مروری بر آثار نویسندگان جوان در جدول نمایشهای دی ماه
بنمایههای درامنویسی در نمایشنامههای نسل نو تئاتر
ایران تئاتر: نویسندگان جوان متنهای نمایشی این روزها چه دغدغههایی را مطرح میکنند و چه مضامینی را در نمایشنامههایشان مورد توجه قرار دادهاند؟
نویسندگان نسل نو هنرهای نمایشی در نمایشنامههای خود چه دغدغههایی را دنبال میکنند و به چه مضامین و ساختارهایی اقبال بیشتری نشان میدهند؟ واضح است که این دغدغهها طیفهای بسیار رنگارنگی را شامل میشوند و شناسایی تمامی این طیفها در یک بازه زمانی کوتاه و مجالی اندک هرگز نخواهد توانست تصویری دقیق از آنچه دغدغههای نسلهای نو تئاتر ایران میخوانیم به دست دهد. با این وجود رصد نمایشهای روی صحنه شاید بتواند در شناسایی و ثبت و ضبط این دغدغهها تا اندازه ای مفید فایده باشد. ایران تئاتر پیش از این گزارشهایی در بررسی مضمون و محتوای متنهای نمایشی در ماههای گذشته را ارائه داده بود. به دنبال این سلسله بررسیها، در گزارش پیش رو آنچه را که نویسندگان جوان در متنهای نمایشی خود این روزها و در جدول نمایشهای دی ماه ارائه دادهاند، مرور میکنیم.
سیالذهن و استوار بر روایت
«کارد آجین» نوشتۀ محمد میرعلی اکبری، شرقی و استوار بر روایت است. اشخاص مختلفی که در مورد یک شخص صحبت میکنند. شخصی که هیچوقت او را نمیبینیم. فقط در موردش میشنویم. فردی که به صورتی اسطورهای به قتل میرسد. به شکلی اسوهای تکهپاره میشود. روایت تک پرسوناژهای این نمایش نوعی تکثر روایت را شکل می دهد که به تکثر معنا منجر می شود. کارداجین بیشتر یک شبیهخوانی مدرن است که از تعزیه سنتی آشنایی زادیی میکند اما در این تعزیه مدرن با یک اندیشهای نسبیگرا مواجه هستیم و نشانههای تعزیه وکهن الگوها در این متن استفاده شده است. ساختار داستان از ادبیات آمریکای لاتین وام گرفته شده است؛مثل رمانهای مارکز و یوسا؛ ساختاری جریان سیالذهن؛ با نگاهی به اجتماع، اسطوره و سیاست و نوعی رئالیسم جادویی. داستانی با ساختاری راشومونی که مشخص نیست چه کسی درست دیده و واقعه را درست و صادقانه روایت میکند.
تراژدی فاجعه بار
«عشق سگی» نوشتۀ امید غفاری یک تراژدی فاجعه بار را در خصوص روابط بین زن و شوهر پیش رویمان می گشاید وانگشت روی موضوعی می گذارد که یکی از مسایل مبتلابه برخی خانواده هاست . عشق سگی در نگاه اول درخصوص نگهداری حیوانات خانگی وچگونگی رفتار ما با آنهاست .حیواناتی که آزادی شان توسط ما سلب شده وحالا می باید برابر با خواسته ها وامیال ما رفتار نمایند و به آنچه که ما می خواهیم تن دهند .
اما موضع مهم تری که در نمایش مطرح می شود حضور این حیوانات وتاثیر نامطلوبشان در روابط بین زوجین است . زمانیکه محبت به حیوان بیش از حد شود وتمام وقت یک نفر صرف نگهداری و آموزش از یک حیوان گردد و همه محبت وتوجه خود را نثار او کند پرواضح است که دیگر وقتی و زمانی وجایی برای همسر نمی ماند واین خود موجب اختلاف وجدایی می شود .محتوی نمایش واضح است ؛ حیوان بین زن وشوهر فاصله انداخته است وموجب اختلاف اصلی ودر نهایت جدایی بین زن ومرد شده . از سویی نمایش به تدام وگرمای زندگی بین زوجین با حضور بچه نیز تلویحا اشاره دارد .
