کوشک جلالی در آیین رونمایی آثارش بیان کرد
تمنا دارم سمیناری در حوزه تئاتر مردمی برگزار شود
آیین رونمایی از دو اثر جدید علیرضا کوشک جلالی با عنوان «دیالوگ در سرزمین عجایب» و «آرت» با همکاری نشر مهر نوروز در مکان خانه گفتمان شهری برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر پنجشنبه 16 اسفندماه از ساعت 18 تا 20 آیین رونمایی از دو اثر جدید علیرضا کوشک جلالی با حضور اساتید تئاتر و هنرهای نمایشی، استاد محسن حسینی، دکتر امیر حسن ندایی و دکتر مهرداد رأیانی مخصوص، در خانه گفتمان شهری (وارطان) برگزار شد.
نمایش آرت نوشته یاسمینا رضا و به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی از ابتدای دیماه سال جاری در مجموعه فرهنگی هنر شهر آفتاب شیراز به روی صحنه آمد و نمایش دیالوگ در سرزمین عجایب در بخش بینالملل سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر از کشور آلمان به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و با بازیگری میشاییل مور گن اشترن در معرض تماشا قرا گرفت نمایش دیگر این کارگردان نمایش «پابرهنه، لخت، قلبی در مشت» (با کاروان سوخته) از یکم بهمنماه در تماشاخانه دیوار چهارم به صحنه آمد و همزمان با برگزاری سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در بخش بهعلاوه فجر به نمایش گذاشته شد.
علیرضا کوشک جلالی روز پنجشنبه 16 اسفندماه در خانه گفتمان شهری (وارطان) به بهانه رونمایی از دو نمایشنامه «دیالوگ در سرزمین عجایب» و «آرت» سایر کتابهای خود را که در نشر مهر نوروز منتشر کرده بود در مواجه با دوستدارانش قرارداد. دبیری جلسه رونمایی آثار علیرضا کوشک جلالی بر عهده دکتر بهنام زنگی مدیر انتشارات مهر نوروز بود.
دکتر مهرداد رأیانی مخصوص کارگردان و عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در ابتدای این نشست درباره گستره فعالیتهای این هنرمند اظهار داشت: اولین دوره و دیدار ما با علیرضا کوشک جلالی نیمه دوم سال 76 است که در بخش بینالملل جشنواره فجر با یک زیباییشناسی متفاوت حضور یافتند دورهای که فعالیت کارگردانی داشتهاند و نمایش پابلو نرودا را به روی صحنه آورند در آن دوران ما کمتر بافرهنگ غرب ارتباط چهر ه به چهر ه داشتیم آن دوره یک رنسانس در فرهنگ بود و یکی از جذابیتهای آن حضور علیرضا کوشک جلالی و محسن حسینی در ایران بود. این منتقد و مدرس دانشگاه سپس به بخشی دوم آثار قلمی کوشک جلالی اشاره کرد و تصریح کرد کوشک جلالی کوشش کرد تا این آثار را در اختیار دیگران قرار بدهند این نمایشنامهنویس ادامه داد آقای کوشک جلالی باوجوداینکه بیمار هستند و اینهمه سال با بیماریشان دستوپنجه نرم کردند مرد عمل بودند و در شهرستانهای متفاوت حضور دارند و آموزشهای متفاوت و نمایشهای را به اجرا عموم میرسانند احساس میکنم نسبت به این موضوع احساس مسئولیت میکنند و در دورافتادهترین شهرها و جاهایی که ما در زندگیمان نامش را نشنیدهایم نمایشهای خود را به روی صحنه میآورند و چقدر برایشان اهمیت دارد دکتر رأیانی مخصوص تصریح کرد نام ایشان در آینده در فرهنگ و هنر ما ماندگار خواهد بود.
محسن حسینی بازیگر نمایشهای علیرضا کوشک جلالی و کارگردان تئاتر گفتارش را اینگونه آغاز کرد من مهمان ناخواندهام و دوستان من را غافلگیر کردند من فقط دفتر خاطراتم را تعریف میکنم آقای دکتر رأیانی این سه بخش را گفتند من به علیرضا کوشک جلالی غبطه خوردم این نمایشنامهنویس در ادامه افزود سیوسه سال پیش اولین دیدار من با کوشک جلالی بود من دعوت به کار شدم باعث بانی ایشان شد که من با نمایش مسخ علیرضا کوشک جلالی به ایران آمدم مسخ کافکا حیرتانگیز است. جمله کوشک جلالی این بود محسن جان من مایلم این سوسک شدن انتقال پیدا کند در این نمایش خانواده گرگور سامسا است که سوسک شدهاند و این نظریه جدیدی بود. من باید بر اساس بازی بازیگران با رقصیدن واکنش نشان میدادم دیالوگی نداشتم زبان نمایش آلمانی بود.
بازیگر نمایش مسخ به دیگر فعالیتهایش وهم یاری مشترک خود با کوشک جلالی اشاره کرد و افزود مایک پرفورمنس هم در جنوا اجرا کردیم این بازیگر و پژوهشگر دراماتورژی ادامه داد کوشک جلالی با نمایش راهزنان شیلر بازیگران نسل آینده را پرورش داد هنرمندان میخواهند فردگرا باشند همیشه در آوانسن حضورداشته باشند اما در نمایش راهزنان من اگر بازیگر 50 ساله بودم در کنارم یک بازیگر 25 ساله بود و این تقابل نسلها برای من حایزاهمیت بود چون ایشان با حرفهایها کارمی کردند اما برای اولین بار در نمایش راهزنان این ریسک را کردند.
این هنرمند پرفورمنس تصریح کرد کوشک جلالی در سینما همدستی بر آتش دارد همان سال که ما پابلو نرودا و کافکا را بر روی صحنه داشتیم فیلمبرداری هم میکردیم و فیلم فریاد کودک را ساختیم این فیلم در چند فستیوال رفت.
دکتر بهنام زنگی پژوهشگر هنر و مدیر انتشارات نشر مهر نوروز از نبودن دکتر اکبر عالمی و منوچهر اکبر لو در این نشست صحبت کرد و پیام دکتر عالمی را بهصورت شفاهی بیان کرد و ادامه داد دکتر عالمی میخواستند در مورد تعهد علیرضا کوشک جلالی نسبت به کشورشان صحبت کنم این هنرمند باوجوداینکه در ایران زندگی نمیکنند اما تلاش میکنند که بر هنر و فرهنگ این سرزمین چیزی بی افزایند.
آرت و یاسمینا رضا
علیرضا کوشک جلالی درباره نامیدن نمایشنامهای که همگان آن را بانام هنرمی شناسند در پاسخ به دکتر امیر حسن ندایی گفت: قرتی بازی که در این نمایشنامه وجود دارد دیدم آرت بیشتر به آن نزدیک است.
دکتر امیر حسن ندایی مترجم و پژوهشگر تئاتر با خواندن مقدمهای از نمایشنامه آرت که در آن مصاحبه یاسمینا رضا با گاردین منتشرشده بود به تحلیل ویژگیهای ترجمه این نمایشنامه پرداخت وی اظهار داشت: دوست دارم بحثم را با بخشی از این کتاب آغاز کنم مترجم در نمایشنامه آرت مصاحبه یاسمینا رضا با گاردین را آورده است «خودفریبی تنها دروغ گفتن نیست و شکلی از محافظت است ...» مترجم کاملاً تعامدی این بخش را انتخاب کرده است و ترجمه را از یک ترجمه صرف خارج میکند وتو جه ما را به لایههای زیرین نمایشنامه معطوف میدارد مادر دنیای زندگی میکنیم که این خودفریبی وجود دارد این منتقد تصریح کرد ارتباطی که آقای کوشک جلالی برقرار میکند مانند یاسمینا رضا به این دلیل که هنرمند هستند و زبان رامی شناسند و میان اتفاقی که در متن دیگری میافتد و زبان مادری خودشان ارتباط برقرار میکنند.
محسن حسینی بازیگر و دراماتورژ تئاتر درباره ویژگیهای نمایشنامه آرت (هنر) گفت: نمایشنامه هنر سختترین نمایشنامه یاسمینا رضا است دعوای این نمایش بر سر ابزودیته است آن زمان که آلمان بودم این نمایش اجرا میشد پربینندهترین تئاتر خانوم یاسمینا رضا است و این نویسنده نمایشنامه هنر را به هالیوود نفروخته است هنوز برای صحنه است منبعد از 15 سال پارسال این نمایش را در فرانکفورت دیدم و میدانم کپیرایت آن به هالیوود فروخته نشده است. من پارسال در نمایشنامه هنر یاسمینا رضا به کارگردانی وحید رهبانی نقش ایون را بازی میکردم هنوز این نویسنده که طنز او بسیار دشوار است را در ایران استقبال میکنند. امیدوارم آقای کوشک جلالی دوباره این نمایش را اجرا کند. حسینی تصریح کرد یاسمینا رضا در مصاحبه با فرانکفورت میگوید من کمدی نمینویسم من خشونت و بیرحمانگی را تصویرمی کنم.
این منتقد افزود دهه 90 دوران پرالتهابی در اروپا است در نمایشنامه خداوند کشتار این نویسنده از برخورد دو خانواده الیت (نخبه) فاجعه درمیگیرد و این رابطه به گند کشیده میشود یاسمینا رضا میگوید اینجا جامعه اروپاست من برای جامعه آمریکا نمینویسم او از تراژدی نام میبرد ولی اجرایی این نمایشنامه زمانی موفق است که ما از این تراژدی به کمدی میرسیم. نمایش هنر بارها اجراشده است و علیرضا کوشک جلالی آن را در ورسیون ها ی متفاوت اجرا کرد و هر بار یک تجربه جدید برای تئاتر ایران این اسمش تجربهگرایی است و تئاتر ما به این تجربیات جدید توسط کارگردانهای پخته و حرفهای نیاز دارد امثال کوشک جلالی در تئاتر ما کم است من برخلاف دوستان نمیدانم جوانگرایی چیست.
دکتر مهرداد رأیانی درباره ترجمه نمایشنامه آرت توضیح داد وقتیکه آثار نمایشنامه در چند ورژن (نسخه) مختلف وجود دارد مامی توانیم با در کنار هم قرار دادن چند ترجمه به یک قیاس برسیم من تصور میکنم ترجمه مسعود فرزاد بهترین ترجمه هملت شکسپیر است یک فرصت که ترجمه این کتاب به وجود میآورد این است که ترجمهها را باهم مقایسه کنیم. این منتقد به پیشینه اجرایی نمایش هنر اشاره کرد و گفت نمایش هنر را اولین بار داود رشیدی در سالن چهارسو اجرا کردند و بسیار موردتوجه قرار گرفت.
دیالوگ در سرزمین عجایب
دکتر مهرداد رایانی مخصوص بازیگر و کارگردان تئاتر بیان کرد دیالوگ در سرزمین عجایب تألیف خود جلالی است یک منو درام اتو بیوگرافی کال که میپردازد به زندگی عزالدین ابو لعیش وبر اساس کتاب زندگینامه او من نفرت نمیورزم نوشتهشده است.
تئاتر مردمی و نقد نمایش در ایران
محسن حسینی تأکید کرد بازخوانی و پارودی واژگان مشکوکی است که خیلی دیر و بهصورت اشتباه به دست ما رسید این نمایشنامهنویس از این دو عنصر بهعنوان آفت نام برد و اظهار داشت آفتی که نام میبریم نمیدانم از کجا آمده و آن پارودی است هر نمایشی را فکرمی کنند باید آداپته کنند باید بخندانند ما رفتیم در تئاتر آنتیگونه را به مسخره گرفتند و آن را در آشپزخانه اجرا میکردند چیزی که نبود همان آنتیگونه بود.
