در حال بارگذاری ...
ندا ثابتی به مناسبت روز تکریم مادران و همسران شهدا:

آن ها جهاد اکبر می‌کنند

روز ۱۳ جمادی الثانی به عنوان سالروز رحلت ام البنین، همسر امیرالمومنین و مادر حضرت ابولفضل العباس، شناخته می شود. روزی که در تقویم رسمی کشور، روز تکریم مادران و همسران شهدا نام گرفته است. به این بهانه با ندا ثابتی نویسنده، کارگردان، بازیگر و پژوهشگری که در آثارش توجه ویژه ای به داستان زندگی شهدا و خانواده شان داشته گفت و گویی داشته ایم.

به گزارش ایران تئاتر ندا ثابتی نویسنده، کارگردان، بازیگر و پژوهشگری که بیش از هر چیزی شهدا را شخصیت اصلی آثارش قرار داده است، در بسیاری از این متن‌ها به روایت ماجرا از زبان مادران و همسران شهدا می‌پردازد و از این طریق آن‌ها را نیز روایت می‌کند. 

این نویسنده در مجموعه داستان «در پی عشق دویدن» به روایت داستان‌هایی دراماتیک و نمایشنامه از زندگی پنج شهید پرداخته است و علاوه بر این بارها در آثارش به سراغ زندگی شخصی شهیدان و خانواده‌شان رفته است. او در این خصوص به ایران تئاتر گفت:«از آبان 94 که با شهید آوینی آشنا شدم و کلیه کتاب‌های ایشان را مطالعه کردم از نظر ذهنی بسیار تغییر کردم و دیدم شهید آوینی تا چه حد به شهدا علاقه‌مند بوده‌اند و حتی برایشان نامه می‌نوشتند. این امر انگیزه درونی من برای دنبال کردن این‌گونه افراد را بالا برد و نمی‌توان از شهدا نوشت و خانواده‌شان را از یاد برد. در نمایشنامه «صبح پرواز» که زندگی شهید ناهید فاتحی کرجو، که به سمیه کردستان مشهور است را روایت می‌کرد، مادر ناهید شخصیت اصلی اثر است. او کسی است که بدون آنکه همسرش در کنارش باشد مقاومت کرد و به دنبال دخترش رفت و با سر تراشیده و بدن بدون دست و تن شهید او روبرو شد. او و دیگر دخترانش را تهدید کردند و او ناچار به تعویض مکان شد. روایت مستند بدون هیچ خیال پردازی‌ای درباره این زنان، خود به خودی سرشار از نقاط دراماتیک است.»

این نویسنده در رابطه با دیگر آثارش در این زمینه ادامه داد:«در نمایشنامه شهید شاهرخ ضرغامی، از شهدای فداییان اسلام، مادر این شهید حضور دارد و علاوه بر این نمایشنامه‌ای درباره دو همسر و نوه دختری شهید دکتر مصطفی چمران نوشتم و در این آثار همه چیز تحقیق شده و بر مبنای واقعیت روایت شده است. گفت و گوی من با همسر شهید حرم، میثم مدواری، منجر به نمایشنامه‌ای شد که متأسفانه به اجرا نرسید. در نمایشنامه‌ای هم که داستان زندگی حسن قشقایی را روایت می‌کند، همسرش نقش پررنگی دارد.»

او درباره انگیزه ش از پرداخت به این داستان‌ها و این افراد گفت: «داستان‌های این افراد در حد خاطره گویی و روایت نبود. داستان‌هایشان عنصر دراماتیک داشتند. بسیار از شهدا و خانواده‌شان گفته‌ایم ولی شهید محور اصلی داستان بوده است. چه پیش از شهادت و چه پس از آن. چیزی که برای من همواره جذاب بوده است آن است که همسر و مادران و دختران شهدا یا به خودی خود تأثیر گذار بوده‌اند و یا شهید منجر به تغییری در زندگی آن‌ها شده است.»

این پژوهشگر ادامه داد: «همه این‌ها زنانی هستند که مقاومت کرده‌اند. جلو خانواده، دوستان یا جامعه و یا حتی شرایط بزرگتری مثل موقعیت سیاسی. زنانی که خانواده‌شان موافق حتی ازدواج با فردی با این ایده ئولوژی نبودند و آن‌ها پای عقیده‌شان ایستادند. چه در زمان حیات همسر و چه پس از شهادت ایشان. نقطه مشترک همه این‌ها مقاومتی است که در برابر نا مخالفتی ها دارند و زمانی که تصمیم بر انتخابی گرفتند چیزی نیست که آن‌ها را از تصمیمشان برگرداند. به عنوان مثال همسر شهید میثم مدواری، شرایط بسیار سختی پس از ایشان داشتند. با دو دختر کوچک و فشار روحی از طرف سخنان مردمی که دل را می‌رنجانند. مقاومت و صبر این افراد برای من شگفت انگیز و حیرت آور است. اگر همسرانشان به جهان اصغر رفته‌اند آن‌ها جهاد اکبر می‌کنند.»




مطالب مرتبط

نظرات کاربران