در حال بارگذاری ...
سمیه مهری در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر مطرح کرد

به فمینیست سطحی، شعاری و کلیشه ای علاقه ندارم

ایران‌تئاتر: نمایش قهوه برزیلی روایتگر زندگی و دغدغه های آدم های این دوره و زمانه است و نویسنده و کارگردان نمایش به سراغ روایت زندگی آدم‌هایی از طبقه متوسط جامعه رفته‌ اند که گرفتار تنهایی وملال‌ هستند و از پس عشق‌های غیر مسئولانه، دچار بحران اخلاقی و وجدانی می شوند.

سمیه مهری کارگردان این اثر که سال های قبل نمایش های نظیر کژدم و آلزایمر را کارگردانی کرده است تلاش می کند بازتابی واقع گرایانه از این رابطه سه نفره ارائه کند و خودش سوای کارگردانی با بازی در نقش ژاله به خوبی احساسات برون گرایانه و حس مادری این کاراکتر را در بازیش ارائه می کند. مونا یکی از شخصیت های  نمایش زنی است که در آستانه بحران میانسالی, مشغول ترجمه داستان‌های کوتاهی از ادبیات فرانسه است. او با شخصیت‌های داستان‌های ترجمه شده، احساس همذات‌ پنداری پیدا و پنهانی دارد و در ادامه، وارد رابطه‌ای مسئله‌ساز با شوهر بهترین دوست خود می‌شود و کارش به تباهی و مرگ می‌کشد. این بستر داستانی و حضور ژاله و فرید دو روایت  متفاوت ساختاری و فضایی را به پیش می‌برد(روایت قبل از فاجعه و روایت بعد فاجعه در قالبی رئال و سورئال). بنابراین با دو فضای تنیده اما متضاد روبرو هستیم که قرار است به موازات هم، روایت عشق‌ها، جنایت‌ها و مرگ‌ها باشد. یک استراتژی اجرایی که گاه به پیچیده شدن روایت یک‌ساعته نمایش منجر شده و گاه امکاناتی فرمال و روایی ایجاد می‌کند. قهوه  برزیلی، داستان دو دوست صمیمی است که بعد از مدت‌ها همدیگر را ملاقات می‌کنند؛ اما این ملاقات حقایق دردناکی را برملا می‌کند. شراره رخام، زانیار قاسمی، سهیل محزون و سمیه مهری در نمایش قهوه برزیلی ایفای نقش می‌کنند. فریدا صفاییان(طراح گریم)، آرش روحی(طراح موسیقی)، اتوسا قاضی(طراح لباس)، الهه حاجی زاده(مشاوره رسانه)، شکوفه بابایی(دستیار کارگردان)، سحر طباطبایی(منشی صحنه)، فرشید ابوالحسن زاده(مدیر صحنه)، مهدی اسدی(طراح پوستر)، امید راهور(طراح تیزر) و غزاله عنایتی و آرزو پاشا(عکاس)دیگر عوامل این نمایش هستند. نمایش قهوه  برزیلی خرداد و تیر ماه هر روز به غیر از شنبه‌ها ساعت 21:30 در سالن استاد انتظامی مجموعه خانه هنرمندان روی صحنه رفته است. با سمیه مهری درباره کارگردانی نمایش قهوه برزیلی و ایفای نقش ژاله گفت وگویی انجام داده ایم.

 

نمایش ساختاری رئالیستی دارد اما در بخش هایی حضور روح مونا و کودک سقط شده فضایی سوررئال در نمایش به وجود می آید؛ این ساختار چگونه شکل گرفت؟

به شکست زمان در نمایش نامه هایی که برای اجرا می نویسم و یا از آثار سایر دوستان استفاده می کنم علاقه دارم و یکی از دلائل مهم انتخاب متن کامران شهلایی همین تلفیق فضای رئال و سور رئال بود و در بخش حضور روح مونا و جنین سقط شده انگاری در فضایی برزخ گونه حضور داریم.

 

یک جور وهم هم در این فضا دیده می شود؟

همینطور است ویک رئالیسم جادویی، گیجی و گنگی و فضای تعریف نشده در فضای نمایش جاری است. به نظرم اینها جز جذابیت های متن اثر است.

