در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «کمدی سیاه» به کارگردانی پوریا جلال‌وندی

همیشه پای یک انسان در میان است

ایران تئاتر- کیارش وفایی: ارتباط بین انسان‌ها از جمله کنش‌هایی است که می‌تواند به عنوان یکی از راهکارهای پیشرفت، تعادل و یا در شرایطی پدیدآورنده جنگ و عدم تعادل باشد. کارکردی که با دو سویه بودن هویت خود سبب می‌شود اتفاق‌ها و رخدادهای بسیاری در جهان شکل بگیرد که به یقین تبعاتی به همراه خواهد داشت. بنابراین این رفتار تا همیشه عنصری تعیین‌کننده خواهد بود.

اهمیت جوامع بشری از دیر هنگام تاکنون بر اساس شاخص‌هایی معین نشانه‌گذاری شده است که سیر صعودی و نزولی آنها را نشان می‌دهد. لزومی که گاه با در نظر گرفتن تمدن، تاریخ، تحولات فرهنگی و اجتماعی و در زمانی با شکل دادن ارتباط‌های هدفمند تغییر می‌کند. لذا در این مجال ضرورت بررسی ارتباط بیشتر احساس می‌شود، زیرا در عصر مدرنیته رابطه بین اشخاص و یا کشورها بسیار تعیین کننده و حیاتی است. حال اگر نگاهی به جوامع امروزی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که این موضوع تا چه اندازه می‌تواند کارساز و گره‌گشا باشد. در واقع انسان‌ها با رویارویی با یکدیگر می‌کوشند تا جهان را به نفع خود تغییر داده و در شرایطی هویت و داشته‌هایشان درگذشته را در معاوضه‌ای منطقی برای آینده خود پیش بگیرند. رویکردهای اجتماعی به طور حتم اصولی را با توجه به این تغییر در اختیار انسان قرار می‌دهد تا بتواند از مرزهای مشخص شده فراتر رفته و دیدگاه خود را در اندازه‌ای جهانی گسترش بدهد. تصور کنید یک نویسنده، مخترع، نقاش، کارگردان، بازیگر و... چگونه شمایلی جهانی برای خود به دست می‌آورد. بله، ارتباط یکی از آن لازمه‌ها است که در عصر ارتباطات و مدرنیته بسیار کارآمد و مفید است. حال تفاوتی ندارد که این کنش از طریق ارتباط ماهواره‌ها و اینترنت باشد یا دیدارهای حضوری و... بالاخره این مسیر از هر راهی که باشد می‌تواند شرایط را برای یک انسان به طور بلند مدت و یا زمان کوتاهی متغیر کند. راهکاری که بسیاری از نویسندگان، کارگردان‌ها و سایر هنرمندان که خالق اثری هستند از آن سود خواهند برد تا مخاطب‌های بیشتری را جذب تفکر و ایده‌های خود کنند. لذا بسیاری از آثار در ادبیات، تئاتر و سینما به طور حتم مدیون ارتباط‌ شخصیت‌هایی است که جهان اثر را شکل می‌دهند. بنابراین باید آگاه باشیم که اگر در جهان همه چیز به مرزها و درون یک کشور محدود بود چه اتفاقی پیش می‌آمد. به یقین که جهان در سیر تکامل خود در جایی متوقف و ایستا بود.

نمایش «کمدی سیاه» با در نظر گرفتن ضرورت ارتباط بین انسان‌ها جهان متن خود را به گونه‌ای شکل داده است تا بتواند از آن طریق شخصیت‌ها را با دلایلی مشخص و البته فکر شده به دنیای اثر آورده و توسط آن‌ها تعریفی را به مخاطب ارائه بدهد. جهان متن با چنین دیدگاهی سعی دارد از نگاهی فلسفی هویت انسان را در جهان مورد بررسی قرار داده و با در اختیار گذاشتن موقعیتی برای او مسیری جدید را پیش آورد تا بتواند به هدف خود نزدیک شود.در این میان روبرو شدن شخصیت‌ها با موقعیت‌های مختلف یکی از کارکردهایی است که توان دارد از ابتدای نمایش هویت هر یک از شخصیت‌ها تشریح کرده و آنها را در مسیر روایت قرار دهد. علت و معلول آشنایی هر یک از شخصیت‌ها با یکدیگر در اثر اتفاقی صورت می‌گیرد که در ساختار کلی و با در نظر گرفتن جزئیات تعیین کننده خواهد بود. عنوان یا نام نمایشنامه به خودی خود معرف جهان اثر خواهد بود، زیرا با تعریف و معنایی که از آن می‌توان فهمید این موضوع پیش می‌آید که شخصیت‌ها با تابوهایی مشخص و معلوم چون مرگ، زندگی، خشونت و... روبرو خواهند بود؛ تابوهایی که تاکنون در زندگی انسان‌ها جریان داشته و روابط را تحت تاثیر خود قرار داده است. حال انتخاب این موارد در اثر را باید از ذکاوت نویسنده دانست که با نگاهی کنجکاو سعی کرده است جهان را با داشتن این چنین داشته‌هایی واکاوی کرده و نتیجه موردنظر خود را حاصل کند. کنش و واکنش بین شخصیت‌ها بی‌شک با در نظر گرفتن این مسائل در جریان روایت اثر پیش می‌رود.

موقعیت مکانی در نمایش از جمله کارکردهایی است که موارد یاد شده را در محیطی محدود چون خانه شخصیت‌های «برندسلی» و «کارول ملکت» فراهم آورده تا با ورود سایر شخصیت‌ها به منزل آنها روایت با طراحی خرده پیرنگ‌های اثرگذار رویه‌ای دیگر را حاصل کند. در جهان نمایش «کمدی سیاه» هر یک از شخصیت‌ها در تلاش هستند با قرار گرفتن در موقعیتی نمایشی از زاویه دید و باورشان دفاع کرده و حرف خود را به کرسی بنشانند. حال برای آنکه این اتفاق به شکل متداول رخ بدهد نویسنده اثر یعنی «پیتر شفر» بر خلاف سایر نویسندگان که درام را بعنوان اهرم برون‌ریزی در نظر می‌گیرند از مقوله طراحی نور در روایت خود استفاده کرده است. او از این طریق تعریف کم و زیاد شدن نور صحنه کوشیده است تا نابسامانی‌های موجود در جهان اثر را بعنوان قوه محرک لحاظ کند تا شخصیت‌ها هویت واقعیشان را برملا کرده، از رازهای سر به مُهر پرده برداشته و چندوجهی بودن خود را عیان کنند. لذا این کشمکش‌ها با لحنی در فضای کمدی پیش می‌روند تا تلنگرهای موردنظر با دلایل موجه ساختاری منطقی داشته باشند.

رفتارهای غلو شده و اگزجره شخصیت‌ها جزو عنوان‌هایی است که سبب می‌شود فرم و محتوا به شکلی هم راستا در روایت پیش بروند و جهان‌بینی اثر که نقد به رفتارهای فردی و ساختارهای اجتماعی دارد را نمایان کند. حال باید اشاره داشت که فضاسازی در این اثر بسیار به درک و باور مخاطب درباره موضوع و مفهوم اصلی که شخصیت‌ها قصد بیان آن را داشته‌اند موثر بوده است.

بنابراین باید گفت نمایش «کمدی سیاه» آینه‌ای تمام نما از روزگاری است که انسان‌ها در نقاط مختلف جهان آن را تجربه می‌کنند و در روز با ما به ازاهایی از نوع شخصیت‌های اثر روبرو هستند. به طور حتم آثار نمایشی که کالبد اجتماع را همیشه مدنظر دارد در رسالت خود می‌کوشند بیشتر به انسان‌ها آگاهی بدهد تا آنکه آنها را ترغیب به ادامه دادن بی‌حاصل کند.    




نظرات کاربران