این پژوهشگر تأکید کرد برشت معتقد است که اگر بربریت صحنه به نمایش گذاشته نشود نمایش اتفاق نمیافتد بربریت صحنه شما تماشاگران هستید که در این موضوع دخالت دارید اما نمایشنامه برتولت برشت آگاهانه به دست کارگردانی میرسد و نمایشی که درباره به قدرت رسیدن فاشیسم است تماشاگرش غشوریسه میروند اما در آلمان زمانی که نمایش صعود مقاومتناپذیر آرتورو اویی اجرا میشود کسی نمیخندد این نمایشنامهنویس ادامه اظهار داشت. معضل ما پارودی است من خیلی از این نمایشها رانمی فهمم جوهر اثر ازمیانرفته است و به شوخی و پارودی گرایش مییابد.
این کارگردان به بهترین بازخوانان ادبیات نمایشی اشاره کرد و گفت شکسپیر، اوریپید، برشت و بهرام بیضایی بزرگترین بازخوان هستند. پیش از هملت شکسپیر یازده ورسیون از هملت بود و اینجا بازخوانی شکل دیگری شده است. این بازیگر و نمایشنامهنویس بهنقد جشنوارههای تئاتر پرداخت و تأکید کرد. پرفورمنس هایی که ما 40 سال پیش اتود زدیم در اینجا جایزه میگیرد این پژوهشگر با تشریح نقش دراماتورژ در تئاتر آلمان به آسیبشناسی تئاتر ایران پرداخت وبیان کرد دراماتورگی در تئاتر آلمان در نظرمی گیرد چه نمایشنامهای را تئاتر آلمان نیاز دارد که آن را در رپرتوار نمایشی قرار بدهد. ما ضعف دراماتورگی داریم من خودم دراماتورگ باله هستم
ما در آلمان یک مثلث جادویی داریم دانشگاه، نقد و نمایشی که بر روی صحنه اجرا میشود. در آلمان نمایشی که به روی صحنه میرود باید نقد شود ما این مثلث جادوی را در ایران نداریم و هریک از اضلاع آن ساز جداگانهشان رامی زنند. وی ادامه داد مادر ایران کارگردانهای زیادی داریم شبانهروز در ایران 130 اجرا روی صحنه میرود تعارف نداریم نیمی از این تئاترها دیدنی نیست خودم امسال در بخش داوری بودم امسال بخش از نمایشها مشق شب بود.
علیرضا کوشک جلالی نویسنده و کارگردان تئاتر کوشید با طرح موضوع تئاتر مردمی ضرورت این موضوع را به پژوهشگران گوشزد کند وی با این ایده سخنانش را آغاز کرد من چیزی که دوست داشتم این بود که کوششی شود و زمینهای به وجود آید برای هنر مردمی چون من سالها در این زمینه فعالیت کردم به نظر من چیزی که در ستون فقرات هنر اروپا است و جایی که تئاتر اجرا میشود فقط یک بخش فرهیخته به تئاتر نمیروند باوجودآنکه در آنجا تئاترهایی وجود دارد که خاص است.
علیرضا کوشک جلالی برنده جایزه نمایشنامهنویسی مردمی آلمان تصریح کرد درباره تئاتر و هنر مردمی سمینار برگزار کنیم با شو غریبه کوچک، خانه دوست کجاست، آثار یاسمینا رضا، آثار چارلی چاپلین و شهر قصه بیژن مفید مردمی است ما چرا اینگونه آثار را نداریم من تمنا دارم سمیناری برگزار شود در حوزه تئاتر مردمی برای مردم خوراک فرهنگی نداریم و جذب جنگها میشوند فاصلهای میان مردم و تئاتر وجود دارد ما برای توده مردم خوراک فرهنگی نداریم و این توده مردم جذب کثیفترین میوهها میشوند.
این کارگردان و نمایشنامهنویس اظهار داشت 70 یا 80 درصد تئاترهایی که در ایران جایزه میگیرند 90 درصد تماشاگرها چیزی نمیفهمند نه قصه را متوجه میشوند و تنها مرعوب آن چیزی که درصحنه نمایش گذاشته شد میشوند کوشش کارگردان این است که تماشاگر را سوسک کند و به او بگوید هیچی نمیفهمید
کوشک جلالی هم مانند همکارش محسن حسینی به انتقاد از بازخوانی آثار کلاسیک در ایران پرداخت و گفت: شکسپیر درستوحسابی کی میخواهد اجرا شود همه میخواهند برداشت کنند در انگلستان زمانی پرفورمنس
هملت اجرامی شود که 300 سال هملت دیدهشده و اجراشده است من که مکبث را بارها دیدهام این مکبث ها را نمی فهمم.
این کارگردان که در شهرهای متفاوت ایران با همراه هنرمندان استانی نمایشهایی را به صحنه برد به آسیبشناسی تئاتر شهرستانها پرداخت و تصریح کرد: شهرستانیها این نمایشها را میبینند در تئاتر خرمآباد نمایش را دیدم که کپی تئاتر اروپاست از کارگردانی پرسیدم معنای نمایشت چیست گفت ابزورد بود گفتم از تنسی ویلیامز کارکردی گفت نه؟ به من گفت اولین باری است که نمایشی را کارگردانی میکند گویا در تهران نمایشی را دیده بود که جایزه هم گرفته بود و آن را کپی کرده بود.
این کارگردان از این مقدمه به این نتیجه رسید که تنها چیزی که جامعه تئاتری ما را تغییر میدهد آموزش است وی افزود ما پایه کارمان آموزش نیست تبلیغات توخالی است این هنرمند در گفتارش پیشنهاد داد که هزینه جشنوارههای تئاتری کشور صرف آموزش شود.
این نمایشنامهنویس در پایان نسبت به شیوه دانشگاهی آموزش تئاتر در ایران انتقاد کرد و گفت در ایران اصطلاحی وجود دارد به نام لیسانس بازیگری کجای دنیا لیسانس بازیگری داریم همه جای دنیا مدارس بازیگری است در مدارس ماکسانی درس تئاتر میدهند که خودشان بازیگر و کارگردان نیستند همکار او محسن حسینی هم اندیشههای کوشک جلالی را تائید کرد.
دکتر بهنام زنگی مدیر انتشارات مهر نوروز نیز اظهار داشت مردمی سازی هنر شاید اندیشوران هنر را از وضعیتی که دارد خارج کند و هنر برای مردم قابلفهم شود روشی برای ایجاد تمایز به شکل روشن در جامعه وجود دارد و مصرف آثار هنری را روشی برای تمایزمی دانند وی در ادامه افزود هنر را سهل الحضم کنیم من رشتهام تجسمی است مادر نقاشی هم با بدفهمی از سوی تماشاگر مواجه هستیم.
حاشیه این نشست
در حاشیه این نشست انتشارات مهر نوروز به معرفی کتابهای علیرضا کوشک جلالی پرداخت و این هنرمند آثارش را برای دوستدارانش امضا کرد. این آثار عبارت بودند از:
نمایشنامههای ترجمهشده: بانوی آوازخوان نویسنده: وجدی معوض؛ آرت نویسنده: یاسمینا رضا؛ در انتظار آدولف نویسندگان: ماتیو دلاپرته، الکساندر دلاپاتلیر
نمایشنامههای تألیفی: دیالوگ در سرزمین عجایب؛ سرودهای نوجوانی که رژه رفتن را از رکسانا بیشتر دوست داشت
داستان بلند: سینما فیروزه
سرودها و اشعار: نیلوفری در قلب مرداب؛ آنگاهکه درآمدی خورشید زانو زد