گفت و گو با کهبد تاراج نویسنده و کارگردان نمایش «غلامرضا لبخندی»
شایدخفاش شبهای زیادی در جامعه باشند
ایران تئاتر:قاتل های زنجیره ای به دلیل کاراکتر و شخصیت مرموز ، جذاب و چند لایه شان منبع خوبی برای خلق درام در ادبیات ، سینما و تئاتر هستند و کهبد تاراج در نمایش «غلامرضای لبخندی» به سراغ روایت زندگی یکی از قاتل های زنجیره ای معروف در ایران در ساختاری مستند گونه می رود .
کهبد تاراج کارگردان جوان تئاتری نزدیک به یک دهه است که در تئاتر حضور ملموسی دارد و در آثارش عمده توجه را به طرح مسائل اجتماعی و دلمشغولی ها طبقه فرودست جامعه معطوف کرده است. کهبد تاراج نویسنده، شعر و کارگردان تئاتر از دهه هشتاد فعالیت جدیدش را آغاز کرد. «ناتمام»، «نبش قبر خاطرات یک مرد زنده که سالها پیش مرده بود»، «سوگواری قبل از مصیبت»، «نکبت»، «نیسان»، «نظام آباد»، «قهوه تلخ»، «بادآباد» و «جوادیه» از جمله کارهای مهم کارنامه کاری تاراج هستند. داستان این نمایش به قتلهای زنجیرهای غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب در ۲۲ سال پیش، میپردازد. نمایش «غلامرضا لبخندی» به نویسندگی و کارگردانی کهبد تاراج فروردین و اردیبهشت ماه ساعت 19:15 در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است و بازیگران این نمایش تینو صالحی، بهروز پناهنده، الهام شعبانی، غزاله جزایری، لبخند بدیعی، رضا بهرامی، حمید ملاحسینی، سمیه برجی، نجلا نظریان، مسعود انتظاری و غزاله رشیدی هستند. دیگر عوامل نمایش تهیهکننده: امیررضا زمردی، مشاور کارگردان: حمید پورآذری، دستیار کارگردان: نگین بهزاد، منشی صحنه: مینا ترکمن، طراح صحنه: حمید پورآذری، طراح نور: رضا خضرایی، طراح لباس: الهام شعبانی، طراح گریم: ماریا حاجیها، طراح پوستر و مواد تبلیغاتی: شایان جعفرپور، عکاس: رضا جاویدی، انتخاب موسیقی و آرایههای صوتی: عرفان پور محمدی، جانشین تهیهکننده: هاتف کلاته، مدیر تولید: امیرسپهر تقی لو و روابط عمومی و تبلیغات مجازی: امیر قالیچیها. با کهبد تاراج در باره اجرای نمایشش گفتوگویی انجام دادهایم.
نمایش «غلامرضا لبخندی» بر اساس ساختار تئاتر مستند اجرا میشود، به چه دلیل در فضای نمایش از روایت غیرخطی و سیال ذهن هم استفاده کردید؟
نمیخواستم نمایش چنین ساختاری داشته باشد و به دلیل فرصت کمی که از زمان اعلام تماشاخانه ایرانشهر برای آماده کردن اجرا در فروردین ماه داشتیم به این سمت رفتیم. یک سال پیش برای اجرای نمایش با مدیریت تماشاخانه ایرانشهر صحبت کرده بودم و 18 اسفند به من اعلام شد که ماه بعد باید نمایش را روی صحنه ببرم و در کمتر یک ماه باید نمایش را برای اجرا آماده کنم. شرایط زمانی تعطیلات عید نوروز هم سختیهای کار را دو چندان میکرد. البته این نمایش قرار بود سال قبل در تالار حافظ اجرا شود که مورد موافقت قرار نگرفت.
با توجه به فضای نمایش تالار حافظ مکان مناسبتری برای اجرای نمایش است؟
بله، محتوا کار هم خیلی تفاوت پیدا میکرد و نمایش خیلی رئالیستی میشد. با توجه به دو اجرایی بودن سالن استاد سمندریان و تغییر دکور و جغرافیایی سالن اساس اجرای نمایش به کلی تغییر پیدا کرد.
آیا ایده استفاده از به کارگیری ماشین واقعی در صحنه را از کارهای مهدی کوشکی به عاریت گرفتید؟
نه، ایده ماشین در ابتدا وجود نداشت و بازی با نوشت کلمات توسط گچ کف صحنه بیس اصلی بود. همان چیزی که حالا در صحنههای پایانی نمایش وجود دارد.
