در حال بارگذاری ...
ندا ثابتی نویسنده نمایشنامه ای از زندگی نامه شهید حسین قشقایی:

چرا کسی نمی داند نام چه کسی بر سالن قشقایی است؟

مراسم نکوداشت شهید حسین قشقایی روز شنبه ۲۹ دی ماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانواده این شهید وجمعی از هنرمندان در مجموعه تئاتر شهر برگزار می شود. در این مراسم از نمایشنامه ندا ثابتی که بر اساس زندگی این شهید نوشته شده است نیز رونمایی می‌شود.

ندا ثابتی نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر است که بیشتر در حوزه دفاع مقدس فعالیت می‌کند. او برای نوشتن داستانی دراماتیک از زندگی شهید حسین قشقایی، تئاتری شهید، دست به پژوهش زده است و پس از مدتی آن را به نمایشنامه تبدیل کرده است. قرار بر این است که این نمایشنامه در چهلمین سالگرد شهادت این شهید در تالار قشقایی رونمایی شود.

ندا ثابتی داستان این نمایشنامه را به ایران تئاتر این چنین توضیح داد: داستان این نمایشنامه درباره بخشی از زندگی شهید قشقایی است که از دوران دانشجویی او در بحبوحه‌ی انقلاب اسلامی آغاز می‌شود و با شهادت او و حتی پس از آن پایان می‌گیرد. من در این نمایشنامه تلاش کردم تا از زندگی این شهید یک داستان دراماتیک بسازم و بر اساس مستنداتی که به دست آوردم زندگی این فرد را تخیل کنم و مکالمات و زندگی شخصی و خانوادگی‌اش را بازسازی کنم. اگر در نمایشنامه شهید قشقایی فوتبال بازی می‌کند در واقعیت هم همین بوده است. یا اگر صحنه حسینیه ارشاد را نوشته ام به این دلیل است که ایشان به شنیدن سخنرانی‌های دکتر شریعتی علاقه‌مند بوده‌اند و در آن جا حاضر می‌شدند. ولی قسمت‌هایی که مربوط به پس از شهادت ایشان است آن چیزی است که از تخیل خودم نشئات گرفته است. افرادی که در آن زمان دشمن ایشان بوده‌اند خود را دوستش جلوه می‌دهند و فضای سورئالی که به کربلا و عشق حسین قشقایی به امام حسین می‌رسد، همه بر اساس جزئیاتی در واقعیت است که من گسترششان داده‌ام. 

او در ادامه از روند شکل گیری این نمایش و تحقیقات انجام شده گفت: از دو سال پیش که من به این شهید علاقه‌مند شدم در نظر داشتم تا درباره این شخصیت یک نمایشنامه بنویسم. نصرالله قادری من را به جمع نویسندگان در پی عشق دویدن دعوت کرد و من در کنار سعید تشکری، عبدالرضا فرید زاده، محمدرضا آریان فر، سیروس همتی شروع به نوشتن یک مجموعه داستان درباره رسول دادخواهی تبریزی و چهار شهید دیگر کردم. شهید آوینی، شهید ناهید فاتحی کرجو، ادواردو آنیلی ایتالیایی که به دست صهیونیست‌ها کشته شد و شهید حسین قشقایی. داستان  زندگی حسین قشقایی را از زبان همسرش روایت می‌کرد. من با همسر ایشان، میترا عرب پور، نیز گفت و گو کردم. علاوه بر این با محمود هندیانی و سایر هم دانشگاهی‌های شهید قشقایی نیز گفت و گو داشته‌ام.

او در رابطه با این تحقیقات ادامه داد: من برای جمع آوری این اطلاعات به سراغ آشنایان شهید و منابعی که از ایشان وجود داشت رفته‌ام. ایشان نمایشنامه‌ای به نام «نهضت حروفیه» داشتند که در زمان زندگی‌شان هرگز اجرا نشد ولی پس از شهادت داوود دانشور آن را به روی صحنه برد و افراد معروفی که امروز می‌شناسیم در آن تئاتر نقش‌های کوچکی داشتند. به عنوان مثال مجید مجیدی نقش نیزه داری را در آن نمایش ایفا می‌کرد و حتی دیالوگ نداشت. شهید قشقایی برای پایان نامه‌اش اثر استثنا و قاعده را اجرا کرد که به دلیل شرایط سیاسی آن زمان ممنوع شد و تنها مجوز ده اجرا داشت ولی حسین قشقایی در آن کار از همکلاسی‌ها و شاگردانش استفاده کرده بود و بلیت تئاتر را به مساجد هم داده بود تا مردم دیگر هم بتوانند آن را ببینند.

شهادت حسین قشقایی به این شکل رقم خورد که تشییع جنازه دکتر کامران نجات الهی که در ایوان دانشگاه پلی تکنیک به ضرب گلوله به شهادت رسیده بود به تظاهرات انقلابی پیوند می‌خورد و در 6 دی ماه 57 حسین قشقایی که تلاش داشت پیرزنی را از آن مهلکه نجات بدهد خود به شهادت می‌رسد.

ندا ثابتی نویسنده تئاتر درباره شکل گیری این رویداد توضیح داد: من تمایل داشتم تا در 6 دی ماه امسال که چهلمین سالگرد شهادت این شهید است این نمایشنامه در تالار قشقایی تئاتر شهر که به یادبود همین شهید نام‌گذاری شده است نمایشنامه خوانی شود ولی به خاطر تداخل برنامه‌ها این امر میسر نشد و قرار بر این شد تا من تحقیقات تکمیلی خودم را ادامه بدهم و در این راستا با حسین هندیانی، یدالله وفاداری، تاج بخش صناعیان، امان الله رحیمی و فریدون علیاری صحبت کردم و 18 دی ماه به تئاتر دفاع مقدس تحویل دادم. آقای محسن سلیمانی بسیار تلاش کردند تا این اتفاق بیفتد و نمایشنامه خوانی و بزرگداشت انجام بگیرد.

او در ادامه گفت: من از نصرالله قادری که دوستان این شهید را به من جهت صحبت معرفی کردند و سید جواد روشن و محسن سلیمانی که فیلمی مستند از شهید قشقایی در ده سال پیش را به من نشان دادند بسیار ممنونم.

این مستند که ساخته امیرحسین نوروزی است بزرگداشت این شهید و مزارش را نشان می‌دهد و در آن کاظم بلوچی و جلیل فرجاد صحبت می‌کنند و از خاطراتشان می گویند. اغلب این افراد یا هم دانشگاهی او بودند و یا در تئاترش بازی کرده بودند.

او درباره انگیزه درونی انتخاب شهید قشقایی به عنوان شخصیت اصلی نمایشنامه و سوژه تحقیقاتش گفت: من 19 سال است که نمایشنامه می‌نویسم و 8 کتاب چاپ شده و نمایشنامه دارم و پیش از این دو بار درباره شهدا نوشتم که خیالی بود و مستند نبود. از آبان 94 که با شهید آوینی آشنا شدم و کلیه کتاب‌های ایشان را مطالعه کردم از نظر ذهنی بسیار تغییر کردم و دیدم شهید آوینی تا چه حد به شهدا علاقه‌مند بوده‌اند و حتی برایشان نامه می‌نوشتند. من در ادامه‌ی این به شهید آوینی دل نوشته می‌نوشتم و شهید قشقایی شهیدی بود که من با او حس نزدیکی می‌کردم. کسی بود که مثل من تئاتر می‌خواند و نمایشنامه می‌نوشت و عقایدی شبیه به هم داشتیم و عقاید مذهبی‌اش به شدت من را تحت تأثیر قرار می‌داد. قشقایی انسان خاصی بود که هم در شرایط آن دوران که کار هنری می‌کرد این چنین باورهای مذهبی و دینی قوی‌ای داشت.

او در این رابطه ادامه داد: من تا مدت‌ها نمی‌دانستم تالار قشقایی به یادبود این شهید است و مطمئن هستم که بسیاری هنوز نمی‌دانند و من در این رابطه احساس وظیفه می‌کنم. دوست داشتم این اثر نمایشنامه خوانی بشود تا یاد این شهید زنده بشود و همان‌طور که در مستند ده سال پیش افراد به این اشاره می‌کنند که چرا نام سالن قشقایی است و نه شهید قشقایی، کسی نباشد که نداند این نام به افتخار چه کسی بر این سالن نهاده شده است.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران