در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «دو جلاد» به کارگردانی محمود یوسفی

تبعیت از باورها و خواسته‌های درونی تاوانی فراگیر و بیرونی دارد

ایران تئاتر، کیارش وفایی: گاهی شرایط و موقعیت‌های نابسامان اجتماعی سبب می‌شود که انسان‌ها در ازای داشته‌ها و نداشته‌های خود با روزگار و جهان پیرامون خود به شکلی متفاوت روبرو شوند. دلیل این رویکرد به نوعی بیانگر تناسب بین درون و بیرون انسان‌ها است که می‌تواند شرح حالی را با در نظر گرفتن اتفاق‌ها بیان کند. البته این موضوع به شکلی در حالت اعتراض و گاهی در قالب سکوت خاموش نمود پیدا می‌کند که جایگاهی قابل توجه به خود می‌گیرد.

اهمیت پرداختن به مسائل و داشته‌های افراد جامعه یکی از نکات قابل توجه است که می‌تواند شرایط را به نوعی تغییر بدهد و زمان را برای افراد به دغدغه‌ای کنش‌مند مبدل سازد. البته این کارکرد به تنهایی نمی‌تواند آنچنان که باید در پیش آوردن موقعیت‌های جدید کارساز باشد. بنابراین این موضوع به کنش و واکنش افراد جامعه بستگی دارد تا در مقابل نیازها اعلام حضور کنند. شاید بتوان یکی از دلایل کم و کاستی جوامع بشری و یا پیشرفت آنها را وام دار شرایط موجود آن جامعه تلقی کرد. زیرا اگر این اتحاد در بین انسان‌ها فراهم نشود این امکان به وجود نخواهد آمد که نسبت به اتفاقی رخدادی قابل توجه شکل بگیرد. حال این نکته از نگاهی در مقوله از جز به کل رسیدن تعریف می‌شود تا فرد با باورهای شخصی به جمعی بپیوندد تا رویدادی را شکل بدهد. البته این اتفاق در جهان مدرن بیشتر از آنکه به سوی صلح و آرامش پیش برود تمایل خود را بیشتر به بیان آشفتگی‌ها و کمبودها نشان می‌دهد. اهمیت این برون‌ریزی با خصوصیت نمایان در این حالت وضعیتی معلق پیدا می‌کند، زیرا نه رویه تغییر در آن دیده می‌شود و نه در جایی به سکون می‌رسد. لذا تمامی این اتفاق‌ها نتیجه و حاصل عدم تعادل بین رفتارها و باورها است که فرد یا جمعی نمی‌توانند با استدلالی درست به پیش آوردن نهضت و یا ساختاری اجتماعی دست پیدا کنند. حال این موضوع جزو یکی از دستمایه‌هایی به شمار می‌آید که نویسندگان و البته کارگردان‌ها از آن جهت خلق جهانی در اثر خود بهره می‌گیرند که این رویکرد در مدیوم تئاتر بیشتر قابل درک است، زیرا ارتباط مستقیم با مخاطب به درک و باورپذیری آنها نیز یاری می‌رساند.

جهان نمایش «دو جلاد» بر اساس یکی از نمایشنامه‌های شاخص «فرناندو آرابال» شکل گرفته است که در آن بحث هویت، ساختار اجتماعی و اهمیت فرد و جمع در اجتماع مطرح می‌شود. جهانی که در آن شخصیت‌ها بر اساس ذات درونی خود نسبت به جهان پیرامونشان از خود واکنش نشان می‌دهند و غریضه را بعنوان راهکاری برای پشبرد اهداف خود به کار می‌بندند. حال ضرورت این اتفاق سبب می‌شود تا دلایل کافی برای به ثمر رسیدن دیدگاه شخصیت‌ها مهیا شود. لذا وجود این امر باعث شده است که هر کدام از شخصیت‌ها بنابر موقعیتی در آن قرار می‌گیرند خود را به جهان اثر معرفی کرده و در راستای لزوم حضور در مسیر روایت پیش بروند. البته استفاده از مقوله زمان در نمایش این مزیت را با خود به همراه داشته است که جهان اثر از زمانی برای مخاطب رونمایی می‌شود که هیچ کس از گذشته شخصیت‌ها آگاهی ندارد و با زندگی شخصیت‌ها در زمان حال آنها روبرو می‌شود. کارکرد دیگر استفاده مقوله زمان از جانبی می‌تواند به کشف و واکاوی مخاطب برای شناخت بهتر مورد نظر قرار گرفته شود تا رویارویی هر شخصیت با دیگر شخصیت‌ها تحلیل و تفسیری دراماتیک داشته باشد. در واقع جهانی که آرابال در این نمایشنامه خلق کرده از ابتدا دارای کنش‌های دراماتیک و البته واقع‌گرا است. اصولا مطرح کردن مسائل اجتماعی این شاخص را در خود نهادینه کرده است که شخصیت‌ها نمونه عینی افرادی باشند که روزانه ما و یا سایر انسان‌ها با آنها روبرو می‌شویم. حال قرار دادن شخصیت‌ها در کانون خانواده که جامعه کوچک به شمار می‌آید نمونه‌ای از همان جز به کل رسیدن است. حال این طراحی سبب شده است که شخصیت‌ها با تناقض‌ها و آشفتگی‌های اجتماعی و سیاسی روبرو شده و هر کدام در گروه یا دسته‌ای بعنوان موافق یا مخالف قرار بگیرند.

شخصیت‌پردازی‌های این نمایش نیز با ذکاوت خاصی صورت گرفته است. زیرا آنها با دلایلی که از گذشته خود دارند با انسان‌هایی که در زمان حال با آنها روبرو می‌شوند برخورد می‌کنند. در واقع آنها می‌کوشند که جبران مافات نداشته‌های گذشته خود را در این زمان جبران کرده تا بتوانند با اطرافیان خود ارتباط بگیرند. حال باید بعد از اهمیت شخصیت‌پردازی‌ها به طراحی موقعیت مکانی اثر اشاره داشت که جهان عاری از زرق و برق‌های معمول دارد به طوری که در خود شوک و ترس را بیشتر تداعی می‌کند. شخصیت‌ها با قرار گرفتن در محیطی شبیه زندان و یا شکنجه‌گاه با روحیه‌ای خشن و عاری از مهربانی زمان خود را با شنیدن صدای پدر خانواده که شکنجه می‌شود سپری می‌کنند. حال این اتفاق وضعیتی را پیش می‌آورد که کنش و واکنش هر یک از شخصیت‌ها در اندک زمانی جا به جا شده و روایت با پیش آوردن موقعیت‌های جدید به سوی هدف اثر حرکت کند. هم راستا شدن موقعیت مکانی، حس شخصیت‌ها و لازمه‌های دراماتیک سه ضلع مثلثی را شکل می‌دهند که هر سه مورد اندازه‌ای یکسان از نظر تاثیرگذاری در جهان اثر دارند. بنابراین باید مجموع این اتفاق‌ها به شکلی در فضاسازی درست اثر و ایجاد حس باورپذیری مخاطب ارتباط داد. زیرا موقعیت مکانی نمایش با طراحی صحنه هوشمندانه به بطن روایت و محل شکل‌گیری اتفاق‌ها نفوذ کرده و فضاسازی قابل دفاعی را نظم داده است. از دیگر نکات این اثر باید به موسیقی و آمبیانس‌های محیط اشاره داشت که در ایجاد حواس شخصیت‌ها و برون‌ریزی آنها موثر عمل کرده است تا امیال انسانی چون خشونت، نفرت، عشق و خنثی بودن در بستر نمایش جایگاهی مناسب داشته باشند.

حال از نگاه دیگر باید گفت جهان نمایش «دو جلاد» جهانی است که در آن هر انسانی تاوان انتخاب‌ها و اعمال خود را در قبال خواسته‌هایی که از جهان پیرامونش می‌طلبد پرداخت می‌کند. شاخصی که تمام داشته‌های اثر را در شیوه اجرایی و فرم مورد نظر به کار گرفته است تا از طریق این موضوع‌ها برشی از یک خانواده در درون یک جامعه به نمایش بگذارد.  




نظرات کاربران