رضا کیانیان در گفتوگوی اختصاصی با ایران تئاتر
میتوانید هر فضایی را به صحنۀ تئاتر تبدیل کنید
ایران تئاتر:رضا کیانیان بازیگر مطرح تئاتر و سینما در گفتوگوی اختصاصی با ایران تئاتر از امکانهایی برای ارائه تئاتر در اقصی نقاط کشور میگوید که به اعتقاد او تا کنون نادیده گرفته شدهاند.
رضا کیانیان بازیگر شناخته شدۀ تئاتر و سینمای کشور اخیراً در یک پروژه تئاتری هنرمندان توانیاب موسسه خیریه توانمندسازی بچههای باران از شهر مشهد به عنوان مشاور هنری همکاری داشته است. این نمایش پیش از این نیز اجراهای متعددی در دیگر شهرهای کشور را پشت سر گذاشته و کیانیان یکی از امکانهای ارائه هنرهای نمایشی را تورهای تئاتری میداند که به گفتۀ او تا کنون در کشور ما نادیده گرفته شده است. بر این اساس ایران تئاتر در یک گفتوگوی اختصاصی جزئیات این ایدۀ کنجکاوی برانگیز را از او جویا شده است.
با توجه به افزایش جمعیت فعال تئاتری به ویژه هنرمندان جوان در استانها و شهرهای نقاط مختلف کشور میتوان امکانهای تازه ای برای ارائه این فعالیتها متصور بود؟
همواره در ملاقاتهایی که با هنرمندان جوان تئاتر ساکن در شهرستانهای کشور داشتهام، این نکته را یادآوری میکنم که با توجه به تراکم اجرای نمایشها در پایتخت، کار آنها برای دیده شدن با دشواریهای زیادی همراه است. واقعیت این است که با توجه به تعدد تولیدات نمایشی در تهران، با فضای اشباع شده ای سروکار داریم که مجال زیادی را برای هنرمندان دیگر شهرها باقی نمیگذارد و حتی در صورتی که تعداد معدودی از این هنرمندان موفق شوند مسیر دشوار اجرا در پایتخت را طی کنند، در نهایت اغلب به نتایج مورد نظرشان دست پیدا نخواهند کرد. تراکم فعالیتها در مرکز تا اندازه ای افزایش یافته که گروهها بعضاً تا یک یا دو سال در نوبت اجرا میمانند و طبیعی است که در چنین شرایطی سهم قابل توجهی به هنرمندان دیگر شهرها اختصاص پیدا نخواهد کرد. اینجاست که باید خطاب به هنرمندان شهرستانها بگویم متاسفانه در این شرایط بسیار بعید به نظر میرسد بتوانید عرصههایی را در پایتخت فتح کنید؛ در مقابل در فکر فتح عرصههایی در مناطق دیگر کشور باشید. واقعیت دیگر این است که در شهرستانها علیرغم امکانات محدودتر، به صورت بالقوه فرصتهای بیشتری برای هنرمندان میتوان متصور بود. نباید این واقعیت را انکار کرد که تمام چشم اندازهای متصور در شهرهای کوچک تر و روستاها از میان رفته و به طور عمومی این تصور غالب شده که همه امکانها در تهران است.
چطور میتوان این تصور را اصلاح کرد و برای نمونه از کدام راه کارهای عملی برای اجرای نمایش در دیگر نقاط کشور میشود حرف زد؟ آیا خودتان تجربهای در این زمینه داشتهاید؟
سالهای آخر دانشجویی ما که تقریباً با انقلاب همزمان شده بود، به همراه سیروس شاملو و چند نفر دیگر یک گروه نمایش دوره گرد شکل دادیم و از این شهر به آن شهر میرفتیم و نمایش اجرا میکردیم. برای مثال میرفتیم و در یک کارخانه را میزدیم و میگفتیم آمدهایم برایتان نمایش اجرا کنیم. وقتی میپرسیدند که نمایشتان چه هست، فرصتی میخواستیم تا چند دقیقه از نمایش را برایشان اجرا کنیم و اگر نپسندیدند از آنجا برویم. خب، البته چون نمایش مفرحی را آماده کرده بودیم از این ارائه ما شادمان میشدند و میگفتند چه خوب، از همین فردا بیایید و نمایشتان را اجرا کنید. کمی بعد که خبر اجرای نمایشمان میپیچید، از جاهای دیگر هم در خواست میدادند تا برای اجرا به کارخانه یا محله ای دیگر برویم. مدتی به این شکل فعالیت میکردیم و بعد از اینکه سیروس شاملو به ایتالیا رفت، من یک گروه تئاتر خیابانی با بچههای مشهد تشکیل دادم و راه میافتادیم از شهر به شهر و روستا به روستا میآمدیم تا شمال کشور و بعد هم از آنجا تا آذربایجان. درست است که شاید درآمد خیلی زیادی از این کار به دست نمیآمد، ولی به هر حال آن دوره اوایل فعالیت مان بود و مگر انتظارات یک دانشجو چقدر است؟
اینطور که می گویید به طور کلی هنرمندان میتوانند و قادر هستند تا عرصههای کمتر آزموده شده را در ارائه تئاتر جستجو کنند؟
بارها به هنرمندان تئاترگفته ام؛ هیچ می دانید که شما میتوانید همه جا را تبدیل به صحنۀ تئاتر کنید؟ لزوماً که نباید منتظر باشید تا صحنه را در اختیار شما بگذارند؛ خودتان صحنه را بسازید. خب طبیعتاً آنها میپرسیدند چگونه؟ و من همین تجربیات تئاتر خیابانی و دوره گرداندن تئاتر را برایشان مثال میزنم. یکی از ایدههایی که با آنها در میان گذاشتهام این بود که در برجهای مسکونی به اجرای نمایش بپردازند. مگر این همه برج و شهرک و مجتمعهای مسکونی در نقاط مختلف تهران از شمال تا جنوب نداریم؟ این برجها همه لابیهایی دارند که اغلب از صحنه تئاترهای ما هم بزرگ تر است. با یک حساب سرانگشتی میبینیم که بچههای زیادی در این مکانها به همراه والدینشان زندگی میکنند و مطمئناً همه این والدین دوست دارند امکانی برای سرگرم شدن کودکانشان در روزهای تعطیل آخر هفته فراهم شود و حاضرند برای این منظور پول هم بپردازند. اینها ایدههایی عملی است و در تمام نقاط کشور قابل اجراست.
