درگفتوگو گروهی ایران تئاتر با اعضا نمایش «تاکسیدرمی» مطرح شد؛
باید دست از کلیشه ها برداریم گفتنی ها گفته شد
نمایش «تاکسیدرمی» نوشته رسول حق جو و کارگردانی مجتبی رستمی فر کاری از گروه تئاتر آماتور ۲۸ بهمن ماه ۹۷ طی دو سانس ۱۷:۳۰ و ۲۰ در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر تهران در سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به روی صحنه رفت به همین بهانه ایران تئاتر اعضا گروه تاکسیدرمی را دعوت و با آن ها گفت و گویی گروهی داشت.
به گزارش ایران تئاتر؛ نمایش «تاکسیدرمی» پیش از این در بیست و یکمین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر شرکت کرد و موفق به کسب پنج جایزه برتر این جشنواره شد و در سیامین جشنواره تئاتر استان خوزستان توانست ضمن کسب رتبه اول طراحی لباس توسط سارا حسین پور، رتبه سوم بازیگری مرد توسط ناصر آل خمیس و امجد جلالی، رتبه سوم نمایشنامه نویسی و رتبه دوم کارگردانی توسط مجتبی رستمی فر، جواز حضور در بخش مسابقه ایران دو جشنواره فجر را دریافت کند.
از اعضا این گروه مجتبی رستمی فر (کارگردان)، ایمان نخلستانی (طراح و اجرا نور)، میلاد هارونی ( بازیگر نقش سگ و خرچنگ)، سید احمد موسوی راد (بازیگر نقش حلزون، قورباغه، مگس، گربه)، امجد جلالی (بازیگر نقش گربه پدر، خر بچه، ماهی بیاه کوچولو، موگوس) و حسین گلچین زاده ( بازیگر نقش پروانه و خر پدر) مهمان ایران تئاتر شدند و در این گفتوگو شرکت کردند.
در طول این سالها بحثهای بسیاری درباره مضرات و فواید جشنوارههای تئاتری برای تئاتر کشور شکل گرفته است. نظر شما در این رابطه چیست؟
رستمی فر: مخرب بودن جشنوارهها در شرایط فعلی یک شعار است. هرچند که من خودم هم معتقدم جشنواره به تئاتر بیشتر صدمه می زند. ولی متأسفانه تئاتر شهرستان یا حداقل خوزستان در جشنواره خلاصه میشود. اثر هنری باید برای یک اجرای عموم خوب پیش از آن دیده شود. جشنواره به نوعی یک بستر برای تبلیغات است. زمانی که اجرای عموم در شهرستان هنوز کیفیت لازمه را پیدا نکرده است ما به افتخارات جشنوارهها برای جذب مخاطب نیاز داریم. اگر ما در جشنواره شرکت نمیکردیم در سراسر کشور نامی از «تاکسیدرمی» برده نمیشد. من اگر جایزه بگیرم یا نگیرم دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر من نیست. من در سی و دومین دوره جشنواره فجر جایزه بهترین کارگردانی را گرفتم. سه داوری که تصمیم گرفتند این جایزه را به من بدهند چه بسا سه نفر دیگر به جای آنها داوری میکردند و جایزه به من نمیرسید. پس از اینکه جایزه را گرفتم به خودم گفتم که این همه چیز نیست. هرچند که تئاتر شهرستان برای دیده شدن به جشنوارهها نیاز دارند مخصوصاً جشنواره تئاتر فجر. ولی در این میان نباید اجرای عموم که اساس تئاتر است فراموش بشود. این بهترین اتفاق است که در تبصره شرکت در جشنوارهها اجرای عموم شرط شده است. از طرفی ما به جشنوارهها نیازمندیم و از طرفی دیگر شاید هر ماه در خوزستان یک جشنواره برگزار بشود. بعضی از آنها ورودیهای هنگفتی میگیرند که ذات هنر و جشنواره را زیر سؤال میبرند. ولی وقتی هم که به بازیگر برای بازی پیشنهادی دهیم نخستین سؤالش این است که کار را برای کدام جشنواره میخواهیم. سؤال اینجاست که آیا جشنواره پایان بندی یک اثر هنری است؟
جلالی: اگر به جای جشنوارههایی که اختتامیه و برگزیدگان دارند ما با فستیوال سر و کار داشتیم بهتر بود. به این شکل که دید رقابتی از میان میرفت و گروههای هنری در یک بستر رفاقتی تنها برای تبادل و ارتباط و به نمایش گذاشتن خود و اثرشان شرکت میکردند. به نظر من بیشتر از جشنواره ما به فستیوالهای غیررقابتی که بر اجرای عموم تأکید دارند نیازمندیم.
هارونی: در جشنوارهها متأسفانه آنچه بسیار رخ میدهد برخورد سلیقه ایست. درصد پایینی از داوران علمی برخورد میکنند. این سلیقهای برخورد کردن خیلی آسیبزننده ست. گروهی که مدتها کار کردهاند بر اساس سلیقه نباید رد شوند.
جلالی: البته این مسئله بیشتر در جشنوارههای استانی رخ میدهد و ما از دیگر استانها با خبر نیستیم و تنها در مورد خوزستان میتوانیم صحبت کنیم. متأسفانه دیده شده که در جشنوارههای استانی بیشتر سلیقه تأثیر میگذارد تا تکنیک.
رستمی: ناگفته نماند ما با کارشناسان و داوران بسیار خوبی هم برخورد داشتیم. ولی در مقام داوری این که سلیقه تو چیست اهمیتی ندارد. هرکس در هر سبکی که کار میکند در همان سبک باید داوری شود.
ولی سؤال اصلی این است که چرا تئاتر شهرستان به سمت جشنواره میرود؟ آیا در شهر خودش امکان اجرای عموم دارد؟
اهواز یکی از ثروتمندترین شهرهاست و آیا من در اهواز تئاتر شهر دارم؟ آیا پلاتو استاندارد برای تمرین دارم؟
استیج ما یک پارکینگ است که ستون وسطش را برای نشستن مردم خراب کردهاند و هر آن ممکن است سقفش بریزد. اجرای ما روز به روز تعداد مخاطبانش بیشتر میشد و از تبلیغ مردمی که دیده بودند خودش را مطرح میکرد. شهرداری و صدا و سیما به دلیل واگذار شدن تبلیغات به بخش خصوصی امکان تبلیغ رایگان ما را فراهم نکردند. تماشاگران من صندلی درستی برای نشستن نداشتند. کسی که میخواهد 90 دقیقه یک کار را ببینند که نمیتواند روی صندلیهای سخت بدون تکیه گاه بنشیند.
به نظر شما جشنواره فجر امسال از چه کیفیتی برخوردار بود؟
رستمی فر: مسلماً اتفاقات بسیار خوبی در جشنواره سی و هفتم افتاده بود. از همه مهمتر اینکه این جشنواره به شهرستانها در زمینههای متفاوت احترام خوبی گذاشتند. برنامه ریزیها دقیق بود و همه چیز روی برنامه اجرا شد. به عبارتی جشنواره امسال کلاس خاصی داشت و اگر جشنواره فجر ویترین تئاتر ایران باشد امسال این ویترین درشان تئاتر ایران بود.
نخلستانی: البته گلهای که من دارم این است که هنوز مشکل اقامت بیشتر ما شهرستانیها حل نشده است. جشنواره سالی یک بار است و ما واقعاً مایلیم در این سفر بیشترین بهره را از کارگاهها ببریم و با گروههای مختلف تعامل داشته باشیم و آثار ایرانی و بینالملل را ببینیم. ولی ما چند روز بیشتر برای بهره بردن از جشنواره فرصت نداریم. بالاخره این فرصت تنها سالی یک بار برای ما اتفاق می افتد.
آثار شهرستان اغلب علی رغم محرومیت و فقر امکانات بسیار خلاقاند. آنچه که بیشتر از همه وجود دارد این مسئله است که به نظر میآید شما توانستهاید از این محرومیت به نفع خودتان استفاده کنید. محرومیت شما در شهرستان به لحاظ امکانات تئاتری چقدر مخرب و چقدر مؤثر عمل کرده است؟
رستمی فر: این خلاقیت برگرفته از ذهن خلاق خود بچههاست و نه بیشتر. محرومیت باید برایتان لمس شود تا بفهمید ما درباره چه چیزی صحبت میکنیم. من بعد از هر اجرا و هر پروژه میگویم که تمام شد. این بار آخرم بود. ولی کافی است چند روز بگذرد. باز هم هوای تئاتر ساختن به سرم میزند. این محرومیت در حدی است که من نتوانستم از متریال درستی استفاده کنم. شرایط ما به لحاظ دردناکی قابل بحث نیست.
جلالی: من به محض ورود به سالن قشقایی دلم گرفت. ما برای کمترین امکانات مدام در حال دویدنیم و فراهم کردن این امکانات اصلاً سخت نیست و در ازایش تأثیر مثبت بسیاری دارد.
به نمایش «تاکسیدرمی» بپردازیم. چه شد که برای پرداخت به دفاع مقدس از حیوانات به عنوان شخصیت استفاده کردید؟
رستمی فر:«تاکسیدرمی» نگاهی زیست محیطی به اقلیم خوزستان دارد. در طول 8 سال جنگ فقط ما نبودیم که آزار دیدیدم و نابود شدیم. حیوانات اهلیای که در جنگ تحمیلی با ما بودند، آنها احساس دارند، قلب دارند. چرا ما باید نفسی که خداوند به آنها داد را بگیریم. الاغ پدری که خواب میبیند پسرش وقتی که خمپاره می زند چون الاغها نمیتوانند دراز بکشند میمیرد هم میتواند موضوع یک درام احساسی باشد.
باید دست از کلیشهها برداریم. همه گفتنیها گفته میشد. همه ما حقایق جنگ را میدانیم. جنگ تمام شد ولی تأثیرات مخربش بر محیط زیست هنوز جریان دارد و ما هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با آنهاییم. ریز گردهایی که نفس بچههایمان را گرفته و نخلهایی که سر ندارند. هنوز از کورهها جسد شهدا را بیرون میکشند و هنر با یک بیل زدن در باغچههایمان فشنگ پیدا میکنیم. داخل اروند که خمپاره زدند چند موجود کشته شدند؟ کسی میداند؟
چه طور شما موفق شدید که با کمترین نشانهها و طراحیها بیشترین بار مفهومی را انتقال بدهید؟
رستمی فر: اجرای «تاکسیدرمی» بسیار لب تیغ حرکت میکند. «تاکسیدرمی» خیلی ساده با یک موسیقی و یک سری لباسهای اسفنجی به نمایش کودک تبدیل میشود. تنها یک میلی متر فاصله این دو است و من نمیخواستم که نمایش گروه سنی خاصی داشته باشد. ما ساده میتوانیم اپیزود زیر آب را برای کودک و نوجوان اجرا کنیم ولی هدف من این نبود. این را در فرم اجرا و بازی بازیگران و طراحی صحنه و لباس اعمال کردم. طراحی لباس بر عهده سارا حسین پور بود که واقعاً به خاطر ایدههای بینظیرشان ممنونیم. اغلب لباسها لباس نظامیاند که تلاش شده القاکننده حیوان موردنظر باشد. به عنوان مثال لباس کبوتر لباس استتار تک تیراندازها در برف است.
علاوه بر این شرایط بازی بازیگران بسیار سخت بود. مشکل ستون فقراتی که حلزون داستان به خاطر آن کشیده شدن روی زمین پیدا میکرد و حالت زانوی خرچنگ از سختیهای کار بود. علاوه بر این آماده شدن هر کدام در کسری از ثانیه برای اپیزود بعدی ستودنی بود.
هارونی: من بازیگر نقش خرچنگ و سگ بودم. من تلاش میکردم هر هفته بر اساس شباهت با حیوانات با اتودهای مختلف سر کار حاضر شوم. رسیدن به نقشها واقعاً دشوار بود و هرکدام ما دچار آسیب جسمی شدیم. با این وجود کار برای من بسیار لذت بخش بود. مدام میگفتم نمیتوانم ولی از نو ادامه میدادم.
موسوی: من با احترام به تلاش همه بچهها و تلاش هایشان باید بگویم که پس از خط دادن آقای رستمی از آنجایی که کار فانتزی بود دست ما بسیار باز بود. من بر این عقیده بودم که من این نقشها را بازی میکنم و دوست ندارم مثل حیوانات باشم و از آنها الهام بگیرم. دوست دارم به جای تقلید یک حیوان منی باشم که به آن حیوان تبدیل شده است. سخت بود. با وجود همه سختی لذتبخشترین و بهترین کاری بود که در تمام زندگی انجام دادهام.
جلالی: من هیچ ایدهای نداشتم که باید چه کنم و با چه اتودهایی حاضر شوم. برای من کمی زمان برد تا توانستم به آن چه که لازم است برسم و خوشبختانه با راهنمایها بالاخره توانستم به آن چه که باید برسم.
آقای نخلستانی، طراحی نور تاکسیدرمی چه طور شکل گرفت و شما با در نظر گرفتن چه مسائلی به شکل نهایی نور دست پیدا کردید؟
نخلستانی: طراحی نور 50 درصد ایده آقای رستمی و 50 درصد کار خودم بود. ما سعی کردیم برای خسته نکردن تماشاگر از رفت و آمد بیش از حد نور بپرهیزیم. خدا رو شکر تهران دست ما برای نور باز بود و طبق هماهنگیهای آقای رستمی نورهای خاصی که لازم داشتیم هم مهیا شده بود و یا امکان تهیه ش وجود داشت.
رستمی: اجرای دوم «تاکسیدرمی» در تهران بهترین اجرای آن بود. خوشحالم که توانستیم این مسیر پر فراز و نشیب را طی کنیم. من همیشه میگوی که خداوند عزت را میدهد و هرگاه هم بخواهد آن را میگیرد و من امیدوارم عزتی که خداوند به ما بخشید را به خاطر تلاش و زحمتمان از ما نگیرد.
من این اجرا را تقدیم میکنم به مردم شریف خوزستان که در 8 سال دفاع مقدس زیباترین و دراماتیکترین آثار نمایشی را در کوچه پس کوچههایشان بدون هیچ تماشاگری اجرا کردند. من این را به قلب شریف همه مردم خوزستان تقدیم میکنم.