نگاهی به نمایش «بینام» به کارگردانی مهلا عرب فریدی
تو نباشی، من به من مشکوکم
ایران تئاتر، کیارش وفایی: باور یا بهره گرفتن از شرایطی که در طول زندگی به هر انسانی تعلق میگیرد ثمره و تلاش عدهای بوده است که در گذشته برای آن کوشیدهاند تا انسانهای نسل بعد از خود را برای بهتر شدن اوقات ترغیب کنند. حال با پیش آمدن دوران مدرنیته احوالات انسانها به مرور تغییر کرد و شرایط به آن شکل دیگر وجود نداشت و در زندگی تلفیقی از ماشینی شدن و انسان ماندن رخ داد که این اتفاق روایت یک تنهایی محض است.
انسانها در طول مدت زمانی که روی کره زمین مشغول زندگی هستند دائم در تلاش بودهاند که بر اساس غریضه، تلاش، مبارزه، اختراع و... شرایط مناسب و قابل توجهای را که در آن رفاه و آرامش تعریف شده باشد را فراهم آورند. حال این آسودگی به مرور زمان در داشتههای مختلف تعریف شد که انسان را تا اندازهای وام جهانی ساخت که ساخت دست خود او است. در واقع با به کار گیری ابزار آلات دست بشر و پیشرفت در علوم مختلف باورها رنگ دیگری به خود گرفت و با تاکید قوانین مدرنیته در زندگی انسانهای این عصر به کل ته مایه رنگ و لعاب بودنها به تلی از نبودنها و تلقبی شدن اعمال و حرفها بدل شد. لذا با پیش آمدن این شرایط زنگ خطری برای هویت انسان پیش آمد که مدرنیته و عناصر آن در پی آن هستند با ترفندهای پر زرق و برق خود روح را از بدن انسان جدا کرده و در اختیار در آورند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین اتفاقهای این جدال و نیرنگ که نصیب انسان میشود، تنهایی است. حربهای که با پیش آوردن اینترنت، رسانههای اجتماعی در فضای مجازی، ساخت اپلیکیشنهای مختلف در تمام رشتهها و دچار کردن انسان به آنها او را تنها، منزوی، فرو خرده و بیهدف کرده است. البته باز جای امیدواری است که همیشه درصد و تناسبی بین انسانها وجود داشته که نسبت به پدیده یا کشفی عدهای موافق و مخالف داشته باشد. عملکردی که با آن میتوان متوجه شد که شرایط با چه تحلیلی این قابلیت را دارد که با رویکردی مناسب مورد استفاده قرار بگیرد.
نمایش «بینام» جهانی کاملا متفاوت را برای خود طراحی کرده است که داشتههای آن با داراییهای سایر نمایشها فرق دارد. لذا این طراحی بیشتر از آنکه از متن و داشتههای معین شده بهره گرفته باشد تحت تاثیر شرایط محیط و اتفاقهای روز است که پیرامون انسانها رخ میدهد. در واقع جهان این اثر، جهانی با تعریف اجرا محور صورت گرفته است که بسیار به شخصیت روایت خود یعنی انسان متکی است. بنابراین جهان اثر همانند جهانی است که روزانه ما با آن روبرو میشویم و صبح را به شب میرسانیم. حال در این اثر مخاطب با برشی از زندگی شخصیت نمایش آشنا میشود که بر اساس داشتههایی مدرن چون دوربین فیلمبرداری، تلفن همراه قصد دارد خود را معرفی کرده و بگوید که زاویه نگاه او در حال حاضر معطوف به کدام نقطه است. حال با این اتفاق باید انتظار داشت که مخاطب نسبت به سایر نمایشهایی که دیده است درک بهتر و دقیقتری داشته باشد، زیرا با شخصیتی روبرو میشود که نمونه ما به ازایی از خودش است. اصولا تولید این گونه از نمایشها که همه چیز متکی به شکل اجرایی آن است باید از ذکاوتی در پرداخت بهره ببرد تا تواند در ذهن مخاطب اثرگذار باشد و او را به تفکر ترغیب کند. لذا بین باور و عدم آن در ذهن مخاطب تنها یک تار مو فاصله است، زیرا ساخت متفاوت واقعیتها در جهان نمایش چیزی شبیه شعبدهبازی تلقی میشود. در جهان این اثر دوربین فیلمبرداری بعنوان راوی دوم عمل میکند به دلیل آنکه اعمال روای اول که همان شخصیت است را با هدایت او به ثبت میرساند. البته در این جهان تلفن همراه از دیگر عناصر دائمی به شمار میآید که گذشت زمان را بنابر تغییر موقعیتی که صورت میگیرد به مخاطب یادآوری میکند. حال شروع شدن موسیقی، شخصیت نمایش در زاویههای مختلف و فضای طراحی شده دیده میشود که به نوعی ماجرایی از اعمال روزانهاش را شرح میدهد.
حال در این راستا با توجه به جزئیاتی که به آنها اشاره شد باید گفت این شکل از اجرا به مخاطب اجازه میدهد فارغ از محتوا و فرمی که در روایت اثر وجود دارد بتواند برای خود داستانی مجزا در ذهن بنویسد و شخصیت را در آنجا برای خود بازسازی کند. لذا این حس همذاتپنداری یکی از نکات مفهومی بوده است که جهان اثر سعی داشته است با ساختار خود بدست آورد تا یقین پیدا کند راه ارتباطی درستی را برای رساندن پیامش طی کرده است. البته عنوان اثر یعنی «بینام» به نوعی اشاره یه آزادی عملی چه برای جهان خود و چه برای مخاطب دارد که اتفاق پیش آمده در این اثر هر کجای جهان میتواند با ساختاری و طراحیهای متفاوت رخ بدهد. بنابراین خاصیت جهانشمول بودن یک اثر اجرا محور توانست درک موقعیت را برای مخاطبی که در این روزها تحت تاثیر مدرنیته است برانگیزد که دلیل تنهاییهای طولانی مدت یک انسان به چیزهایی وابسته است. در واقع کارگردان این اثر کوشیده است با شیوه متفاوتی به مضرات تنهایی، نبودنها، سفر رفتنها، گمگشته شدنها و منزوی ماندنها اشاره کند، بلکه شاید مخاطب بخواهد از روال معمول و تکراری خود رهایی پیدا کرده و افقی نو را پیش بگیرد.