نقد نمایش «هامان کشان» به کارگردانی علیرضا مهران
پاسخی تئاتری به یک روایت تاریخی تحریف شده
ایران تئاتر-سید علی تدین صدوقی : " علیرضا مهران " در مقام کارگردان نمایش «هامان کشان» انگشت روی موضوع مهمی گذاشته تا به نوعی جواب فیلم سراسر تحریف شده ودروغ هالیوودی "یک شب با پادشاه "را بدهد و حقیقت را برای همه و بهخصوص نسل جوان بگوید تا تحت تاثیر این هجمههای تبلیغاتی و فرهنگی وهنری قرار نگیرند.
در سال 2006 فیلمی به نام " یک شب با پادشاه " توسط هالیوود به کارگردانی مارک اوسجبل ساخته شد که قصۀ " استر " یک قدیسه یهودی را روایت میکند که به عنوان نجات دهند یهودیان در تورات نامش آورده شده است . فیلم کاملا تحریف شده و یک طرفه ساخته شده؛ چیزی شبیه به فیلم سیصد اما از نوع دیگر. در اینجا به دلیل اینکه " استر " دختر یهودی باید در نهایت زن خشایارشاه شود و به خوابگاه او رفته و ملکه دربار ایران شود، لاجرم خشایرشاه به گونهای دیگر تصویر شده است . او مردی بلند بالا با چشمانی سبز و موهای بلوند، هنرمند، شاعر پیشه و عاشق تصویر شده تا سزاوار قدیسه یهودی باشد.
سازندگان فیلم هر آنچه که می خواستهاند به نفع قوم یهود وبنی اسرائیل به این داستان اضافه کرده اند. در فیلم ایرانیان به مانند عربها ترسیم میشوند؛ لباسهایشان تماما عربی وهمگی زمخت زشت آفتاب سوخته اند . در فیلم خشایار شاه زنی دارد بسیار زیبا که ملکه ایران است؛ زنی به نام " وشتی" یا همان " بهشتی " که در ضیافتی که شاه بر پا میکند از ملکه میخواهد در میهمانی او ظاهر شود؛ چرا که می خواهد به همه نشان دهد تا ببینند شاه چه گوهر نایاب وچه آفتاب تابانی را در قصر خود دارد . ملکه نمیپذیرد چرا که این را به دور از حیا وشرف و زیبایی زن پارسی میداند؛ زن ایرانی هرگز خود را به چشمان حریص مردان دیگر نشان نمیدهد. او میگوید؛ «من نمی توانم این کار را بکنم . پادشاه اگر جانم را بخواهند بیدرنگ تقدیم خواهم کرد اما چنین کار ناپسندی از من محال است که در برابر دیگران برقصم.» در نهایت خشایار شاه دستور مرگ او را می دهد وهمان شب دستور میدهد که دختری را به عنوان ملکه ایران انتخاب کنند. سواران به شهرها میروند و در نهایت چند دختر که تعدادی ازآنان یهودی هستند انتخاب می شوند. " مرد خای " یهودی که در دربار دارای سمتی است و بدانجا رفت و آمد دارد، دختر برادر خود به نام " استر" را نیز به دربار میفرستد .خواجهای که مسئول چینش دختران است از استر خوشش میآید و در نهایت او به عنوان ملکه ایران انتخاب میشود . شاه دستور میدهد که دیگر دختران یهودی را که انتخاب نشدهاند به آتش بیفکنند.
در این فیلم خشایارشاه آدمی وحشی ودیوانه نشان داده میشود که بیجهت دختران را به تنور ریخته وآتش می زند؛ آنهم دختران یهودی. این البته در جهت همان مظلوم نمایی است که صهیونیسم بینالملل به دنبال آن است." مردخای " زمانی که میبیند هامان ، وزیر اعظم شاه با یهودیان به دلیل جاسوسیها وخرابکاریهایشان مخالف است و از" استر" میخواهد که به شاه بگوید هامان را مجازات کند تا او دست از این کار بردارد. استر به شاه میگوید که هامان بیدلیل با یهودیان مخالف است و میخواهد یهودیان را نابود کند. او از شاه میخواهد که هامان دست از این کاربردارد . شاه دستورکشتن هامان را میدهد ومردخای همهکاره شاه ودربار می شود وجای هامان را میگیرد. او از شاه میخواهد که دستور دهد تمام یاران هامان ومخالفان یهود را بکشند که بالغ بر هفتادهزار نفر ایرانی میشود . بدینگونه یهودیان دست به یک قتل عام میزنند وهفتاد هزار ایرانی را میکشند و نه تنها این را در هیچ جای تاریخشان نمیگویند، که سعی می کنند این اتفاق را از صفحات تاریخ پاک کنند و حتی برای نمونه در فیلمی که میسازند، همه چیز را به نفع خود تمام میکنند و تاریخ را سراسر تحریف میکنند.
درسالهای اخیر لابی صهیونیستی هالیوود فیلمهای تاریخی بسیاری بر علیه ایرانیان و ایران باستان ساخته که خلاف واقع است و در همه آنها ایرانیان و پارسیان را بد جلوه داده وتاریخ را به نفع خود واهدافش تحریف کرده است. ایرانیان در زمان کوروش کبیر قوم یهود را نجات دادند و این قوم تا آخر دنیا مدیون ایرانیان است و این در تورات آمده. ایرانیانی که در جنگ جهانی دوم یهودیان را از دست آلمان نازی نجات دادند و با آغوش باز پذیرفتند درحالی که خودشان درقحطی بودند وکشورشان دراشغال . لابی صهیونیست همه این واقعیتها را نادیده گرفته و نمکدان شکسته و برعلیه ایرانیان وتاریخ پارسی ایران باستان فیلم میسازد . حال آنکه این قوم موجودیتشان را مدیون ایرانیان هستند و وجودشان از ایرانیان است .
اما اصل ماجرا به گونهای دیگراست. باید گفت که در این بلبشوی تئاتر و اجراهای چندین و چند باره ازروی متون خارجی و یا نوشتههای اقتباسی و... نویسنده هامان کشان " عباس عبداله زاده " با درایت به سوی این مطلب مهم رفته تا بلکه روشنگری نماید واصل این واقعه تاریخی را باز نمایاند.نویسنده هامان کشان به درستی تحریف صهیونیست از این واقعه تاریخی را نشان میدهد .اواز تزویر و ریاکاری و خیانت و نمک نشانسی یهودیان برعلیه ایرانیان میگوید که چگونه با سئایت ونقشهکشیهای شوم و دروغ و آدمکشی راه خود را به بالاترین مناصب حکومتی باز میکردند تا به اهداف کثیفشان برسند؛ طوری که از فدا کردن ناموس و حیثیت خود نیز هیچ ابایی نداشتند .
نمایش به ما گوشزد می کند که باید حواسمان جمع باشد تا باردیگر فریب ترفندهای شیطانی صهیونیست بینالملل وانجمن کابالا یا قباله یا قبیله را نخوریم واین مهمترین نکته نمایش است .در این داستان مردخای باعث شده که هامان وزیر کشته شود و هفتاد هزار ایرانی را به قتل رساند. او می خواست ایران به جنگ یونان برود و از جنگ این دوکشور برای اهداف خود و" قبیله " استفاده کند؛ حال آنکه یونان طرفدار یهودیان بود و هامان از این موضع وجاسوسی یهودیان با خبر بود." قبیله " نام انجمن سری یهودیان صهیون است که در عصر ما به عنوان انجمن سری و مخوف "کابالا" شناخته می شود . تصمیمی را که قبیله یا قباله یا همان "کابالا "می گیرد لازم الاجراست و بدون چون وچرا به هر وسیله ای که هست باید به اجرا در بیاید .آنان سرزمین ها وحکومت ها وقدرت ها را می خواهند .چون در خدمت شیطان ویا به قول خودشان " لوسیفر " هستند واعتقاد دارند که با تاسی به لوسیفر به بهشت راه پیدا خواهند کرد.کابالا یا قبیله ازهمان ابتدا در قوم بنی اسرائیل به وجود آمده وبه نوعی صهیون نیز از دل همین قبیله سر بر آورده وتا کنون به حیات خود ادامه داده است .
متن نمایش به خوبی داستان واقعی را نشان می دهد که چگونه مردخای همه نقشه ها را میریزد وکاری می کند که شاه به همسرش وهامان سوءظن پیدا کند . او از شاه میخواهد که در میهمانی همسرش را امتحان کند و از او بخواهد که در برابر میهمانان برقصد . مردخای میداند که " وشتی" زنی پارساست و هرگز این کار ر ا نخواهد کرد. پس توطئه می کند و ذهن شاه را نسبت به همسرش و وزیر دانایش هامان مغشوش مینماید و به شاه می گوید که زنش به همراه هامان و فرمانده لشکر دسیسه کردهاند تا شاه را بکشند و چنانچه "وشتی" در میهمانی نرقصد، پس مشخص است که با شاه مخالف است . از سویی دختر برادر خود "استر" را آماده می کند تا به دربار برود؛ وشتی نمی پذیرد که در میهمانی برقصد شاه دستور قتل او را می دهد و مردخای در نهایت دختر برادرش استر را ملکه ایران میکند وهامان را از سر راهش بر میدارد .هامان میدانست که بخشی از یهودیان در ایران پیرو یونانیان هستند وجاسوسی آنان رامی نمایند. به همین دلیل مردخای به دنبال کشتن هامان بود تا مقام او را بدست آورد . او دونفر را مامور می کند تا به جان شاه سوء قصد کنند، پس زودتر به استر خبر میدهد تا این توطئه را به گوش شاه برساند؛ شاه اینگونه نسبت به استر اعتماد بیشتری پیدا می کند وعاشقش میشود .مردخای آن دو یهودی را کشته وبه گردن هامان میاندازد که او نخواسته آنان زنده بمانند تا اعتراف کنند . مردخای یهودی ازهیچ دسسیه و توطئهای فرو گذار نیست ودر نهایت به جنگ بین ایران ویونان دامن میزند و خودش وزیر ایران زمین میشود .
" علیرضا مهران " در مقام کارگردان انگشت روی موضوع مهمی گذاشته تا به نوعی جواب فیلم سراسر تحریف شده ودروغ هالیوودی "یک شب با پادشاه "را بدهد و حقیقت را برای همه و بهخصوص نسل جوان بگوید تا تحت تاثیر این هجمههای تبلیغاتی و فرهنگی وهنری قرار نگیرند .این موضع البته ربطی به کلیمیان ویهودیان ایرانی ندارد؛ صهیونسیت بین الملل و انجمن سری کابالا فرقهای توطئهگر و خیانتپیشه است که با پیروان دین حضرت موسی (ع) و کلیمیان ایرانی که جزو هموطنان ایرانی الاصل ما هستند، تفاوت بسیار دارند. یهودیان سراسر دنیا و کلیمیان ایران مخالف صهیونست ها هستند وبارها این مطلب را اعلام کردهاند .
نمایش میتوانست از ریتم مطلوبتری برخوردار باشد و در پرداخت شخصیتها و پرداختهای موضوعی وموضعی، همچنین حرکات و میزان و ایدههای اجرایی بهتر عمل کند. در واقع متن و اجرا به یک دراماتورژی همهجانبه نیاز دارد تا به پختگی کامل برسد. بازیها تا حدودی نسبتا روان و قابل باور از آب در آمده است؛ هرچند که می توانست خیلی بهتر از این باشد . شاید اگر علیرضا مهران فقط کارگردانی میکرد و بازی نقش مردخای را به شخص دیگری میسپرد، میتوانست اشراف بیشتری بر اجرا و ایضا کارگردانی داشته باشد .
اما از اینها که بگذریم باید به انتخاب علیرضا مهران در این برهه حساس و تلاشی که در به صحنه بردن این موضوع بسیار مهم انجام داده و ایضا به نویسنده عباس عبداله زاده بابت نگارش این متن دست مریزاد گفت .
دیدن این نمایش را به همه علاقمندان به تئاتر و تاریخ ایران باستان توصیه میکنم .