در هم تنیدگی مرگ و جنگ
«ایستگاه ابری» نوشتۀ علیرضا کلاهچیان از لازمههای سیالی که در جهان هستی وجود دارد برای خلق جزئیات خود بهره می گیرد تا شخصیتهای اثر از آنها برای پیدا کردن سمت و سوی موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند استفاده کنند. جهان متن این اثر بر مبنای ارتباط بین شخصیتها بنا گذاشته شده تا از آن طریق محتوای قابل کارکردی را نمایان سازد. ایده این اثر را باید مهمترین عنصر به کار رفته قلمداد کرد زیرا که شخصیتها و تمامی عناصر موجود را تحت تاثیر خود قرار میدهد. ایدهای که در آن مقوله در هم تنیده مرگ و پدیدهای خشن به نام جنگ قرار دارد که سبب میشود فضاسازی جهان متن دارای کالبدی جهانشمول شود. کالبدی که در آن شخصیتها به فراخور موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند در ابتدا با یکدیگر ارتباط گرفته و سپس شروع به کنش و واکنش میکنند. ثمره این طراحی قابلیتی را برای نویسنده پدید میآورد تا جهان متن خود را به شکل دلخواه و البته با آگاهی در لا زمان و لا مکان تعریف بدهد تا بتواند حرفها و دیدگاه خود را نسبت به این دو موضوع با لحنی متمایز بیان کند.
عدم گسستگی و اتصال ارتباطات انسانی
«سی لاکس» نوشتۀ حسین برفی نژاد روایتی است از چهل و پنج دقیقه از زندگی چهار نفر در یک خانه احتمالاً جنوب شهری که مسیر زندگی آن ها وآینده شان به واسطه گذشته و اتفاقاتی که در آن رخ داده است، دچار تحولی بزرگ می شود. «سی لاکس» دیالوگ های تند و تیزی دارد و فضایی که خشونت در آن جاری است. به محض سکوتِ یکی از کاراکترها، کاراکتری دیگر با داد و بیداد دعوایی تازه را شروع می کند، مسایل هر چهار شخصیت به شکل زنجیرواری به یکدیگر متصل است و همین عدم گسستگی و اتصال است که بر تنش کار و شدت کنش ها می افزاید. «سی لاکس» رویداد تلخی را به تصویر می کشد که با بحرانی به ظاهر ساده آغاز می شود و هرچه پیش می رویم گره ها بیشتر و پیجیده تر می شوند. بین برادر و خواهری دعوایی اتفاق می افتد که همسایهشان را برای میانجیگری میخوانند، مقداری بعد که پیش میرود زن و مرد همسایه به کاراکترهای اصلی دعوا بدل میشوند.
اهمیت تراکنش های ذهنی انسان
«نیمه فرشته» نوشتۀ علیرضا یاری به سادگی این پرسش را مطرح می کند که چرا چیزهایی را که به ذهنمان می رسد، استفاده نمی کنیم؟ در بیان و ارتباط با دیگران خود را سانسور می کنیم و ادای دوست داشتن هایمان را در می آوریم در حالیکه واقعا شاید طرف مقابل را دوست هم نداشته باشیم. اینکه باید به تراکنش های ذهنی مان بیشتر اهمیت بدهیم و به این فکر کنیم چطور شد که افکارمان را کنار گذاشتیم برای اینکه دیگران را راضی نگه داریم. نمایشنامه به این مسئله می پردازد که انسان امروز دوست دارد سریع در هر چیزی به جواب برسد. چند دیدگاه در این اثر بررسی می شود؛ از دیدگاه شریعتی مقابل دیدگاه صادق هدایت تا دیدگاه کافکا مقابل کامو. نمایش با یک جمله بکت آغاز می شود و به ماهیت انسان چنگ می اندازد.
ذائقه جهان و اجتماع امروز
«بچه خور» نوشتۀ مسعود هاشمی نژاد سعی دارد تا اجتماعی را به تصویر بکشد که در آن همه چیز به نیازها و روابط بین انسانها منتهی میشود. رویکردی که در آن اتفاقهای یک جامعه از جز به کل میرسد تا بتوان از طریق آن برشهایی از زندگی را نمایان کرد. در جهان متن این اثر، دادههای دراماتیک خاصیتی را تعریف میدهد که هر عملی در برابر عکسالعملی معنا پیدا کند به شکلی که تاثیرگذاری آن گاهی در مدت زمان کوتاه و یا گاهی طولانی نمایان میشود. در واقع باید اتفاقهای جهان متن را برگرفته از ذائقه جهان و اجتماع امروز قلمداد کرد که از طریق آن عناصر متن شرایطی را ایجاد میکنند تا شخصیتها با کنشهایی منحصر به خود نسبت به جهان اطراف واکنش نشان بدهند. خرده پیرنگهای جهان متن و جدال شخصیتها با مرگ و زندگی از دیگر عنوانهایی است که شرایط اثر را برای برونریزی مهیا میکند تا جهان نمایش بتواند نمایی کلی را در قاب اجتماع عیان سازد.
گسستهای روانی انسان امروز
«برفک» نوشته جواد عاطفه، درباره زن و مساله زنان است.ایده اولیه نگارش این نمایش از هزاران انسانی در سراسر جهان میآید که این روزها به مهاجرت قانونی و غیرقانونی به منظور رسیدن به شرایط و مکان زندگی بهتر فکر میکنند و از سویی دیگر قوانینی که در دنیا برای این مسئله وضع میشود. زنی تنها، در آستانه چهل سالگی به دنبال اینکه در جایی که ساکن است برایش اتفاقی رخ نداده به فکر مهاجرت میافتد... این نمایش نگاهی یک سویه ندارد و به جامعه مبدا که روشن است و جامعه مقصد که دورنگاری ندارد و پر ابهام است، میپردازد. شاید اقدام به مهاجرت از گسستهای روانی انسان امروز باشد که در این نمایش از نگاه یک زن با مشکلات فراوانی که در جامعه مردانه و مردسالارانهای که دارد، روایت میشود. شخصیت این زن در میان قبول شرایط فعلی و یا تغییر آن، دست و پا میزند. او درگیر مالیخولیا، اختلال و شخصیتی چند قطبی است.
باورپذیری و درک شرایط گذشته و حال
«بیست و پنج درصد» نوشته غزال حسینی جهان متن را با تاسی گرفتن از جنگ هشت ساله به دنیای انسانی سوق میدهد. دنیایی که در آن انسانها و رفتارهایشان بیشتر مورد توجه قرار میگیرند تا نام جنگ. به این بهانه جهان متن راه خود را بعد از شکل گرفتن جنگ و درست در زمان اوج درگیری و نبرد آغاز میکند. راهی که در آن انسانیت حرف اول را میزند که خاستگاه درونی انسان نقش بسزایی در تعریف آن دارد. بنابراین جهان این نمایش برگرفته از زندگی کسانی است که یا برای تعریف واژه انسانیت میجنگند و یا مردمانی که برای حفظ آن میکوشند. کارکرد مقوله جنگ بعنوان بهانهای در ساختار نگارشی لحاظ شده است که قصه اصلی بتواند اهمیت خود را هم راستا با این پدیده خشن بیان کند. شخصیتهای اصلی در این نمایش هرگز قصد آن که خود را به اثبات برسانند را ندارند بلکه تلاش آنها با برونریزیهای خود به این دلیل که اهمیت ایده اثر که همان انسانیت است را معنا کنند. نویسنده این اثر کوشیده است با استفاده از لحن و پیش آوردن موقعیتهای مختلف جهان نمایش خود را به سوی واقعگرایی، مسائل اجتماعی و انسانی سوق بدهد تا از این طریق مخاطب را به باورپذیری و درک شرایط گذشته و حال برساند.
ادبیات کهن و قصههای شاهنامه در روایتی امروزی
«راز پنهان» نوشته داود اسدالهی از ایده به تمامی تحت شعاع دادههای فرهنگی و ادبی ایران زمین است. جهان متن را باید یکی از کارسازترین عنوانها به شمار آورد. زیرا که ساختار این متن بر اساس زندگی و منش اسطورهای با احترام و درستکار طراحی شده است. اسطورهای که از ذات و سرشت پاکی برخوردار است و هرگز تن به اهریمن و ذات زشت نمیدهد. جهان متن با بهره گرفتن از شاهنامه فردوسی که قصهها و روایتهای بسیار پر کششی را در خود جای داده است به زندگی یکی از شخصیتهای آن به نام «سیاوش» میپردازد که بازگوکننده آن است که این شخصیت با چه مسائلی در مسیر زندگی خود روبرو بوده است. این اثر با تمام امکانات خود اثری شخصیت محور است. اثری که در آن شخصیت سیاوش از رویارویی با مشکلات هراسی ندارد و در مقابل، دشمنان قصد دارند تا او را با شمشیر زهرآگین خیانت و مکر از پای در آورند. استفاده از مقوله نمادگرایی یکی دیگر از مواردی بوده است که در این اثر به آن توجه شده است. ضرورت استفاده از ادبیات کهن و قصههای شاهنامه در « راز پنهان» به گونهای طراحی شدهاند که قابلیت دارند به فضای جامعه امروز با لحن اکنون نزدیک شوند تا بستر نمایش را با مختصات روز پیش بگیرند که این موضوع نشان دهنده جهانشمول بودن دیدگاه اثری به نام شاهنامه است.
آسیبهای جنسیتی در یک روایت واقع گرایانه
«خروس لاری» نوشته امید سهرابی به شکل نمادین و استعارهای به بخشی از سؤالها در رابطه با کودکان کار پاسخ گفته و زمینه شناخت بیشتر مخاطب را نسبت به آنها فراهم میکنند. شخصیتهای نمایش، همگی دخترکانی هستند که هرکدام لاکپشت وار، زیر لاک شخصیتی پسرانه پنهانشدهاند تا در وهله اول از آسیبهای جنسیتی در امان باشند و در وهله دوم بتوانند درآمدی داشته و شب خود را در بیغولهای که "خانم اغا " برای آنان فراهم کرده است به صبح برسانند. دیالوگهای نمایش بهگونهای پیش میروند که در بخشی از آنها خانم اغا به اسطورهای تبدیل میشود که اگر وی و بیغوله لعنتیاش نبود اصولاً دخترها حتی تکه نانی و برای خوردن و وجب جایی برای خوابیدن نداشتند
روایت گذار نمایشهای تلخکی به نمایشهای سیاهبازی
«قحط الرجال» نوشته محمدرضا آزاد فرد روایت گذار نمایشهای تلخکی به نمایشهای سیاهبازی است. در این نمایش مردی تلخکی کوسه (مردک) وارد عمارت شاهانه میشود و با احکام نابخردانهاش آن عمارت را نابود میکند کوشش تلخکی (محرم خان) و هشدارهای او کوچکترین تأثیری در رفتار این میر نورزی (مردک) ندارد و سرانجام سریر پادشاهی سرنگون میشود، حکومت جمهوری میآغازد و محرم تلخک دربار دیروز به سیاه امروز تبدیل میشود. مادر نمایش قحطالرجال گونههای متفاوت نمایش ایرانی، کوسه برنشین (میر نوروزی)، نمایشهای دلقکی یکنفره و سیاهبازی را مشاهده میکنیم. نمایش قحطالرجال میتواند تقابل مردک (تلخک کوسه برنشین و میر نورزی) و محرم (تلخک دربار) باشد. در این تقابل دربار شاهانه نابود و محرم به سیاه نمایشهای تبدیل میشود. نگاه نویسنده در اینجا تاریخ محور نیست او تاریخ نمایش را بیان نمیکند بلکه برای انسجام پروژهاش گونههای متفاوت نمایشهای شادیآور را بازتعریف میکند.