در حال بارگذاری ...
گفت وگو با ماهرخ لک بازیگر نمایش «خنکای ختم خاطره»

بازیگری برای من یک رویای زیبا و شیرین است

ایران تئاتر:در سال های اخیر نسل جدید و مستعدی از بازیگران جوان وارد عرصه بازیگری شده اند که تلاش برای ارائه کار و بازی قابل قبول برایشان به عنوان یک اولویت جدی مطرح است.

ماهرخ لک نیز بعد از بازی در نمایش «هیچ کس نبود بیدارمان کند» که با بزرگانی نظیر پیام دهکردی و الهام پاوه نژاد همکاری کرد .او در دومین تجربه بازیگریش در نقش یک فرشته تلاش کرد بازی قابل قبولی در کنار بزرگان بازیگری نظیر فاطمه معتمد آریا ارائه دهد.«خنکای ختم خاطره» داستان سربازی به نام یوسف است که در کما به سر می‌برد، همه چیزش از بین رفته و فقط چشم و دلش سالم مانده‌اند. فرشته‌ای واسطه‌ای آمدن او از عالم برزخ به زمین ،دنیای زندگان، می‌شود. مأموران بنیاد شهید هر چه بیشتر تلاش می‌کنند تا والدین اصلی یوسف را بیابند، با متقاضیان بیشتری روبرو می‌شوند و این روند به گونه‌ای فزاینده و بدون پایان تا انتها ادامه می‌یابد. خنکای ختم خاطره زندگی این خانواده‌ها و مشکلات آنان را به نمایش می‌گذارد.با ماهرخ لک در باره بازی در نمایش «خنکای ختم خاطره» گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.


در گذشته و در نمایش «هیچ‌کس نبود بیدارمان کند» یک تجربه موفق بازیگری داشتید. آیا بازیگری برایتان به عنوان یک دغدغه جدی مطرح است؟

بازیگری برای من یک رؤیای زیبا، دوست‌داشتنی و شیرین است که از دوران کودکی درصدد تحققش بودم.

 

آیا شهرت بازیگری برایتان جذابیت دارد؟

دنبال شهرت بازیگری نیستم. دلم می‌خواهد با ایفای شخصیت‌های متفاوت و دور از هم زندگی این آدم‌ها را روی صحنه تجربه کنم. اینکه بتوانید در یک نمایش در قالب شخصیتی بازی کنید که از هر لحاظ با شما متفاوت است یک تجربه بسیار شیرین و جذاب و در عین حال چالش‌برانگیز هم هست. از طرفی پدرم هم سال‌ها است که در تئاتر فعالیت می‌کند و باعث گرایش من به تئاتر شده است.

 

برای بازی در یک نمایش معمولاً چه ویژگی‌هایی را در نظر می‌گیرید؟

در کلیت زمانی که نقشی را می‌پذیرم، خودم را در قالب شخصیت قرار می‌دهم و حس و حالش را در موقعیت‌های مختلف در ذهنم تجربه می‌کنم.

 

آیا قبل از بازی در نمایش «خنکای ختم خاطره» کارهای حمید رضا آذرنگ را در تئاتر دنبال می‌کردید؟

حمید رضا آذرنگ جزو کارگردان صاحب تفکر و توانای تئاتر است که من همیشه کارهایش را دنبال می‌کنم.

 

چگونه برای بازی در نمایش «خنکای ختم خاطره» انتخاب شدید؟

آقای آذرنگ از تمایل من به بازیگری اطلاع داشت و به همین دلیل زمانی که پدرم هم در این نمایش حضور داشت شرایط برای بازیم فراهم شد و با کمال میل در این نمایش بازی کردم.

 

نقش فرشته را در نمایش «خنکای ختم خاطره» بازی کردید. موجودی که وجوهات انسانی ندارد. برای بازی در این نقش با کارگردان چه تعاملاتی داشتید؟

در ابتدا هیچ تصور ذهنی بابت اینکه چگونه می‌توانم نقش فرشته را بازی کنم نداشتم. فرشته‌ای که در داستان نمایش بنا به مقدرات اللهی شهیدی را به حیات بازمی‌گرداند و اتفاقاتی رخ می‌دهد. در شروع تمرینات کارگردان از من خواست که سرزندگی، شادابی و حس و حال خوبی داشته باشم و من هم همواره در طول تمرینات حال خوبی داشتم. در شروع به‌تدریج با فضای کار و مختصات نقش آشنا شدم و با تمام وجود حال خوب داشتن را تجربه کردم. هر شب اجرا انگار ماهرخ لک روی صحنه نبود و در جلد شخصیت فرشته  فرو می‌رفتم.

 

آیا برای بهتر آشنا شدن با نقش کارگردان دیدن فیلم و یا نمایشی را پیشنهاد داد؟

 نه، چنین کاری انجام نشد و تمام خواسته کارگردان روی این مسئله استوار بود که حس و حال فرشته بودن داشته باشم و از جلد انسان بودن خارج بشوم. بنابراین اصلاً نرفتم به این سمت و سو که بازیگری خاصی ارائه کنم.

 

بهر حال فرشته موجودی است که مختصات متافیزیکی دارد. در مورد این قضیه چگونه عمل کردید؟

در باره این قضیه کارگردان کد خاصی ارائه نکرد. خود من رفتم و در باره فرشته در منابع موجود و گوگل تحقیقات مفصلی انجام دادم.

 

حمید آذرنگ در نمایش «خنکای ختم خاطره» مضمونی انسانی و ارزشی به مخاطب ارائه می‌کند. این مضمون برایتان چه ویژگی‌هایی داشت؟

بهر حال آذرنگ در نمایش به سراغ مقطعی مهمی از تاریخ معاصر ایران می‌رود که عده‌ای از هم وطنان با ایثار و گذشت از جانشان از کشور دفاع کردند و خیلی‌هایشان شهید، مفقود و جانباز شدند. به نظرم همیشه باید حرمت این بزرگان را داشت. از طرف دیگر من و هم‌نسلانم مواجه عینی با دوران جنگ نداریم و شناختمان منحصر به شنیده‌ها است. زمانی که نمایش‌نامه را در شروع تمرینات خواندم خیلی از واقعیت و مسائل آن دوران برایم آشکار شد و انگاری فضای دهه شصت را خودم تجربه کرده‌ام و خودم را جای مردمی قرار دادم که با این شرایط سخت درگیر بودند.

 

بعد از حضور در نما‌یش «خنکای ختم خاطره» چقدر دیدگاهتان به مسائل دوران جنگ و آدم‌هایی که در آن حضور داشتند تغییر پیدا کرد؟

بازی در این نمایش باعث جور دیگری و همراه توام با احترام و تحسین به این آدم‌ها نگاه کنم و قدر دانشان باشم.

 

در نمایش بازیگران با تجربه و بزرگی مثل فاطمه معتمد آریا و مجید رحمتی بازی می‌کنند. همبازی شدن با این بازیگران برایتان چه دست آوردهایی داشت؟

باعث افتخار و غرورم است که با این بزرگان بازیگری همکاری کردم و از آنها بسیار آموختم. هر روز تمرین تمام این بازیگران از من حمایت می‌کردند و نکات جدیدی به من می‌آموختند و در زمینه تکنیک‌های بازیگری خیلی پیشرفت کردم و باعث شد تجربیاتم افزایش پیدا کند. گروه اجرای نمایش «خنکای ختم خاطره» یک گروه همراه، همدل و درجه یک بودند که مثل یک خانواده از همدیگر مراقبت می‌کردند و بازی در این نمایش جزو تجربیات خوب کاریم است.

 

جذاب ترین صحنه ای که به لحاظ حسی در «خنکای ختم خاطره» بازی کردید کدام صحنه است؟

حضور در صحنه ای که زن و مرد آذری زبان به خاطره معالجه فرزندانشان ادعا می کنند که شهید متعلق به آنها است و هرگز این صحنه و بازی در آن از ذهنم خارج نمی شود.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران