۱۳۶۸ خورشیدی و «تئاتر کودکان نارک» در «انجمن فرهنگی ارامنه نائیری» گردید. فعالیت این گروه تا سال ۱۳۷۸ خورشیدی ادامه داشت وحاصل این دوره فعالیت ۲۵ ساله اجرای بیش از پنجاه نمایش کودکان، و تربیت چندصد تن هنرآموز خردسال تا نوجوان بود.

لوریک میناسیان در 21خرداد 1383 چشم از جهان فرو بست.

 

آشور بانیپال بابلا

آشور در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. مراحل نخستین رشد و آموزش خود را در مکتب کالوینیستی کلیسای مشایخی آشوری تهران سپری کرد. باورهای مذهبی و عشق او به مسیح او را به تحصیل در فلسفه و علوم دینی در دانشگاه آمریکایی­ ها  بیروت کشاند و پس از آن در مدرسه الاهیات خاور نزدیک نیز درجه فوق لیسانس خود را دریافت کرد. اما آشنایی اش با گروه های تئاتری بیروت باعث شد به اشتراک های میان هنر و دین پی ببرد.  با شروع جنگ‌های داخلی لبنان به ایران بازگشت و نمایشی را بر اساس «کلفت‌ها»ی ژان ژنه اجرا کرد.

حضور او در عرصه هنر، مورد تایید کلیسای مشایخی آشوری قرار نگرفت و خیلی زود طرد شد. لذا کسوت کشیشی را رها کرد و به فعالیت حرفه‌ای در تئاتر پرداخت. آشور پس از اجرای چند نمایش، در سال ۱۳۵۲ همکاری‌اش را با کارگاه نمایش آغاز کرد و یکی از چهار گروه این کارگاه را به نام «اهرمن» تشکیل داد. اعضای این گروه شامل اسماعیل پوررضا، پرویز پورحسینی، محمود صحتی، میترا قمصری، مهوش افشارپناه، شاهرخ غیاثی و آتیلا پسیانی بودند.

گروه اهرمن تا پیش از انقلاب اسلامی چهارده نمایش از جمله بانویی می میرد، قوی تر، آخر الزمان، عروسکها و صندوق، چرخ  فلک، امشب شب مهتابه، مراسم گرگ یا نشان قابیل، یخبندان، غارت را  به روی صحنه برد.

با وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران کارگاه نمایش تعطیل شد و آشور به آمریکا مهاجرت کرد. وی در 15 فروردین 1390 در ایالات متحده در گذشت.

 

لوون خانکلدیان هفتوان

لوون خانکلدیان هفتواندر 6 بهمن 1345 در تهران متولد شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ساهاکیان و متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام گذراند. سپس در سال ۱۳۶۳ در رشته هنرهای نمایشی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۹ نمایش اسب نوشته محمد چرمشیر را به عنوان پایان‌نامه خود در رشته بازیگری و کارگردانی به اجرا درآورد.

وی در اتفاقی جالب در سال ۱۹۹۱ برای شرکت در یک جشنواره تئاتر در ارمنستان رفت اما در آنجا پاسپورتش را گم کرد و نتوانست به ایران برگردد. در پی این اتفاق به مسکو رفت و فوق لیسانس خود را در رشته کارگردانی تئاتر از آکادمی هنرهای نمایشی روسیه دریافت کرد. سپس در سال ۱۳۷۴ به کانادا مهاجرت کرد و با تأسیس کمپانی تولیدات هنری «لماز» و گروه تئاتری «ریرا» در شهر تورنتو نمایشنامه‌های متعددی همچون«آهای کی اونجاست؟» (ویلیام سارویان)، «عاشق» (هارولد پینتر)، «دارم خواب می‌بینم. نمی‌بینم؟» (لوئیجی پیراندلو)، «مرغ دریایی» (آنتوان چخوف)، «شاید رؤیا» (لوئیجی پیراندلو)، «یکشنبه» (هارچ تارونیان) و ... را به روی صحنه برد.

لوون در تابستان ۱۳۸۹ پس از ۱۹ سال دوری از وطن به ایران بازگشت و به عنوان کارشناس تئاتر همکاری‌هایی با جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در زمینه داوری و انتخاب نمایشنامه‌های ایرانی و غیر ایرانی آغاز کرد و در همین زمان پیشنهاد بازی در فیلم لرزاننده چربی و سپس پرویز را دریافت کرد و دور جدیدی از فعالیت‌های او در ایران آغاز شد.

این هنرمند شهیر در اسفندماه سال 1396 از دنیا رفت.

 

ادنا زینلیان

زینلیان در سال 1333 در تهران متولد شد و پس طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته طراحی لباس دانشگاه الزهرا (فرح سابق) پذیرش شد.

وی جزو اولین گروه از دانش آموختگانی است که در مقطع کارشناسی موفق به اخذ مدرک طراحی لباس شده‌است، از این رو برخی او را مادر طراحی لباس در ایران لقب داده‌اند.

ادنا زینلیان در ۱۳۶۴ موفق به اخذ مدرک درجه دو هنری (معادل کارشناسی ارشد) و در ۱۳۷۶ مدرک درجه یک هنری (معادل دکتری) در رشته طراحی لباس از شورای ارزشیابی هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد کشور شد.

وی در کنار طراحی لباس در مورد کارهای صحنه ای و تلویزیونی در زمینه طراحی لباس برای نهادها و ارگان‌های سیاسی و نظامی نیز فعالیت درخور توجهی داشته‌است که از آن جمله می توان به طراحی لباس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و طراحی لباس کارکنان سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (در شانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی تهران) اشاره کرد.

 

سروژ استپانیان

او را بیشتر به واسطه ترجمه آثار روسی می شناسند. سرور در سال 1308 در باکو متولد شد. در 10 سالگی به همراه پدر و مادر به ایران مهاجرت کرد و در رشت ساکن شد.

سروژ از سال ۱۳۴۱ فعالیت‌های فرهنگی خود را با ترجمه داستان‌ها و نمایشنامه هایی از نویسندگان روس یا روسی نویس در «کتاب هفته» آغاز کرده است.

این مترجم فقید در سال 1375 چشم از جهان فرو بست.

 

آلبرت بیگجانی

آلبرت در سال 1342 در تهران متولد شد و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی چاپ ادامه داد. ارتباطش با لوون هفتوان به مرور او را علاقه مند به تئاتر کرد تا آنجاکه او دستیار هفتوان در کارهای کودک و نوجوان به ویژه در بخش عروسکی شد.

وی در سال 1379 گروهی تئاتر عروسکی خاماچیک را راه اندازی کرد اما سه سال بعد به دلیل فعالیت در سایر حوزه های تئاتر نامش را به دیماک تغییر داد. عمده فعالیت تئاتری آلبرت بیگجانی را در حوزه بین المللی  است و با ترانسفر 80 نمایش در سایر کشورها، در این خصوص رکورد دار ایران محسوب می شود.

چمدان سگ ملوس، درخت و پسرک، اگر عشق می بود، یک قطره عسل، خرگوش قرمز خرگوش سفید و ...از جمله آثاری است که او تا کنون به روی صحنه برده است.

 

آندرانیک خچومیان

خچومیان متولد 1334 است و اکثر هنرمندان او را به واسطه ترجمه آثار ارمنی می شناسند.

و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است که سال 95 موفق به دریافت نشان کانتق شد. این جایزه هر سال از سوی کانون نویسندگان ارمنستان با همکاری کلیسای اجمیازین مقدس به مترجمان برتر سال اهدا می‌شود. خچومیان این جایزه را از دست ادوارد میلیتونیان، رئیس کانون نویسندگان و هنرمندان جمهوری ارمنستان دریافت کرده است.

این مترجم نامی تاکنون 36 عنوان کتاب از ارمنی به فارسی ترجمه کرده است و نقش بسزایی در ارتباطات ادبی و فرهنگی بین ایران و ارمنستان دارد که از این آثار می توان به شاید نجات یابیم، اندوه بی‌پایان مردم غم‌زده، غارنشینان، خانم سویج عجیب، روز فراموش‌شده، محاکمه، واهان و رزمدخت و محاکمه، جلسومینو در سرزمین دروغ‌گوها، قصه‌ها و افسانه‌های ارمنی، شهسوار و شاهزاده، نابینایان و سرباز، بانوی قلعه تسخیر شده، آرام اینجا زندگی می‌کند و دروازه‌ها، کلکسیون مرض، حکم مرگ به سبک ‌ارمنی‌ها، شاهدان قتل، مردی که با بشقاب پرنده آمد، برو بمیر بیا دوستت داشته ‌باشم، سگ‌های ولگرد، روز قبل از عروج، فرمانروایی کراسوس، نوه سفارش دادید، و... اشاره کرد.

 

آراز بارسقیان

بارساقیان در سال 1362 در تهران متولد شد  و از سن هیجده سالگی با شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی جمال میرصادقی به‌طور حرفه‌ای داستان‌نویسی را شروع کرد. کلاس داستان‌نویسی‌ای که حاصلش بردن جایزهٔ ادبی صادق هدایت در اسفند ۱۳۸۵ بود.

وی علاوه بر داستان نویسی که ماحصلش رمانهایی همچون یکشنبه، دوشنبه و پل بود، در تئاتر نیز حضور جدی داشت و در این عرصه دو نمایشنامه تاثیرگذار گام زدن بر یخ‌های نازک و پرترهٔ مرد ریخته به همراه غلامحسین دولت‌آبادی نوشت.

نمایشنامه گام زدن بر یخ های نازک که اجرای کاملش بیش از چهار ساعت‌ونیم به طول می‌انجامد را از مشکل‌ترین نمایشنامه‌هایی که تاکنون برای اجرا نوشته‌ شده می دانند و در کنار آثاری همچون فتح‌نامهٔ کلات (بهرام بیضایی، ۱۳۶۱) و منجی در صبح نمناک (اکبر رادی، ۱۳۵۹) قرار می دهند. نمایشنامه ای  که در سال ۱۳۹۲ در سی‌ویکمین دورهٔ جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش تئاتر برگزیدهٔ کتاب سال شد.

آراز بارساقیان در حوزه ترجمه نیز نمایشنامه های همچون زبردست/زیردست و قرمز را ترجمه کرده است.

 

بانیپال شومون

وی در سال 1357 در تهران متولد شد و پس از فارغ التحصیلی در رشته مهندسی عمران، به واسطه علاقه به بازیگری به موسسه سینما و تئاتر کارنامه رفت و زیر نظر اصغر فرهادی آموزش دید.

او یکی از فعالان حوزه بازیگری تئاتر و سینماست و تاکنون در نمایش های  زیادی از جمله دخترک شب طولانى، شعبده و طلسم، حریم ولایت، مسخ و سؤتفاهم، شماره ٩١٩١٣، کسى در خانه نیست، ایرلند نباید جاى بدى هم باشه،بازى در نمایش خانه وا ده، نوشدارو، انارهاى نارس و ... ایفای نقش کرده است.

شومون در سال 1393 در دوازدهمین جشن بازیگر براى بازى در نمایش خانه وا ده،از طرف انجمن بازیگران خانه تئاتر موفق به دریافت لوح تقدیر ویژه شد.




نظرات کاربران