گفت وگو با مونا احمدی نویسنده و بازیگر نمایش «سرزمینهای شمالی»:
مرگ تم اصلی نمایش است
ایران تئاتر:دختری تنها و درون گرا و محزون در رابطه ای تغزلی و شاعرانه با مادرش درام محوری و اصلی نمایش «سرزمین های شمالی» را شکل می دهند . نمایشی که در ساختاری سورئال و سیال ذهن که روابط انسانی را واکاوی می کند. در نمایش «سرزمین های شمالی» حضور دو زن (مادر و دختر) وچهار مرد ساختاری پازل گونه ای را به وجود می آورند . «سرزمین های شمالی» را می توانیم نمایش تغزلی، شاعرانه واندوهناک بدانیم.
مونا احمدی که از دوران کودکی با حضور در فیلم سینمایی «کودک و فرشته» خودش را به عنوان یک بازیگر مستعد معرفی کرد، در ادامه با همکاری با شهرام مکری و حمید نعمت الله در سریال وضیعت سفید حضور مؤثرش را تداوم بخشید و چند سالی است در تئاتر با امیر رضا کوهستانی تجربههای موفقی نظیر «شنیدن» و «بی تابستان» داشته است. احمدی در نمایش «سرزمینهای شمالی» سوای بازی در نقش محوری نمایش در بحث نویسندگی از ایدههای خلاقی برای روایت اثرش بهره برده است. نمایش «سرزمینهای شمالی» به نویسندگی مونا احمدی و کارگردانی شیما عرب و با بازی مونا احمدی، شکیبا فدایی و مجید یوسفی؛ اسفند ماه ساعت ۲۰: ۱۵ در تماشاخانه استاد انتظامی روی صحنه رفته است. نمایش قصه دختری را روایت میکند که بعد از مرگ مادرش با اتاقی مواجه میشود که تمام اشیا درونش تا همین چند ساعت پیش مورد استفاده مادرش بوده و حالا همهچیز در همان شکل، ثابت مانده است. دریافت جایزه متن برتر در بخش مسابقه تئاتر ایران در سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر، اولین موفقیت این نمایش است. در سرزمینهای شمالی فریبرز کریمی به عنوان مشاور کارگردان، ملیکا ژیانپور دستیار کارگردان، نسرین خرمی طراح لباس، شیما عرب طراح صحنه، آرمان مقدم طراح ویدیو، کسرا پاشایی آهنگساز، پرناز کریمی طراح گرافیک، سهیلا ساطع مدیر صحنه، حامد ماهوتی، سازنده تیزر، امیرحسین شجاعی عکاس، نوید آغاز مدیر تبلیغات و محبوبه افتخاری مدیر روابط عمومی حضور دارند. با مونا احمدی درباره نوشتن و بازی در این نمایش گفتوگویی انجام دادهایم.
اغلب تئاتریها و اهالی سینما شما را به عنوان بازیگر میشناسند. بر اساس چه ویژگیهایی به سراغ نمایشنامهنویسی رفتید؟
همیشه به نوشتن علاقه داشتم و علیرغم اینکه در دانشگاه در رشته نمایش عروسکی تحصیل کردم به نوشتن هم میپرداختم. اما نکته مهمی که در من ایجاد انگیزه کرد تا نویسنده باشم این است که به عنوان بازیگر همیشه باید منتظر بمانم تا نقشی که دوستش دارم به من پیشنهاد شود و وقفههایی که بین بازیهایم رخ میداد باعث میشد افسرده شوم و زیاد بیکار میماندم.
بهر حال باید برای بازی در نقشهای مناسبی مثل زن جوان نمایش «بی تابستان» امیر رضا کوهستانی باید منتظر ماند؟
بله و دوست داشتم در این حدفاصل بین نقشهایم کاری مرتبط انجام بدهم و به طور جدی شروع به نوشتن کردم و آلان مقوله نوشتن برایم خیلی جدی شده است.
شما با گروه تئاتری بوهمی هم همکاری میکنید که گروه جوان و مستعدی است و نمایشهای موفقی مثل «نقاشی اشر» را با بازی شما روی صحنه برده است. حضور در گروه چقدر در حوزه نوشتن به شما کمک کرد؟
تأثیرات زیادی این همکاری برای من داشت. من نویسنده تازه کاری بودم و اگر متن را برای کار در گروه خودم نمینوشتم، شاید برای بازی و اجرا شدن نمایش دچار مشکلاتی میشدم.
به چه دلیل این مشکلات در کار کردن با گروه دیگر برای شما رخ میداد؟
زیرا متن آنچنان ساختار مشخص کلاسیکی نداشت که من به کارگردانی ارائه کنم و کارگردان بر اساس متن تصمیم به اجرایش بگیرد، در اصل از همان روز اول نوشتن متن را با نیت اجرا در گروه نوشتم. بههرحال کار کردن با گروه حس امنیت و آرامش خاطر دارد.
اغلب نویسندگان با سابقه بر اساس تجربیات شخصیشان اقدام به نوشتن میکنند. با توجه به اینکه شخصیت اصلی نمایش دختر جوانی هم سن و سال شما است، آیا شما علیرغم جوانی و تازه کار بودن در نوشتن از شیوه استفاده کردید؟
قبول دارم که شخصیت دختر نمایش شباهتهایی با من دارد. به طور مثال بحث مهاجرتی که دختر در نمایش دارد. مدتها دغدغه اصلی من بود و این نمایشنامه حاصل تخیلات و ذهنیات من است به خصوص درباره اینکه اگر مهاجرت کنم با چه شرایطی مواجه خواهم شد. در دورهای نوشتن نمایش را آغاز کردم که به همراه گروه امیر رضا کوهستانی چند ماهی نمایش «شنیدن» را در شهرهای مختلف اروپایی اجرا میکردیم و این حضور هم در من تأثیرات زیادی در جهت طراحی جغرافیای نمایشنامهم داشت.
آیا دو بحث مهاجرت و رابط با والدین به خصوص مادر ساختار اصلی متن «سرزمینهای شمالی» را شکل میدهد؟
مرگ تم اصلی متن است.
با توجه به سن و سالتان خیلی زود نیست که مرگ و فلسفهاش برایتان تبدیل به یک دغدغه ذهنی بشود؟
مرگ از منظر از دست دادن و سوگواری برای عزیزی که از این دنیا رفته مورد توجهم بود.
در هر صورت مرگ برایتان مهم و جدی است که به عنوانتم اصلی نمایش به آن پرداختهاید؟
مرگ میتواند در هر سنی برای آدمها تبدیل به دغدغه بشود و این سوگواری برای مادر در کنار مهاجرت دختر شد ساختار اجرایی نمایش.
آیا نمایش «سرزمینهای شمالی» را میتوانیم یک نمایش زنانه بدانیم که آگاهانه از رفتن به سمت جریان فمینسیتی دوری کرده است؟
در ساختار نمایش دو زن تنها میبینیم و چند مردی که مدام در حال ترک کردن هستند و با شما موافقم که این تم میتوانست کار را به سمت آثار فمینیستی رادیکال ببرد. در مورد کارهایی از واژه فمینیستی بهره میبرند که نگاه معترضانه و نقادانه اجتماعی به خصوص درباره وضعیت زنان جامعه داشته باشند. در حقیقت باید این نکته نگره فمینیستی را در بحث برابری حقوق زن و مرد باید قبول داشته باشیم.
آیا در متن هم اشاره شده بود که یک بازیگر واحد نقش چهار شخصیت مرد را بازی کند؟
در متن هم چنین اشارهای وجود داشت. تا تاکید شود که حضور هیچکدام از این مردان حضور فیزیکی نیست.
در بحث انتخاب ساختار نمایش جاهطلبانه و ریسکی با انتخاب جریان سیال ذهن و شکست زمان عمل کردید. در حلی که اغلب نویسندگان جوان در اولین تجربه جدی نوشتاری خودشان از روایت خطی استفاده میکنند. چقدر به این قضیه فکر کردید که کار دشواری را انتخاب کردید؟
فرم اجرایی نمایشنامه بعد از نوشتن پیرنگ قصه در ذهنم شکل گرفت و در حین کامل شدن متن نمایشنامه متوجه شدم با توجه به اینکه یکی از شخصیتهای نمایش ( مادر) در قید حیات نیست و سایر شخصیتها هم در ذهن دختر حضور دارند، بهترین شیوه اجرایی برای چنین داستانی جریان سیال ذهن است.
در بحث بازیگری چقدر شکلگیری ایدههای اجرایی نمایش به کارگردان پیشنهاد ارائه کردید؟
البته ایدههای اجرایی توسط کارگردان شکل گرفت. شاید در برخی از میزانسن های سخت نظراتی ارائه کردم.
آیا دختر قدرت بخشیدن پدر را دارد؟
رابطه آنها از بحث نبخشیدن و یا بخشیدن عبور کرده است. دختر در درونش پدر را بخشیده است. اما واقعیت این است که بعد از گذشت این همه سال پدر در خیال به سراغ دختر آمده است و اگر در واقعیت دختر با پدرش ملاقاتی داشته باشد نمیتواند نسبت به او خیلی مهربان باشد.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی
عکس;پریچهر ژیان،تیوال