 

معمولا چنین فضاهایی ذهن مخاطب را با خودشان درگیر می کنند؟

بله، در نمایش ما قصه گویی کلاسیکی وجود ندارد و برای دوری از چنین فضایی ساختار شکنی کردیم.  

 

آیا نوشتن متن بر اساس سفارش شما به نویسنده انجام شد؟

نه، کامران شهلایی قبلا این متن را نوشته بود و دوست داشتم در اجرای جدیدم نمایشی را با متنی از دیگران روی صحنه ببرم و فضای جدیدی را تجربه کنم و دوست داشتم این نویسنده مرد باشد.

 

به چه دلیل چنین ترجیحی در باره مرد بودن نویسنده داشتید؟

زیرا با نگاهی متفاوت تر از یک زن یک متن زنانه را نوشته است.

 

در اغلب تلاش هایی که در سینما و تئاتر مثل آثار تهمینه میلانی در باره وضعیت شناسی زن امروز ایران انجام شده یک نشانه هایی از جریانات فمینیسی البته از نوع خامش دیده می شود. اما در اثر شما شخصیت زن دوم (مونا) هم مقصر نشان داده می شود؟

در کژدم هم نگاه یک سویه ای نداشتم و شخصیت زنان را علل بروز برخی از مشکلات مطرح کردم. متاسفانه و یا خوشبختانه به نوع نگاه تهمینه میلانی در آثارش علاقه ای ندارم. معتقدم نگاه فمینیستی ایشان خیلی یک سویه است و درامش را در بستر یک داستان سطحی روایت می کند و با سلیقه من جور نیست. چیزی که در روان شناسی خوانده ام و تجربه کردم با این نوع نگاه همسویی ندارد. من حق را دوست دارم و ممکن است این حق از زبان یک مرد و یا یک زن گفته شود.

 

در چند جایی از نمایش به عنصر خواب اشاره می شود و خواب در اصول روانشناسی مدرن روانشناسان بزرگی مثل فروید نقش کلیدی و مهمی دارد؟

فروید روانکاو مورد علاقه ام بعد از یونگ است. یونگ در اصل نظریات فروید را کامل کرده است و جزو شاگردان فروید بوده است. از خواب و رویا تاثیرات بسیاری گرفته ام و روی این قضیه کار می کنم و مدتی هم است که این کارم گسترش پیدا کرده و برزخ، دوزخ و مرگ هم به این لیست اضافه شده است. این مقولات تعریف مشخص و کاملی ندارند و هر کسی می تواند تئوری و تعریف خودش را ارائه کند. هیچ کسی از  برزخ و دنیای پس از مرگ برنگشته که بخواهد توصیفش کند. اصولا مسائل ناشناخته برای آدمها جذابیت دارد؛ ببینید چقدر نویسندگان و دانشمندان درباره مرگ نوشته اند.

 

نکته هم در فضای نمیاش که شما به آن می پردازید و در جامعه هم دیده می شود ملال و تکراری شدن زندگی زوج های طبقه متوسط جامعه است که در برخی از موارد منجر به خیانت می شود؟

هر چقدر آدم ها به سمت رفاه مالی می روند این قضیه و عرف شکنی بیشتر و پر رنگ تر می شود. البته ممکن این قضیه هم در طبقه فرو دست جامعه هم دیده می شود .

 

بازی در نمایشی شخصیت محور که کارگردانش هستید ، آیا کار دشواری نیست؟

آخرین بار در نمایش کژدم به این دلیل که بازیگرم  قبل از شروع شب اول اجرا گفت که نمی تواند با ما باشد، بازی کردم. البته در همه کارهایم بازی نکرده ام و نمی خواستم این اتفاق دیگر تکرار شود. من با نقش ژاله در نمایش قهوه برزیلی احساس همذات پنداری می کردم و دوست داشتم این نقش را بازی کنممعتقدم حرف های این کاراکتر به نظرم حرف هزاران زن دیگر است و مدام با خودم می گفتم این نقش را باید خودم بازی کنم به این دلیل که از بعد روانشناختی هم ابعاد این زن را می شناختم و نمونه های مشابه او را دیده بودم. نقش ژاله خیلی سخت بود و باید در کنارش علاوه بر رسیدن به نقش کارهای مربوط به کارگردانی مثل طراحی صحنه کار و میزانسن ها و غیره  را هم انجام می دادم و کار پر چالشی بود.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران