در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «بختک» به کارگردانی آناهیتا زینی‌وند

درک واقعیت، ما به ازایی از یک باور درونی است

ایران تئاتر، کیارش وفایی: پرداختن به مسائل اجتماعی در جهان معاصر جزو مواردی است که بی‌شک نمی‌توان از آن عبور کرد. زیرا شاخص‌های انسانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... را در خود تعریف داده است. نکاتی که با رعایت آنها می‌توان جوامع بشری را بیشتر در وضعیت صلح و کارآمد بودن مشاهده کرد تا آنکه خشونت و دل آزارده شدن را شاهد بود. رویدادهای اجتماعی فارغ از کنش مستقیم بر اذهان عمومی تاثیرات طولانی مدت بر نسل‌های آینده بر جای می‌گذارد که تبعات آن نیز نشان از کم بها دادن تلقی خواهد شد.

جوامع بشری ساختار پیچیده‌ای دارد که در آن انسان‌ها بنابر ضرورت‌هایی که برایشان پیش می‌آید دست به تجربه و انتخاب می‌زنند. حال این ترجیح و تصمیم به آن جهت است که مردم جامعه بتوانند شرایط و موقعیت‌های بهتری را برای خود رقم بزنند تا آینده‌ای خوب را پیش رو داشته باشند. لذا این کنش از سوی آنها مستلزم آن است که شرایط زیرساختی اعم از مسائل روانی، انسانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی دارای حاشیه امنیتی باشند که هر فرد قادر شود تا از هر نظر خود را هم راستای جامعه پیش برده و فارغ از دیدگاه شخصی با سایر افراد همراه باشد. اهمیت این مسئله را می‌توان در اکثر کشورهای پیشرفته در سراسر جهان شاهد بود که برایشان ملاک تشخیص نگرش جمعی بر اساس توانایی‌های فردی صورت می‌گیرد. البته ناگفته نماند که این کشورها نیز در خود مسائل بغرنج و دردآوری را نیز تجربه می‌کنند و در همه شرایط با بهروزی گذران عمر نمی‌کنند. مسائل اجتماعی و انسانی در جوامع بشری بعنوان سرشاخه‌هایی هستند که می‌تواند اوج و فرودهایی را پیش آورد تا همه چیز را تحت تاثیر خود قرار بدهد. در واقع این رابطه مستقیم جزو لاینفک خواسته‌های انسان و جامعه انسانی به شمار می‌آید که همان تعریف از جز به کل رسیدن را تداعی می‌کند. جهان معاصر که با روند رو به رشدی در راستای ملزومات مدرنیته حرکت می‌کند سبب شده که مسائل ناراحت کننده‌ای چون فقر، شکاف طبقاتی، جنگ، آشفتگی‌های روانی و... همچون ویروسی در سراسر جهان گسترده شود که این موضوع در ابتدا خانواده و سپس در جامعه به وفور یافت می‌شود که تبعات آن به نسل امروز و البته آینده منتقل خواهد شد.

نمایش «بختک» در ساختار اصلی خود کوشیده است تا در میان داده‌ها و داشته‌هایش به نکاتی اشاره داشته باشد که شاید عده‌ای از آن بی‌اطلاع هستند و یا گاهی بی‌توجه و در زمانی به آن توجه می‌کنند. در جهان متن این نمایش مسائل اجتماعی در کانون توجه قرار گرفته است. زیرا از نگاه این اثر باید گفت لازمه آگاهی‌رسانی و اشاره به مواردی که روزانه در حال پیش آمدن است یک اصل تلقی می‌شود. در واقع جهان متن این نمایش با طراحی موضوع خود تلاش دارد تا مخاطب را بیشتر متوجه کند که شاید در چند صد متری محل زندگی آنها انسان‌های دیگر از دردی آسیب دیده‌اند که جبران آن به سال‌ها زمان احتیاج دارد. زاویه دید این اثر بر اساس دغدغه خود به جامعه زنان می‌پردازد. جامعه‌ای پویا که در آسودگی‌ها و سختی‌ها همیشه همراه بوده و تا آنجا که توانشان اجازه داده برای بهبودی شرایط در زمینه‌های علمی، ادبی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی، اجتماعی و... پا به میدان نهاده‌اند. حال شخصیت‌ها بعنوان نمونه ما به ازایی از جامعه زنان در این نمایش از اتفاق‌ها و لحظاتی با مخاطب سخن می‌گویند که متاسفانه مالامال از درد و تاسف است که واقعیت در آن قابل درک خواهد بود. جهان متن این اثر کوشیده است تا با پیش آوردن شرایط لازم شخصیت‌های خود را ترغیب کند تا از دردهای خود حرف بزنند و مخاطب را در مقام شاهد بگیرند. بنابراین در این شرایط فاصله بین شخصیت نمایش با مخاطب به حداقل خود می‌رسد، زیرا رویارویی آنها به مثابه جامعه‌ای کوچک است که یا در تجربه‌ای با یکدیگر مشترک هستند و یا از آن تا اندازه‌ای می‌دانند. ساختار اپیزودیک این نمایش سبب شده است تا هر کدام از شخصیت‌ها بریده‌ای از شرح حال و اتفاق‌های زندگی خود را بیان کنند. البته باید به این موضوع نیز اشاره داشت لحظاتی که شخصیت‌ها از آن حرف می‌زنند برگرفته از مستنداتی است که در جامعه اکنون رقم خورده است.

اشاره به مسئله کودک آزاری، کودک همسری و تجاوز به طور حتم جزو نکاتی است که فارغ از دردآور بودن جای بسی تامل دارد. لذا جهان اثر با این دیدگاه شرایطی را پیش آورده تا رابطه بین شخصیت‌ها و سوژه جدا از بحث دراماتیک بودن به واقعیت‌ها اشاره کند. لزوم شخصیت‌پردازی یکی از مواردی است که سبب شده درک واقعیت و همذات‌پنداری مخاطب به اوج خود برسد و همه چیز در فضایی واقع‌گرا حالتی به دور از تعصب‌های بی‌منطق داشته باشد. در واقع جهان این اثر شخصیت‌های خود را بعنوان راوی انتخاب کرده است تا از این طریق زاویه‌ دیدهای متفاوت از مسئله‌ای مشترک را به تصویر بکشد تا برش‌هایی که از جامعه در مدیوم تئاتر به صحنه آمده نموداری از پیام اثر تلقی شود. جهان اثر کوشیده است نه تنها در وادی نقد مستقیم بلکه ابتدا در جهت آگاهی‌رسانی عمل کند و سپس اشاره به این موضوع داشته باشد که انسانیت با خطرهای جدی روبرو شده است. بنابراین شخصیت‌ها برای آنکه بتوانند این مسئله را به صورت نمایشی منتقل کنند از حواس بازیگری خود بهره گرفته‌اند تا برون‌ریزی‌ها ملاکی برای تشخیص قلمداد شود. حال تصویرسازی‌ها از دیگر راهکارهایی بوده تا فضاسازی اثر برای تشریح مسائل اشاره شده با دقت بیشتری صورت بگیرد. اصولا پرداختن به معضلات اجتماعی با دیدگاه متفاوت و غیر کلیشه‌ای عملی بس دشوار است، زیرا تکرار عنوان‌ها با کارکردهای مرسوم و ورود به آنها کاری از پیش نخواهد برد. لذا عنوان نمایش یعنی «بختک» تشبیه مناسبی است تا این معضلات را به تبعات درونی و بیرونی اتفاق‌ها متصل کند.

بنابراین در جهان اثر، شخصیت‌ها فارغ از راوی بودن بعنوان شاهدان عینی در شرح حال و یا بریده زندگی هر شخصیت که واگویه خود را تشریح می‌کند حضور دارند که این تمهید به معنای آن است که تنها عده معدودی با درد کودک آزاری، کودک همسری و تجاوز روبرو نبوده و این مسئله اندازه و شعاعی بس بزرگتر دارد. شاید بتوان گفت رویکردهایی با این موضوع در تئاتر که هنری مردمی خوانده می‌شود جزو ملزوماتی است که باید به آن بها داد، صرفا جهت آنکه مخاطب‌ها بدانند تا چه اندازه از جامعه آماری دچار چنین اتفاق‌هایی هستند. لذا اشاره به معضلات اجتماعی و انسانی باید با تحقیقات کامل و مستنداتی قابل توجه در آثار اجتماعی بروز داده شود تا مخاطب را نه تنها از واقعیت دور نکند، بلکه او را مصمم کند بیشتر درصدد رفع مشکل باشد تا آنکه بخواهد از آن موضوع بعنوان اتفاقی حل ناشدنی سخن بگوید.

نمایش «بختک» با تمام آنچه دغدغه خود دانسته تلاش کرده است تا مخاطب را با سوژه خود همراه سازد، صرفا جهان آنکه درک بهتری از جهان پیرامون خود پیدا کند. میزانسن‌های سیال از سوی کارگردان یکی از دیگر مواردی بوده که این هدف را تا پایان نمایش همراهی کرده است.

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران