در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با کارگردان ستوان آینیشمور

قاتل و راز چشمان گربه

ایران‌تئاتر: یک دنیای خشن و پر از خشونت، قتل، ظن و شک درون مایه اغلب آثار مارتین مک دونا مثل همین نمایش ستوان آینیشمور را در فضای جزیره ای مانند کشور ایرلند شکل می دهند. این نمایشنامه مارتین مک‌دونا اثری است سرشار از طنز تلخ سرگرم کننده‌ای که در پس آن زنجیره‌ای از خشونت و بدبختی‌های مردم ایرلند عنوان می‌شود.

ستوان آینیشمور یک نمایشنامه بی‌نظیر با موضوعی کاملا جدی که نویسنده آن تحت تاثیر سبک گروه طنز مونتی پایتون‌ها قرار گرفته است. این نمایشنامه که سرشار از طنز تلخ است، در سال 2006 نامزد جایزه‌ تونی، برنده‌ جایزه‌ آلفرد رادوک، برنده‌ جایزه‌ لوسیل لورتل و برنده‌ جایزه‌ اوبی شد. در این نمایش به زندگی ستوان‌ دومی ‌به نام پاتدریک پرداخته می شود که حامی حقوق حیوانات و دار و ندارش گربه‌اش، توماس است. او در شهر دبلین مشغول کارهای خلاف، شکنجه و بمب گذاری است. پدرش به او اطلاع می‌دهد که توماس کمی کسالت دارد و او برای دیدار گربه‌اش به آینیشمور برمی‌گردد، اما همزمان با بازگشتش به این شهر، ماجرایی دیگر برای او به وقوع می‌پیوندد. در این اثر نمایشی که توسط زهرا جواهری به زبان فارسی ترجمه شده است، حسین رضوانی، عماد زارعی، کاوه کلهر، احمد شاه‌قاسمی، فرناز افشار، امیرحسین دانشجو، امیر نبوی و مهدی رضایی به ایفای نقش می‌پردازند. دیگر عوامل این اجرا عبارتند‌از: دستیار کارگردان: ارشک هارونی، منشی صحنه: آنا طالب‌زاده، مدیر صحنه: امیرعباس فراهانی، روابط عمومی: مهران عشریه و تبلیغات مجازی: نداکاوندی، این اثر برگزیده سومین دور رقابتیِ درون‌کارگاهیِ کارگاه اشتراک است که با حمایت سرپرستان این کارگاه، آماده اجرا شده است. نمایش ستوان آینیشمور به کارگردانی احمد شاه‌قاسمی و تهیه‌کنندگی حمیدرضا عیوضی اردیبهشت ماه در تماشاخانه شانو روی صحنه اجرا می شود. با احمد شاه قاسمی درباره ساختار، فضا و درون مایه آثار مارتین مک دونا و اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.


مارتین مک دونا با آثاری نظیر مراسم قطع دست در اسپوکن، ملکه زیبای لنین و مرد بالشی چند سالی است که در ایران بسیار مورد توجه کارگردان ایرانی از قبیل محمد حسن معجونی و همایون غنی زاده قرار گرفته است. برای شما متن نمایش نامه ستوان آینیشمور چه ویژگی هایی داشت که به سراغ اجرایش رفتید؟

در کارهایی که در زمان دانشجویی و در ادامه دوران حرفه ایم روی صحنه اجرا کرده ام، همواره جذابیت متن برایم ملاک اصلی انتخاب است. آثار مک دونا این جذابیت را دو چندان دارد و اصلی ترین دغدغه ام برای انتخاب این متن همین ویژگی، نوع خاص و منحصر به فرد شخصیت پردازی و دراماتیک بودنش بود.

 

آیا در اجرای نمایش اقتباس وفادارانه ای نسبت به اثر مارتین مک دونا داشتید؟

تلاش کردم به شالوده و بن مایه اصلی اثر وفادار باشم؛ اما با توجه به شرایط امروز جامعه، دغدغه ای که با آن درگیر بودم را به فضای نمایش اضافه کردم. اگر متن اصلی نمایش نامه را خوانده باشید متوجه زیرساخت های بومی منطبق بر فرهنگ ایرلند می شوید و این دغدغه های ایرلندی را جهان شمول و ایرانیزه کردیم. از نظر شیوه اجرایی هم با سایر اجرایی که از نمایش نامه ستوان آنینشمور روی صحنه رفته، کارم متفاوت تر است.

