در حال بارگذاری ...
گفت وگو با آرش فلاحت پیشه بازیگر نمایش «ازدواج آقای می سی سی پی»

سنت کلود با تکیه بر آرمان هایش می خواهد دنیا را تغییر بدهد

ایران تئاتر:نمایشنامه «ازدواج آقای می سی سی پی»، یکی از آثار درخشان ، جذاب و چند وجهی دورنمات است که در مباحث مختلفی در باره اخلاقیات ، نظام سرمایه داری و اصول گرایی مطرح می شود. آرش فلاحت پیشه بازیگر با تجربه تئاتر در این نمایش نقش سنت کلود شخصیتی آرمان خواه با عقاید دست چپی را بازی می کند .

وی فارغ‌التحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبا می‌باشد و تاکنون در نمایش‌های «نرگس»، «دختری با شنل ارغوانی»، «پنهان خانه‌ی پنج در»، «بیژن و منیژه»، «شکسپیر عشق ۲۰۰۱»، «تک سلولی‌ها»، «الکتریک عاشق»، «هی مرد گنده گریه نکن»، «ملانصرالدین»، «اگر شبی از شب‌های تهران»، «کافه مک آدم»، «خشت خام»، «به صدای زمین گوش کن»، «ازدواج آقای می سی سی پی»، «ملاقات بانوی سالخورده»، «طپانچه خانم» و «داستان‌های میان رودان» ایفای نقش انجام داده است. از دیگر فعالیت‌های هنری فلاحت پیشه، بازی در چند مجموعه‌ی تلویزیونی و همین طور فیلم سینمایی «محمد (ص)» می‌توان اشاره کرد.نمایشنامه «ازدواج آقای می سی سی پی»، دارای چهار شخصیت اصلی است. می سی سی پی به نظام سرمایه داری اعتقاد دارد و رفاه بشر را در پیروی از این نظام می‌داند؛ سنت کلود تحقق عدالت واقعی را تنها در پیروزی حزب کمونیست می‌بیند و از آن حمایت می‌کند؛ شخصیت سوم پزشک فداکاری است که تمام سرمایه خود را به مستمندان بخشیده و از صمیم قلب به بشریت عشق می‌ورزد. در برابر شخصیت‌های یاد شده، که هر کدام نمادی برای جهان بینی ویژه‌ای هستند، آناستازیا، تنها شخصیت زنِ نمایشنامه، انسانی است که پای بند هیچ اصلی نیست؛ نه برای اخلاق اعتبار قائل است و نه برای وجدان، پیوسته دروغ می‌گوید، فریب می‌دهد و رنگ عوض می‌کند. دورنمات نشان می‌دهد که هیچ یک از شخصیت‌های مرد در مسیر آرمان‌گرایی خود توفیق نمی‌یابند، بلکه جهان تنها به کام انسانی‌هایی است که مانند آناستازیا به هیچ اصلی پای بند نیستند. «ازدواج آقای می سی سی پی»  اثر فردریش دورنمات، ترجمه حمید سمندریان به کارگردانی احسان فلاحت‌پیشه دی و بهمن ماه ساعت 19 در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. بازیگران این اثر نمایشی محمدصادق ملک، آرش فلاحت‌پیشه، آرزو نبوت، محمدرضا مالکی، مهدی نصرتی، سید جواد حسینی و پریسا صنعت‌کار هستند. فلاحت‌پیشه این نمایش را سال 94 در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه آورده استعوامل این نمایش عبارت‌اند از: مشاور کارگردان: حبیب‌اله دانش، گروه بازی‌سازان: کوشا ابراهیمی، پوریا ابوذری، شراره آشوری، پوریا بیات، عرفان حق‌روستا، علیرضا رشیدی، شبنم زارعی‌پور، مائده شهوازیان، آرش طباطبائی، سارا فتحی، ملینا فیاضی، کامران کندی، آرزو لشگری، مهدی محمدی، رکسانا نوربخش و آوا وفاداری، بازنگری و تنظیم مجدد متن: حبیب‌اله دانش، روزبه حسینی و احسان فلاحت‌پیشه، طراح صحنه: سینا ییلاق‌بیگی و احسان فلاحت‌پیشه، طراح لباس: الهام شعبانی، طراح گریم: عاطفه ابیضی، طراح نور: رضا خضرایی، آهنگساز و طراح صوت و افکت: محمد اسلامی، دستیار طراحی فضای صوتی: پدرام سلیمانی، نوازنده ساکسیفون: امیرحسام زبردست، نوازنده ویولن‌سل: شقایق نجاتی، نوازنده پرکاشن و درامز: پدرام سلیمانی، نوازنده پیانو: نیما رئیسی، نوازنده گیتار و آوا: پریا سمیع، ترانه‌سرا: امید صادقی، مربی آواز گروه بازی‌سازان: فرزاد برهمن، طراح پوستر و بروشور: مازیار تهرانی، تصویرساز: امین منتظری، منشی صحنه: نگین بهزاد، عکاس: مهدی طلاجو و گلدیس نمازیان، روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: مریم شریعتی، مدیر تولید: امین محمدی. با آرش فلاحت پیشه در باره بازیش در این نمایش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. 

 

در چند نمایش نظیر سفری به نهایت دور و یا طپانچه خانم جنس بازی‌تان توام با برون گرایی و اگزجره رفتار کردن توام بود و در این نمایش هم سنت کلود را با این نوع خصلت‌ها بازی کردید. آیا به ایفای این نوع شخصیت‌ها علاقه دارید؟

در بازیگری کشورمان سنت و روال به راین منوال است که زمانی بازیگری نقشی را با خصلت‌های خاصی خوب بازی می‌کند در ادامه کار پیشنهادهای این نوعی به بازیگر ارائه می‌شود. در سال‌های اخیر تئاتر به سمت کارها و نقش های برون‌گرایانه پیش رفته است. زمانی محمد یعقوبی، امیر رضا کوهستانی و برخی دیگر از کارگردان‌ها  نمایش  های آرام و درون گرایانه ارائه می‌کردند و بازی‌های رئال و نرمال بود. من به عنوان بازیگر دوست دارم در فضا و قالب‌های مختلف شخصیتی و ژانری بازی کنم.

 

حضور و بازی در نمایش‌های کلاسیک که دراماتیک و دارای شخصیت‌پردازی مثل همین نمایش «ازدواج آقای می سی سی پی» هستند  آیا برای بازیگر یک فرصت است و یا یک چالش؟

بازیگری در هر نوع و ژانری برای بازیگر یک فرصت است. ما ها در گروه نمایشی خودمان  همیشه علاقه داریم  نمایش‌هایی را روی صحنه اجرا کنیم که تکراری نباشد و علاقه داریم برای مخاطب جهان تازه‌ای را خلق کنیم. زمانی که تماشاگر وارد سالن نمایش می‌شود می‌خواهد با جهان اثر ارتباط برقرار کند و باید با جهانی مواجه شود که نمونه‌اش را در دنیای بیرون ندیده است و برای اجرای این اثر دورنمات از همان شروع این چالش روبه رو بودیم که این متن در گذشته توسط استاد  حمید سمندریان در سه دهه قبل روی صحنه اجرا شده بود و این چالش وجود داشت که اجرای ما با اجرای قبلی مقایسه شود. مدت‌ها در تئاتر ما رسم شده که بیست روز یک نمایش را می‌بندند و برای اجرا آماده می‌کنند و خب این به ضرر تئاتر است. گروه ما برای ارائه کار استاندارد و خوب اهمیت قائل است و در یک پروسه زمانی چند ماهه نمایش برای اجرا آماده شد.


آیا نسبت به حضورتان در اجرای اول این نمایش در سال 94 در بازی‌تان تغییراتی هم انجام دادید؟

بله و زمانی که صحبت از بازتولید نمایش انجام شد و در کلیت نمایش تغییرات زیادی انجام دادیم. حضور همسرایان و گروه موسیقی در صحنه یکی از این تغییرات مهم و جذاب کار بود و تلاش کردیم فضای درست و مناسب استفاده از فضای سالن اصلی را به دست بیاوریم.

 

شروع نمایش با روایت سنت کلود از مرگ خودش و فضای کلی نمایش آغاز می‌شود. آیا سنت کلود را می‌توانیم راوی و یا دانای کل نمایش بدانیم؟

بابت این مسئله‌ای که اشاره کردید در شروع تمرینات با کارگردان بحث‌های مفصلی انجام شد و اینکه روای و یا دانای کل نمایش کدام از این 4 شخصیت می‌توانند باشند و یادم می‌آید در ابتدا به این جمع بندی رسیدیم که لوکرسیا خدمتکار خانه آناستازیا راوی باشد. در مقطع دیگر شخصیت خواننده‌ای داشتیم که نقش ساعت را بازی می‌کرد و بعداً از نمایش حذف شد و کارگردان می‌خواست او چنین وظیفه‌ای بر عهده داشته باشد. در کلیت تفاوتی نمی‌کند که از میان 4 شخصیت کدامشان راوی و یا دانای کل باشند مهم این است که لحظه به لحظه جای راوی در نمایش تغییر پیدا کند و ساختار شکنی انجام می‌شود و تقابل میان قانون و سرمایه دارد و کمونیست در به یس اصلی داستان وجود دارد.


آیا سنت کلود یک آرمان‌خواه ایده الیست است؟

هر کدام از شخصیت‌های نمایش به واسطه گذشته‌ای که داشته‌اند و به آن اشاره می‌کنند آرمان‌های خاص خودشان را دارند. تمام اینها گذشته تیره و تاری داشته‌اند و در فقر و فلاکت و پستی به سر می‌بردند و یکی آرمانش مذهب و سرمایه داری است و دیگری مارکس است. بنابراین زمانی که به قدرت می‌رسند تلاش می‌کنند از شرایط پیش رو استفاده احسنت را انجام بدهند و به نظرم این استفاده از شرایط نام‌های مختلفی مثل آرمان خواهی هم می‌تواند داشته باشد. اینها تلاش می‌کند با تکیه بر روش و مرام خودشان دنیا را تغییر بدهند و قهرمان باشند و هر سه تای آنها بدشانسی می‌آوردند و با زنی برخورد می‌کنند که باعث تباهی‌شان می‌شود.

 

آیا چپ گرا بودن سنت کلود واقعی است و یا به آن تظاهر می‌کند؟

 معتقدم این قضیه یتظاهر کردن، خیلی مورد نظر دورنمات در طراحی شخصیت این آدم‌ها بوده است و ما هم در این نمایش بیشتر تلاش کردیم اینها را در حکم دلقک‌های سیرک نشان بدهیم.

 

گریم‌های چهره این شخصیت‌ها هم این حالت دلقک بودن را تشدید می‌کند؟

 بله، گریم هم در ایجاد این باور به مخاطب کمک می‌کند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران