در حال بارگذاری ...
به مناسبت 28 اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام

تفکر خیام در جهان ایرانی

ایران تئاتر- اردشیر صالح پور: ریاضی‌دان برجسته، منجم پرآوازه حکیم و فیلسوف بزرگ، ابوالفتح عمربن خیام نیشابوری را می‌توان یکی از ستارگان فروزان جهان ایرانی قلمداد کرد معروف‌ترین شعر خیام که آشکارا به هنر نمایش عروسکی استناد می‌کند، همان شعری ست که انسان را به تمثیل عروسک و دست تقدیر بر صحنه زندگی نشان می‌دهد. ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز ... از روی حقیقی نه از روی مجاز

ریاضی‌دان برجسته، منجم پرآوازه حکیم و فیلسوف بزرگ، ابوالفتح عمربن خیام نیشابوری را می‌توان یکی از ستارگان فروزان جهان ایرانی قلمداد کرد که اندیشه و جهان‌بینی او کمتر موردتوجه قرارگرفته است و بیشتر او را با رباعیاتش به‌عنوان شاعر می‌شناسند درحالی‌که وجه شاعرانگی خیام یکی از وجوه این شخصیت بزرگ فرهنگی است و او به‌عنوان فیلسوف به منظر و مرایای خاص خود جهان را تبیین و تفسیر و توجیه می‌کند. هرچند بخش عمده‌ای از دیدگاه‌های این شاعر ایرانی را می‌توان کمابیش در لابلای رباعیاتش دریافت ولی طرز تفکر و تلقی او از جهان، بخشی از جهان‌بینی ایرانی است که در درون پرمخاطره‌ی حیات شاعر جریان داشته و هرکدام از این نحله‌ها پیروانی داشته که حاکی از دینامیزم حکمی و علمی آن روزگاران است. پس از شکست امپراتوری ایرانیان از اعراب و تغییر نظام حکومتی ایرانی چند نگاه ازجمله عرفان و حماسه‌سرائی طرفداران زیادی یافت ولی حکیم عمر خیام نیشابوری راه خود را به تأسی از جبر و مقابله و ریاضیات و نجوم به فلسفه‌ای کشاند که هواداران کمتری داشت ولی از سایرین متمایز بود.
در شعر خیام نه از حکمت عملی و تربیتی سعدی خبری هست و نه نشانی از اسطوره‌ها و حماسه‌های موردقبول طبع فردوسی شعر او گاه پرسشی است؟ گاه حکمی، گاه توضیحی و تکمیلی و گاه قطعیت تام و تمام دارد و گاه تأییدی موجز و کوتاه است. گاه جنبه‌ی شک و تردید دارد و گاه طنز و سخره آمیز، گاه حسرت و دریغ بر روزگار رفته را دارد و گاه امید به شادی و شاد زیستی را نوید می‌دهد. او این جهان را کهنه رباط و کاروانسرایی می‌داند که هر دم پذیرای مسافرانی است که می‌آیند و در این عالم اطراق می‌کنند و دیر یا زود منزل به دیگری می‌سپارند. او مدام بر بیوفائی دهر شکوه ساز می‌کند و گاه با کائنات و چرخ‌وفلک دور می‌افتد. او نه عارف است و نه فیلسوف مشایی و نه فقیه و حتی نه کاملاً شاعر، چراکه شمار رباعیات او به بیش از یک‌صد رباعی نمی¬رسد. هرچند در همین رباعیات او به بیش از یک‌صد رباعی نمی‌رسد. هرچند در همین رباعیات او دیدگاه‌های خود را به زبانی هنری و شاعرانه ادا کرده است. قالب رباعی شعری است موجز که در آن اندیشه به طرزی بی‌نهایت فشرده می‌شود و حالتی باغچه‌ای به خود می‌گیرد و با قاطعیت درباره‌ی موضوعی اظهارنظر می‌کند و خیلی زود دامن برمی¬چیند. به تعبیر خیام جویبار لحظه‌ها بی‌وقفه جاری است و رباعی شاید بهترین قالب برای این جهان‌بینی صاعقه آسا باشد.
زمان خیام ادبی، هنری است. در این زبان واژه‌ها در معانی همیشگی و مردمی‌اش بکار نمی‌روند و نوعی فراهنجاری در کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات دیده می‌شود. شاعر خانه را به‌جای عمر، کیمیا را در جای شراب و شورستان را در معنای دنیا می‌آورد. این همان ویژگی برتر زبان خیام است. در شعر خیام اندیشه سلطه دارد. ولی خیام این عروس اندیشه را در لباسی زیبا و آراسته نشان داده و در معرض دید همگان قرار می‌دهد. او به عبارتی حکیم شاعر است و هنر شعرش در خدمت حکمت اوست. خیام هنرمندی شیرین‌کار و آراینده‌ای چیره‌دست است. رباعیات او به معادلات جبری در ریاضیات شبیه هستند، همان معادلات تک مجهولی و یا دو مجهولی که پس از تعقل و تفکری کوتاه حل می‌شوند و راه را به آدمی نشان می‌دهد.
برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بود نوبت به تو خود نیامدی از دگران
درک تفکر خیام به‌رغم سادگی گمراه‌کننده‌ی آن سخت و دشوار است و به ماسه‌ای نرم می‌ماند که از میان انگشتان فرو می‌ریزد، هر چه در نگاه‌داشتن آن بیشتر بکوشی، بیشتر از دستت فرو می¬ریزد.
خیام در درون معتزله می¬زیست که به اصالت عقل در اسلام گرایش داشتند. در نیشابور فیلسوفان و عارفان به زندقه و کفر و نامسلمانی متهم می¬شدند.
اما خیام به‌عنوان شاعر و فیلسوف و ریاضی‌دان در جهان غرب شهرت بسیاری دارد و کم گوئی شعر او به قالب رباعی چندان زمینه‌ی ادبی و نمایش را برای بهره‌گیری‌ای داستانی – دراماتیکی مهیا نمی‌سازد و بیش از هر چیز دیدگاه‌های فلسفی و حکمی او جالب‌توجه است. رباعیات او در عین کوتاهی دارای تصویر و ایماژهای نمایشی اند و بیش از آنکه در خدمت نمایش باشند بر مبنای حکمی اندیشه های او مبتنی هستند. قدرت تصویرسازی او در همین قطعات کوتاه حاکی از دقت و تیزبینی او در انتخاب کلام است.
این چرخ‌وفلک که ما در او گردانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوَریم کاندر او حیرانیم
و یا از زیبایی‌شناسی صحنه را با مضامین طبیعی به قالب شعر آمیخته می‌کند
هر صبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد
انصاف مرا زغنچه خوش می‌آید
کو دامن خویشتن فراهم گیرد
اما معروف‌ترین شعر خیام که آشکارا به هنر نمایش عروسکی استناد می‌کند، همان شعری ست که انسان را به تمثیل عروسک و دست تقدیر بر صحنه ی زندگی نشان می‌دهد و گویای رواج هنر خیمه‌شب‌بازی در آن دوران است.
ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز
از روی حقیقی نه از روی مجاز
بازیچه همی‌کنیم بر صحن وجود
افتیم به صندوق عدم یک‌یک باز
هرچند آثارخیام از ظرفیت‌های نمایشی چندانی برخوردار نیست اما زندگی پرتلاطم و پرفراز و نشیب او قابلیت‌های دراماتیکی سرشاری دارد که بخشی از آن در اپرای عروسکی زندگی خیام نیشابوری توسط بهروز غریب پور هم‌اکنون بر صحنه است و رویکردی به‌سوی هر چه بیشتر این فیلسوف و ریاضی‌دان ایرانی دارد اما طرز تلقی خیام و نگاه او به عالم، هنر نمایش را می‌تواند با اندیشه های او بیشتر آشنا کند که جای کوشش و پژوهش دارد.
نوروزنامه در میان آثار او بیش از سایرآثارش کاربردی و قابل استناد است و حاوی اطلاعات و تمثیل‌های شاعرانه‌ای به جهان و اساطیر و زندگی است و فراموش نکنیم تقویم دقیق نوروزی و جلالی محصول بی‌بدیل این منجم بزرگ به گاه حکومت ملکشاه سجلوقی در اصفهان است که تقویم سالیانه‌ی ما ایرانیان است.




نظرات کاربران