در اجرایی که قرار بود در تالار حافظ روی صحنه ببرید خبری از دکور ماشین نبود؟
نه، بهر حال یک سال زمان گذشت و من برای اجرای نمایش از ایدههای جدیدی استفاده کردم و با مشورتهای حمید پور آذری به این نتیجه رسیدیم که پیکانی را به دو تکه تقسیم کنیم و با یک تدوین موازی روی صحنه مورد استفاده قرار بدهیم.
با استفاده از چنین فضایی و روایت قتلها در دو تکه، تا حدودی ساختار نمایش دارای تنوع فضایی و کارگردانی شد؟
همینطور است و تلاش کردم از تلخی کار کم کنم و از 9 مقتولی که توسط غلامرضا خوشرو کشته شدند، فقط سه تای از آنها را نشان دادم. تلاش کردم آسیبی را نشان بدهم و بگویم این آدمها ممکن است حالا هم در جامعه حضور داشته باشد و نباید قربانیان این قاتلان زنجیرهای را فراموش کنیم. این قربانیها در کنار ما در جامعه زندگی میکند و شاید این اتفاق برای خواهر و یا مادران ماها رخ بدهد و بنابراین نباید بی تفاوت و منفعل باشیم.
به نظر میرسد ریتم نمایش مقداری کند است. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
امروزه تحمل تماشاگران خیلی کمتر از گذشته شده و تاب دیدن و شنیدن تک گویی های طولانی را روی صحنه ندارد. من باید در این نمایش در قالبی مونولوگ داستان را روایت میکردم. در کارگردانی هم تلاش کردم که مونولوگ ها خرد شود و زیاد طولانی نباشد و چندتایی از مونولوگ ها را حذف کردم. غزاله رشیدی هم با گروه همکاری داشت و نقش منیره را بازی میکرد و چون مونولوگ طولانی در آخر نمایش داشت و ریتم کند میشد از حضورش صرف نظر کردیم. در شرایطی که نمایش را روی صحنه بردهام از اجرایش راضی هستم و بسته به فضای سالن برخی از شبها اجرای بهتری داشتهایم. در این چند شب چند اجرا با نمره صد داشتیم، اما به این اجرای امشب بیش از شصت نمره نمیدهم. موضوع نمایش جذاب است و تیم دغدغه مندی داشتم و بههرحال هر اجرایی با سلایق تعدادی از مخاطبان همراه است.
آیا غلامرضا خوشرو یک قربانی شرایط جامعه است؟
اینها قربانی یک سری شرایط هستند و در زمان دستگیری او باید زمان زیادی صرف واکاوی شخصیتش میشد. چرا این آدم باید بعد از بیست روز از دستگیرش اعدام میشد. این چراها درباره این آدم در سال 76 زیاد وجود داشت. نباید فراموش کرد که در آن زمان ارتباطات به گستردگی زمان فعلی نبود و خیلی از مسائل پیرامون این آدم در هالهای از ابهام باقی ماند.
در فضای نمایش جاهایی مثل صحنهای که خوشرو اعتراف میکند که خودش را هیچ وقت جلوی آیینه نمیبیند، نمایش را به سمت درامهای روان شناسانه بردید؟
تلاش کردم دو طرفه به ماجرا نگاه کنم و از تمام جوانب بالا و پایین این آدم را بررسی کنم. برای من حین نوشتن متن خیلی دشوار بود که حدس بزنم در حین اجرا چه اتفاقی رخ میدهد. در تئاتر نمیشود همه چیز را نشان داد. بحث اصلی خوشرو تجاوز بوده که به دلیل مصلحتها و خط قرمزها حتی نتوانستیم به آن در فضای نمایشها اشارهای کنیم.
آیا از نحو اجرای نمایش احساس رضایت دارید؟
خوشبختانه برای اجرای مناسب و به موقع نمایش گروه همدلی با من کار کرد و تمام بازیگران نمایش که اغلبشان حرفهای هستند با من درصدی کار کردند و دلی در این نمایش حضور دارند. البته شرایطی که سالن برای من ایجاد کرد که باید یک ماهه نمایش را آماده کنم. باعث شده که شتابزدگی در ساختار نمایش دیده بشود.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی