بسیاری از شعایر و آیینهای قربانی به شکل یک مبادله انجام میگیرند بدین معنا که قربانیدهنده نذر یا قربانیاش را پیشکش میکند و به ازای آن چیزی میخواهد و همان قدر که قربانی دهنده به اجابت خواستهاش نیاز دارد، قربانی گیرنده نیز متکی به قربانی است. در این شکل از قربانی خدایان ناگزیر به تبعیت از قربانی دهندگان هستند.
بسیاری از شعایر و آیینهای قربانی به شکل یک مبادله انجام میگیرند بدین معنا که قربانیدهنده نذر یا قربانیاش را پیشکش میکند و به ازای آن چیزی میخواهد و همان قدر که قربانی دهنده به اجابت خواستهاش نیاز دارد، قربانی گیرنده نیز متکی به قربانی است. در این شکل از قربانی خدایان ناگزیر به تبعیت از قربانی دهندگان هستند.
رحیم عبدالرحیم زاده
چه نزد متفکران برجستهای چون رولان بارت، چه نزد اسطورهشناسی همچون میرچا الیاده و چه نزد روانشناسان شناخته شدهای چون یونگ اسطوره و نظامهای اسطورهای به شکلهای مختلف در زندگی امروزه ما حضور دارند و بر آن تأثیر میگذارند. اسطورهها تنها به عوض چهره میپردازند و در پس این لایههای قشری تراویده از تکنولوژی و زندگی مدرن میتوان اشکال تغییریافته اسطورههای کهن را بازشناخت و در قالب اسطورههای امروزی بدانها پرداخت.
البته این در بررسی آثار هنری بدین معنا نیست که در هر اثری میتوان ردپای اسطوره و نظامهای اسطورهای را پی گرفت بلکه به واسطه نشانههایی چند، در برخی از آثار هنری میتوان به بنمایه و زیرساخت اسطورهای آنها دست یافت. به این اعتبار "ملاقات بانوی سالخورده" اثری است سرشار از آیین و اسطوره، حضوری که دورنمات در اثرش به آن اشراف دارد و به دلایلی چند حتی بر آن تأکید میورزد. هر چند "ملاقات با بانوی سالخورده" نمایشنامهای است با ظاهر کمیک با طنزی گزنده و ارجاعات بیشمار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اما این مانع از آن نمیشود که ما در پی زیرساختهای آیینی و اسطورهای آن نباشیم. آنچه ما را در این مسیر یاری میدهد تنها لایههای دینی و آیینی این اثر یعنی مفاهیمی مانند گناه، گناه جمعی، کشیش، کلیسا و... نیست که در رویه اثر وجود دارند بلکه مفاهیمی عمیقتر است که این لایههای اسطورهای را آشکار میسازد.
زیرساخت اسطورهای این اثر را در دو مفهوم کاملاً مرتبط میتوان جست: شخصیت کلارا زاخانسیان و قربانی شدن آلفرد ایل به وسیله مردم. کلارا در سراسر اثر همچون الههای قدرتمند حضور دارد وی همچون خدایان باستانی شخصیتی فناناپذیر دارد شخصیتی که مرگ بر او غلبهای ندارد و حتی هنگامی که تابوت و محل دفن آلفرد ایل را برایش تشریح میکند خود را همچون الههای بر بالای این آرامگاه توصیف میکند که آلفرد در پایش قربانی شده است. پس عنصر محوری در رویکرد اسطورهای به این اثر مفهوم قربانی است. آلفرد قربانی میشود تا جامعه کوچکی که در آن زندگی میکند به رفاه دست یابد و "کلارا" الههای قربانی گیرنده است اما آنچه "کلارا" را در جامعه مدرن بدل به یک الهه میکند نیروی اسطورهای جامعه مدرن یعنی سرمایه است.
در آیینها و شعایر مربوط به قربانی سه الگوی شناخته شده وجود دارد که هر سه الگو در "ملاقات با بانوی سالخورده" بازتاب یافته است و تأکیدی است مکرر بر جنبههای اسطورهای این اثر و محوریت مفهوم قربانی در آن:
1) قربانی به خاطر فراوانی
در داستانهای اساطیری و در شعایر آیینی میتوان مثالهای فراوانی از آیینهای قربانی و حتی قربانیهای انسانی یافت که به جهت افزایش محصول و فراوانی انجام میگیرد. در این شکل از قربانی که تنوع و گستره جغرافیای وسیعی دارد معمولاً خون قربانی بر مزرعه افشانده میشود و یا بخشهایی از بدن قربانی در مزرعه دفن میگردد.
از نمونههای کهن آن در اساطیر یونانی میتوان به لیترسیس پسر شاه میداس پادشاه فریژی اشاره کرد که مهمانانش را در مزرعهاش با داس سر میبرید و پیکر آنها را به مزرعهاش میافکند که در این داستان او عاقبت به وسیله هرکول کشته میشود.
در مصر نیز میتوان این شکل از قربانی را در آیینهای مربوط به اوزیریس سراغ گرفت که در آن مردی را در پاپیروس میپیچیدند و پیکرش را در آب نیل میانداختند و یا خرد میکردند و در کشتزارها به خاک میسپردند.
مشابه همین رسوم را میتوان نزد آزتکها و در جشنهای مربوط به ذرت یافت که در آن ابتدا دختری نوجوان و شصت روز بعد زنی میانسال به نماد رشد ذرت سر بریده میشد. در هند نیز در میان قبایل دراویدی بنگال این رسم تا قرن نوزدهم ادامه داشت. آنها قربانی شونده را به این منظور از بچگی خریده و تربیت میکردند و در هنگام قربانی در اطراف او به رقص و پایکوبی پرداخته و سپس خطاب به زمین میگفتند: "خدایا این قربانی را به تو پیشکش میکنیم، به ما محصول خوبی عطا فرما" سپس خطاب به قربانی میگفتند: "ما تو را خریدهایم و به زور نگرفتهایم. بنا به رسم قربانیت میکنیم و هیچ گناهی از این بابت به گردنمان نیست"(1)
این مثالها و مثالهای فراوان دیگر از این دست گویای عمل قربانی برای فراوانی محصول است.
در نمایشنامه "ملاقات با بانوی سالورده" نیز آلفرد ایل قربانی میشود تا جامعهاش به رفاه و فراوانی دست یابد. در این جا نیز ما با یک قربانی جمعی روبروییم که با عیش و نوش و شادمانی و شادخواری همراه است که در آن قربانیکنندگان هیچ گناهی را متوجه خود نمیدانند. اما این قربانی در مناسبات تغییریافته اقتصادی و اجتماعی انجام میگیرد که در آن پول جایگزین محصول زراعی، فرد میلیارد یا کلارا جایگزین الهه قربانی گیرنده و انجمن محلی شهر جایگزین معبد میشود اما ساختار قربانی همان ساختار است و قربانی شدن ایل فراوانی برای شهر به ارمغان میآورد.
2) قربانی به مثابه مبادله
بسیاری از شعایر و آیینهای قربانی به شکل یک مبادله انجام میگیرند بدین معنا که قربانیدهنده نذر یا قربانیاش را پیشکش میکند و به ازای آن چیزی میخواهد و همان قدر که قربانی دهنده به اجابت خواستهاش نیاز دارد، قربانی گیرنده نیز متکی به قربانی است. در این شکل از قربانی خدایان ناگزیر به تبعیت از قربانی دهندگان هستند. (2)
مثال بارز این شکل از قربانی را میتوانیم در "وداها"(کتاب مقدس هندوها) بازیابیم. به عنوان مثال دو بند از ماندالای هشتم سرود 31 را با هم مینگریم:
"بند 9 : قربانیهای قابل قبول تقدیم میکنند و ثروت دلخواه خویش را به دست می آورند.
بند 8 : برپادارنده قربانی که میخواهد نظر خدایان را به خود معطوف دارد کسانی را که قربانی نمیکنند مغلوب میسازد. " (3)
در این شکل از قربانی، قربانی کننده با چنین الفاظی با خدا یا الهه سخن میگوید: "تو به من ببخش، من هم به تو میبخشم، تو به من ارزانی دار، من هم به تو ارزانی میدارم، تو برای من قربانی کن، من هم برای تو قربانی میکنم. "
یا در دین هندو شربتی به نام "سوما" به خدایان برای اجابت نذورات پیشکش میشود که در واقع منبع حیاتی است که قدرت خدایان از آن نشأت میگیرد.
در نمایشنامه "ملاقات بانوی سالخورده" اساس قربانی شدن آلفرد ایل از سوی همشهریانش بر یک مبادله استوار است. آنها آلفرد را قربانی میکنند و در عوض کلارا به آنها ثروت میبخشد. کلارا به این قربانی نیاز دارد تا انتقام دوره جوانیاش و گناه آلفرد را بگیرد و مردم نیز به ثروت هنگفت کلارا نیاز دارند. رابطه کلارا و مردم رابطهای دوسویه است که در آن نیاز مردم "گولن" است که به کلارا مشروعیت میبخشد و بنا به تعبیری هگلی ارباب نیاز دارد که رعیت او را به رسمیت بشناسد.
کلارا توسط خود مردم و به اعتبار سرمایهاش تبدیل به یک الهه قدرتمند میشود، توسط همان مردمی که زمانی او را از خود رانده بودند. قاضی همان دادگاهی که او را زمانی محکوم کرده بود اکنون نوکر و پیشکار اوست و همان شخصی اکنون قرار است در پای کلارا قربانی شود که زمانی خود کلارا را قربانی منافع خود کرده بود.
3) قربانی به عنوان بازخرید گناهان
بسیاری از ادیان مانند یهودیت، مسیحیت و زرتشتیت در مقابل آیینهای افراطی قربانی موضع گرفته و به مخالفت با قربانی و بالاخص قربانیهای خونین و خونبار پرداختهاند و جایگاه آن را در دین خود کمرنگ و یا به طور کامل از میان بردهاند. اما شکل دیگری از قربانی در این ادیان جایگزین این اشکال قربانی شد و آن قربانی خود خواسته فرد برای جامعه است که در دین یهودیت در قالب "عبد یهوه" و در دین مسیحیت و در شکل مشهور و شناخته شده مسیح مصلوب متجلی گشت.
مسیح برای بازخرید گناه اولیه آدم قربانی میشود. در رسالات اولیه مسیحی از جمله رساله عبرانیان مسیح قربانی گناه و قربانی میثاق نامیده شده است. عیسی از روز اول به عنوان قربانی در نظر گرفته شده بود تا با ریختن خون او گناهان بشر پاک گردد. روحانیت قرون وسطی معتقد بود که انسان پس از هبوط روحش در اختیار شیطان قرار گرفت و با قربانی شدن عیسی این روح از شیطان بازپس گرفته شد. (4)
مسیحیان اعتقاد دارند که جلجتا مرکز زمین است و آدم در تپه جلجتا دفن شده است و خون مسیح بر جمجمه آدم که در پای صلیب مدفون است ریخته و گناه او را شسته است. (5)
آنچه در این شکل از قربانی آن را از سایر اشکال قربانی متمایز میسازد خودآگاهی و حتی داوطلب بودن قربانی برای انجام عمل قربانی است. هنگام دستگیری عیسی یکی از شاگردان قصد دفاع از او را دارد عیسی به او میگوید: "مگر نمیدانی من میتوانم از پدرم بخواهم بیش از دوازده فوج از ملائکه را به یاری من فرستد. اما در آن صورت پیشگوییهای کتاب مقدس چگونه تحقق یابد. " (6)
هر چند مطابق روایت انجیل، عیسی در آخرین لحظات و روی صلیب دوباره فریاد میزند: "خدایا چرا مرا ترک گفتی" اما در همان حال عیسی از آغاز مبارزهاش بر مرگ و قربانی شدن خود واقف است.
"در ملاقات با بانوی سالخورده" نیز آلفرد ایل پس از کشمکشهای فراوان با خود و جامعهاش در هیأت چنین قهرمانی ظاهر میشود. قهرمانی که به شکلی دوپهلو هم نشان از جسارت در پذیرفتن سرنوشتش دارد و هم تسلیم در مقابل آن، هر چند در اجرای سمندریان وجه قهرمانانه آن پررنگتر شده است. آلفرد ایل در انجمن محلی شهر قربانی میشود تا گناه ابتدایی خود در مقابل کلارا و گناه عمومی مردم گولن در مقابل او بخشیده شود و آنان به بهشت سرمایه و مصرف راه یابند.
ایل خودآگاهانه به سوی این قربانی شدن پیش میرود. او مرگ خود را میپذیرد در حالی که این پذیرش بیانگر نوعی تسلیم نیز هست. آلفرد ایل در نگاه بدبینانه و تاریک دورنمات عیسایی است بدون رستاخیز که باید برای همیشه در تابوتی که کلارا از 45 سال پیش برایش تدارک دیده قرار بگیرد.
اکنون میخواهیم نوع رویکرد سمندریان را در اجرا بر این بعد آیینی-اسطورهای اثر دورنمات بسنجیم. چرا که سمندریان در مقام کارگردان کمابیش در این اجرا کارگردانی وفادار به متن نشان داده است اما به شکلی آشکار سویههای آیینی-اسطورهای این متن را نادیده گرفته است و حتی تأکیدهای دورنمات مبنی بر اجرای برخی صحنهها به شکل تئاترهای یونان باستان را نادیده میگیرد، در پرداخت به مفهوم محوری قربانی، سمندریان در مقام کارگردان پیش زمینههای مناسبی به لحاظ اجرایی به وجود میآورد. لباسهایی یکدست در صحنه قربانی که جدای از آن که نشانگر لباسی رسمی هستند، در همان حال لباس قضات و لباس فرقههای مخفیانه را نیز به یاد میآورند. دیالوگهایی که در قالبی سوگندوار و آیینی اجرا میشوند و نخستین گام برای اجرای آیین عمل قربانی در اجرا برداشته میشود و کوچهای برای عبور آلفرد تشکیل میگردد اما به یکباره و در نقطه اوج این مراسم در شلوغی بیدلیل صحنه تمام جنبههای آیینی و رازآمیز آن از دست میرود و صحنهای که میتوانست و میبایست یکی از تأثیرگذارترین صحنههای این اجرا باشد تبدیل به صحنهای شلوغ و درهم با بازیهایی ضعیف میشود. سمندریان چه آگاهانه و چه ناخودآگاه از تحلیل آیینی اثر دوری میجوید و تنها به جنبههای اجتماعی و انتقادی اثر بسنده میکند.
پی نوشتها:
1- رسالهای در تاریخ ادیان، میرچا الیاده، ترجمه جلال ستاری، انتشارات سروش چاپ اول 1372.صص 321 تا 326 و ص 340
2- فلسفه صورتهای سمبلیک، جلد دوم اندیشه اسطورهای، ارنست کاسیرر، ترجمه یدالله موقن، انتشارات هرمس چاپ اول 1378 ص 336
3- گزیده سرودهای ریگ ودا، تحقیق و ترجمه سیدمحمدرضا جلالی نائینی، نشر نقره چاپ سوم 1372 صص 320 تا 323
4- تحقیقی در دین مسیح، مهندس جلالالدین آشتیانی نشر نگارش چاپ دوم 1379 صص 331 و 332
5- اسطوره بازگشت جاودانه، میرچا الیاده، ترجمه بهمن سرکاراتی، نشر قطره چاپ اول 1378 ص 28
6- انجیل ؟؟؟ باب 26 آیه 53