 

آیا این تفاوت در بحث مضمونی خلاصه می شود  یا در بخش طراحی میزانسن ها هم قابل ارزیابی است؟

هم در ساختار و هم محتوا متفاوت عمل کردیم.

 

به طور روال در آثار مک دونا شخصیت مثبتی وجود ندارد و اغلب شخصیت ها خاکستری هستند؛ این ویژگی چقدر دراماتیک است؟

این خصیصه شخصیتی در آثار مک دونا خیلی جذاب است و این امر دست من  کارگردان را باز می گذارد تا بتوانم شخصیت پردازی قوی تری انجام بدهم. در این اثر چند شخصیت فرعی تر وجود دارد که در متن نمایش نامه کمتر به آنها پرداخته شده و تصمیم گرفتم در یک کار گروهی با همراهی بازیگران این شخصیت ها را پر رنگ تر کنم.

 

آیا پاتدریک شخصیت اصلی نمایش را می توانیم ضد قهرمان بدانیم؟

پاتدریک به نظرم قهرمان داستان است.

 

اما پاتدریک یک جانی خشن است که خیلی راحت آدم‌ها را شکنجه می کند؟

درست است که آدمکش و خشن است، اما در کنار این خصلت هایش جایی در نمایش خطاب به کسی که شکنجه‌اش کرده می گوید آیا پول داری خودت را به بیمارستان برسانی و هنوز وجوهات انسانی درونش زنده است. ضد قهرمان داستان کزیسی رقیب او است؛ آدمی که از او نفرت دارد. اگر بخواهیم دقیق تر به این بحث نگاه کنیم این درام از یک کنش پیش آغازین شروع می شود. کریسی است که گربه پادرتریک را می کشد و اگر او این کار را نمی کرد و اگر دیوید جسد گربه را نزد پدر پادرتریک نمی برد و اگر پدر پاتدریک به پسرش زنگ نمی زند، هیچ کدام ار این اتفاقات رخ نمی داد.

 

یک نوع تقدیر گرایی هم در آثار مک دونا قابل دیدن است؟

 بله، اگر این تقدیر گرایی وجود نداشت پاتدریک به محل زادگاهش بر نمی گشت.

 

در ستوان آینیشمور یک جور تقابل میان پاتدریک و کریستی هم وجود دارد که باعث شکل گیری درام می شود؟

بله، تقابل میان دو نفر درام را قوی تر به جلو می برد  بقیه شخصیت های نمایش هم در پیشبرد درام موثر هستند.

 

حضور طنز در آثار مک دونا و یا تاکیدش به خنگی برخی از شخصیت‌ها باعث می شود آثارش از خشونت صرف فاصله بگیرند و فضای طنز نرم و درستی در آنها به وجود بیاید؟

برای من قضیه توجه مک دونا به طنز خیلی جالب بود. خشونت در کنار کمدی فضای متفاوتی را شکل می دهد و در اجرایم بار درام را روی خنگی و حماقت شخصیت‌ها متمرکز کردم. در شب اول اجرا کاملا این خصیصه برای مخاطب جذاب بود. حتی پاتدریک علی رغم هوشی که دارد، جاهایی مثل یک آدم خنگ رفتار می کند و بر اساس کمدی اشتباهات  این خنگی در شخصیت پاتدریک، پدرش و دیوید و سایرین به وجود می آید.

 

لجاجت برای انجام کاری بیهوده که سرانجام تلخی و تراژیکی برای شخصیت های مک دونا نیز یکی از موتیف های نام آشنای این نویسنده است. چقدر به این مسئله در اجرای نمایشتان رویکرد داشتید؟

من هم به این ویژگی توجه داشتم و این موقعیت زمینه ساز بسیار خوبی برای خلق کمدی است.

 

طنز تلخ و غیر منتظره داستان نمایش ارزش گذاری بیشتر پاتدریک نسبت به جان گربه اش نسبت به جان آدم ها است؟

گربه را در این نمایش شخصیت همراز پاتدریک دیدم؛ شخصیتی که پاتدریک می تواند به او اعتماد کند و جاهایی اشاره می کند چشم های گربه به او این انگیزه را می دهد تا کارش را درست انجام بدهد و بهتر و فعال تر بتواند تصمیم گیری کند.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران