نقد نمایش «طریقه حکومت گجرخان» به کارگردانی مجید امرایی
اصلاحات نا کارآمد گجرخان به جهت باج خواهی و ژاژخایی
ایران تئاتر- سید علی تدین صدوقی : نمایش " طریقه حکومت گجرخان " نوشته مجید امرایی به کارگردانی مجید امرایی و احسان ملکی است . مجید امرایی نمایش گجرخان را با نگاهی به نمایش نامه "طریقه حکومت زمان خان " نوشته میرزا آقا تبریزی نگاشته است .
البته باید بگویم استادم شادروان دکتر ایرج زهری نمایشنامه کمدی تراژدی «حکومت زمان خان به روزگار قاجار در ولایات بهشتآباد و توابع» را در سال 1383 توسط انتشارات قطره به چاپ رساندند؛ که نمایش کمدی تراژدی بلندی است در یک صد و شصت صفحه با چهارده بازی گاه و سی و اندی بازیگر به سبک نمایشهای سنتی آئینی به همراه تلفیقی از تئاتر روز که در نوع خود بینظیر است.
استاد زهری در پشت جلد کتاب مینویسند: من این نمایشنامه را با الهام از میرزا ملکم خان نوشتهام. طنزی است انتقادی بر حکومتهای نامردمی قاجار و نقدی شادگونه بر همه حکومتهای خودکامه، که مردمان را صغیر و حقیر میشمارند و با نان و بازی خوش میدارند.
در اینجا لازم به ذکر است که به مطلبی اشاره نمایم و آن تعلق سه نمایشنامه از نمایشنامههای میرزا آقا تبریزی به ملک خان است که نمایش زمان خان نیز جز این سه است. در پژوهش هایی که بعدها صورت پذیرفت مشخص شد نمایشنامههایی که به نام ملکم خان است هیچ ربطی به ایشان ندارد و همگی متعلق به میرزا آقا تبریزی است و این اشتباهی بوده که هنگام چاپ روی داده است.
انتساب نمایشنامه های فوق به میرزا ملکم خان اشتباهی بوده که تا سالها ادامه داشت. تا اینکه در سال 1955 ابراهیموف پژوهشگر آذربایجان شوروی با انتشار آرشیو اسناد و نامه های میرزا فتحعلی آخوند زاده پرده از روی این ابهام چندین ساله برداشته و معلوم کرد که این نمایشنامهها متعلق به شخصی بنام میزرا آقا است و میرزا ملکم خان در این مورد نقشی نداشته است. بنابراین نتیجه میگیریم که منبع الهام استاد زهری و مجید امرایی همان نمایشنامه «طریقه حکومت زمان خان» اثر میرزا آقا تبریزی بوده است مگر اینکه دوباره خلاف آن ثابت شود.
نمایشنامه «طریقه حکومت گجرخان» نوشته مجید امرایی بیشتر با نگاهی طنز به حکومتهای خودکامه عهد قجر میپردازد با این تفاوت که گجرخان در انتها به زعم خود اصلاحاتی را در حکومتش انجام میدهد و پتروس ارمنی که عرقیات میگیرد و زن کارچاقکن که نقشش را زری اماد به خوبی بازی میکند را در مناصب مهم حکومتی میگمارد.
هرچند که این تصمیم او و انتخابش نمیتواند صد در صد درست باشد چون هیچ سر رشتهای از حکومت داری و کارهای دیوانی و دفتری ندارند در واقع اصلاحات هم به درستی صورت نمیگیرد فقط عدهای نابلد میروند وعدهای کار نابلد دیگر جایشان میگیرند که به مرور زمان اینها نیز در پی انتفاع خود و اطرافیانشان هستند.
گجر اصلاحات را به جهت نفع خودش انجام داده او از مردم باج و خراج میگیرد تا خزانه خالیاش را پرکند نه برای راحتی مردم و حل مشکلات جامعه، بلکه برای برپا نمودن جشنی با شکوه به مناسبت آمدن حاکم اصلی و امرای حکومت مرکزی و همراهانش به شهر و ولایتی که گجر خان حاکم آن است. او میخواهد اینگونه باج خود را به حکومت مرکزی بدهد تا بر سرکار بماند. و همه موضوع همین است. تراژدی حضور حکومتهای خودکامهای که شایستگی حاکمیت بر این مردم و این سرزمین را ندارند.
گجرخان روی ویلچر نشسته و بیمار است البته این به صورت استعاری و تعبیری است از بیماری حکومت او و دستگاه حکومتی و نظارتی و افراد تحت فرمانش . نه آنکه گجرخان به واقع بیمار باشد و افلیج، چون بارها از روی ویلچر بلند میشود و راه میرود. این البته هوشمندی کارگردانان را میرساند و حکایت از نشانه گذاریهای دراماتیک در کار دارد. هرچند که میتواند اشاره به تنپروری گجرخان نیز باشد.
نمایش با زبانی که از عهد قجر وام گرفته به پیش میرود و شاید یکی از نقاط قوت کار همین زبان است که البته باید بیشتر روی آن کار شود. چون قابلیتهای فراوانی چه به لحاظ ادبی و چه دراماتیک دارد.
طراحی صحنه با آن پردهای که پنجره یا سوراخهایی در آن تعبیهشده نشان از این ضربالمثل معروف دارد.«دیوار موش داره موشم گوش داره» اینکه در این حکومتها همه جاسوسی و خبرچینی یکدیگر را میکنند و هرکسی به دنبال منافع خود و حذف دیگران است. باید گفت طراحی صحنه کاربردی و دراماتیک مینماید. در عین حالی که دست و پا گیر هم نیست .
ایضا شرایط حکومت مرکزی و روزگار مردمان در این حکومت را نشان میدهد و به لحاظ تکنیکی استفاده از یکی از عناصر نمایشهای آئینی سنتی یعنی پردهخوانی است.
بازیگران همگی روان بازی کرده بودند و بده بسانهایشان خوب صورت پذیرفته بود.
شاهین اعلایی نژاد، شهرام مسعودی، زری اماد و میثم یوسفی روان و بدون لوده بازیهای معمول و ادا و اطوار، توانستند کمدی و طنز سالم و دراماتیکی را به صحنه بکشند. هرچند که باید بود روی بازیهای دو شخصیت دیگر نمایش بیشتر کار میشد.
از اینها که بگذریم به موسیقی سینا رضا نیا میرسیم که یک تنه حداقل ده ساز را به خوبی مینواخت و هر کدام را به جای خودش استفاده میکرد در واقع باید گفت موسیقی و نواختن سازها نیز یکی از ابزار نمایشی کار به حساب میآیند.
در انتها باید به ریتمهای درونی و بیرونی و تکرار بعضی از حرکات اشاره کرد که میتوانستند مطلوبت تر باشند. در حال به مجید امرایی و احسان ملکی بابت نمایشی که حرف امروز را میزند و مسائل مبتلابه روز جامعه را مطرح میکند و گروه خسته نباشید میگویم.