در حال بارگذاری ...
گفت و گو با مهدی حاجیان بازیگر نمایش ایستگاه ابری:

نلغزیدن در دامان طنز سخت است

ایران تئاتر- علی رحیمی: مهدی حاجیان بازیگر نمایش ایستگاه ابری با اشاره به اینکه نلغزیدن در دامان طنز سخت است، گفت: این نمایش کمدی نیست و اصرار ما در استفاده از طنز در اجرا بیشتر برای القای بهتر هدف بود.

مهدی حاجیان پس از حضور پررنگ خود در دهه 80، به یکباره در دهه  90 به دلیل مسئولیت های اجرایی از جمله مسئولیت دبیرخانه جشنواره هنرهای نمایشی، به مروراز نظرها دور و خیلی کم در نمایشی ظاهر شد.

او این روزها، پس از چند سالی دوری از صحنه، بالاخره در نمایشی که خود آن را یک نوستالژی می داند در پلاتوی اجرای تئاتر شهر ایفای نقش کرد. نمایشی کمدی فانتزی با درون مایه تلخ که بی شک با بازی روان او و وحید آقاپور برای مخاطبان جذاب و تماشایی می نمود.

در پایان یکی از اجراهای این نمایش، گفت و گویی با ایشان انجام دادیم:

 

فکر می کنم سه چهار سالی می شود که در حوزه بازیگری روی صحنه نیستید، چرا؟

بله، فکر می کنم آخرین بازی من سه چهار سال پیش و در نمایش «در همین نزدیکی» آقای جلال تجنگی بود. بعد از آن به دلیل مسئولیت های اجرایی مجبور شدم با وسواس بیشتری کار بپذیرم و همین وسواس باعث شد تا کمتر کار کنم و یک جورایی متضرر شوم. خوشبختانه نمایش «ایستگاه ابری» فتح بابی شد تا دوباره به دوران بازیگری بازگردم و از این موضوع خیلی خوشحالم.

 

با وسواسی که در انتخاب نمایش دارید، چه عاملی باعث شد تا برای بازی در ایستگاه  ابری تمایل پیدا کنید؟

من این نمایش را حدود 17-18 سال پیش زمانی که دانشجو بودم به همراه وحید آقاپور و به کارگردانی علیرضا کلاهیچیان تحت عنوان «پرواز بر فراز ابرهای تاریک» در دانشکده هنرهای زیبا اجرا کرده بودیم. پس از حدود دو دهه بار دیگر آقای کلاهچیان پیشنهاد داد که آن خاطره دانشجویی را با نگاهی جدیدتر تکرار کنیم. با توجه به اینکه هم تم نمایش و هم شیوه اجرای کارگردان برایم جذاب بود تصمیم گرفتم در این نمایش بازی کنم.

 

وقتی بعد از این همه سال دوباره این پیشنهاد به شما شد، چه احساسی داشتید؟

اتفاق جالبی بود. این کار برای من یک نوستالژی بود و خیلی دوست داشتم آن احساس تعلقی که در آن دوران داشتیم یادآوری شود. یک زمانی با یک شور و هیجان خاص این نمایش را اجرا کرده بودیم و می خواستم یکبار دیگر آن دوران در ذهنم مرور شود.

 

متن با آن نمایشنامه که حدود دو دهه پیش به اجرا در آمد تغییرات شکلی یا ماهوی داشت یا سعی کردید اینکار را بکنید؟

متن نمایش نسبت به نمایشنامه قبلی تغییر اساس نداشت اما در تمرین سعی کردیم کمی تغییرات بر لایه های رویین آن بدهیم.

 

کمی در مورد نقشتان صحبت کنید. مطمئنا اجرای همان ایده قبلی پس از این همه سال، شما را قانع نمی کرد. برای شخصیت پردازی چه نکاتی مدنظرتان بود.

به طور کلی برای شخصیت پردازی یک روال وجود دارد . بازیگر پس از مطالعه نمایشنامه یکسری کدها از شخصیت می گیرد و با تحلیل هایی که در گروه مطرح می شود، نوع نگاه کارگردان، چالش بازیگر و کارگردان، مطالعه شخصیت های مشابه، فاکتورهای روحی و روانی، فاکتورهای تاریخی، اجتماعی و شیوه ای که قرار است متن در آن اجرا شود، شخصیت را می سازد.

این داستان، قصه برخورد دو دوست قدیمی و هم آموزشگاهی دوره خلبانی بود که اولی به دلیل امتیازات بهتر، در کشور خودش خلبان هواپیمای جنگی و دومی که نقش آن کاراکتر را من ایفا می کردم، به دلیل عدم دریافت حدنصاب نمره، در کشور خودش خلبان هواپیمای پست می شود. براساس یک اتفاق کشور این دو دوست با یکدیگر درگیر جنگ می شوند و در یک درگیری خلبان هواپیمای جنگی، هواپیمای پست را ساقط می کند و به تلافی هواپیماهای آن کشور نیز هواپیمای جنگی را ساقط می کنند. این دو در یک فضای لامکان و بی زمان به هم برخورد می کنند و یکسری ایده ها و تفکرات راجع به جنگ مطرح می شود. خلبان جنگی، جنگ را یک اتفاق جدی می داند و از آن دفاع می کند اما خلبان اداره پست نگاه انسانی و احساسی به این موضوع دارد. گریزگاههای دراماتیک بین آنها اتفاق می افتد و از دل آن مسائلی مطرح می شود که مخاطب را به فکر وامی دارد.

خوب من در این نمایش سعی کردم با تعامل سازنده با وحید آقاپور و بده بستان هایی که با هم داشتیم، به گونه ای از بیان و ژست برسم که شخصیت و نوع نگاه خلبان پستچی القا شود.

 

طنز در روند جذابیت نمایش نقش تاثیرگذاری داشت و متن را برای مخاطب دیدنی تر می کرد. با توجه به اینکه بخش مهمی از طنز در اجرای بازیگر نمود یافته بود، چقدر در ورود نمایش به قالب طنز  تاثیرگذار بودید؟

قبل از هرچیز باید بگویم که این نمایش کمدی نیست بلکه رگه های ظریفی از طنز در آن وجود دارد که حتی در برخی صحنه ها گرایش به طنز تلخ است. اصرار ما در استفاده از طنز در اجرا بیشتر برای القای بهتر هدف و ارتباط بهتر با مخاطب بود. برای ما خنداندن تماشاگر اولویت نداشت گرچه در شرایطی طبیعتا مخاطب می خندد و این برای ما دلنشین است. خوشحالم که توانستیم در فضایی بانشاط مفاهیم را به مخاطب القا نماییم.

کارگردان نمایش پذیرفته بود که میزان معقولی از طنز داشته باشد و من هم بدم نمی آمد. هرچند نلغزیدن در دامان طنز سخت است. به هرحال وحید آقاپور قابلیت خوبی برای طنز دارد و خیلی در این قضیه به من کمک کرد.

 

شنیدم در اجرای آخرتان دچار حادثه شدید، وضعیت تان در حال حاضر چطور است؟

بله در اجرای آخر کمی پایم پیچ خورد و خدا را شکر مشکل آن گونه حاد نبود و می توانم ادامه دهم.

 

برنامه برای آینده مدنظر دارید؟

تا الان پیشنهادی نداشتم اما امیدوارم این اتفاق بیفتد و خیلی زود به عرصه بازیگری بازگردم.

 

 

 

 




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان و بازیگران نمایش کمدی «از نظر سیاسی بی‌ضرر»

رابطه بینامتنی با جنوب در نمایشی غیربندری/اجرا حمال متن نیست
گفت‌وگو با کارگردان و بازیگران نمایش کمدی «از نظر سیاسی بی‌ضرر»

رابطه بینامتنی با جنوب در نمایشی غیربندری/اجرا حمال متن نیست

در عرصه تئاتر، ‎ابراهیم پشت‌کوهی نامی شناخته‌شده و کنجکاوی‌برانگیز است؛ کارگردانی از دیار جنوب که علاوه بر هواداران نمایش‌های بومی و جنوبی، موفق شده با خلق سبک خاص خود در تئاتر خیل گسترده‌ای از تماشاگران پایتخت‌نشین را به نمایش‌های خود علاقه‌مند کند. او پس از ...

|

نظرات کاربران