ایدههایی از این دست گویا در دیگر کشورهای جهان عرصه ای آزموده شده است؟
هنرمندان دیگر کشورها امکانهای بسیاری را در این ارتباط آزمودهاند. به همین دلیل است که میبینیم تقریباً در هر مکان و نقطه ای از شهرها از ایستگاههای مترو گرفته تا میدانها و محلهها، اجراهای هنری پویا و در جریان است. همینطور کاروانها و نمایشهای سیار که از گذشتههای دور در این کشورها وجود داشته و هنرمندان به موازات اجراهای صحنه ای و فاخر، به ارائه هنرهای نمایشی در چنین عرصههایی هم پرداختهاند.
چطور میشود این ایدهها را با هنرمندان نقاط مختلف کشور به اشتراک گذاشت و راه را برای ورود به چنین عرصههایی باز کرد؟
سالها است هرکجا و به هر بهانه این نکتهها را یادآوری میکنم. در همه این سالها خودم هر زمان که فرصتی پیدا کردهام، به یکی از شهرها میروم و به اداره ارشاد آن شهر می گویم که قصد دارم یک کارگاه آموزشی برای علاقهمندان برگزار کنم. خب طبیعی است که آنها استقبال میکنند. در این کارگاهها پیش از هر چیز این سؤال را از شرکت کنندگان میپرسم که اگر فرض کنیم دولتی وجود نداشته نباشد؛ و هیچ بودجه ای هم برای تئاتر نداشته باشیم، شما به عنوان علاقهمندان به تئاتر باز هم فعالیت تئاتری خواهید داشت؟ خب طبیعی است که اغلب پاسخ منفی میدهند و می گویند اصلاً چطور ممکن است در چنین شرایطی کار تئاتر کرد. از عده معدودی هم که پاسخ مثبت میدهند میپرسم که چطور قرار است در شرایطی که فرض کردهایم بتوان کار کرد و بعضی از آنها برای مثال ایدههایی در زمینه تئاتر خیابانی و محیطی را به میان میکشند. پس در هر حال توافقی نسبی وجود دارد که کارهایی را میشود در شرایط دشوار هم صورت داد.
به نظر میرسد باز کردن چنین عرصههایی نیازمند تعامل با بخشهای مختلف جامعه و نهادها هم هست.
در این مسیر باید به مرور و قدم به قدم پیش رفت. سؤال بعدی من در این کارگاهها همین است که چطور باید این راهها را باز کرد؟ واضح است که برای فعالیتهای تئاتری این چنینی پیش از همه بتوان آدمها را متقاعد کرد تا در این مسیر با ما همکاری و همراهی داشته باشند. برای نمونه حتماً لازم خواهد بود تا با مسئولین نهادهای دولتی مثل شهرداریها و ادارات ارشاد وارد مذاکره شد و آنها را در قبال طرحهای پیشنهادی توجیه کرد. مثلاً با شهرداریها میتوان وارد مذاکره شد که تولیدات تئاتری را به سمت معضلات شهری و مسائلی از این دست ببریم. در واقع میتوان هر نهاد و مجموعه مسئول در عرصههای اجتماعی را با در نظر گرفتن حیطههای کاریشان به حمایت از تولید نمایشهای مرتبط با این حیطهها متقاعد کرد. طبیعی است که پیشنهادها از طریق تعامل به مرور امکان عملی شدن را پیدا خواهد کرد و به این ترتیب آرام آرام میتوان حتی جریان پایداری از فعالیتهای تئاتری را سامان داد.