در حال بارگذاری ...
در مراسم شب شاهین سرکیسیان عنوان شد

سرکیسیان تلاش کرد تئاتر ایران را با استانداردهای جهانی هماهنگ کند

شب شاهین سرکیسیان چهارشنبه ۲۹ خرداد ۹۷ در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر، علی دهباشی مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله بخارا در آغاز این مراسم گفت: پیش از هر چیز باید از آقای فرزاد فره وشی تشکر کنم که این شب به پیشنهاد او بود. او کاری مدرسه ای و پژوهشی درباره آقای سرکیسیان صورت داده که بخش هایی از آن را در طول این مراسم مشاهده خواهید کرد. نکته دیگر اینکه در آنچه که می تواند در این جلسه گفتنی باشد، ممکن است نتوانیم به تمام جوانب زندگی و فعالیت های شاهین سرکیسیان بپردازیم، اما در هر حال این آغازی است برای صحبت درباره او که می شود گفت یکی از ناشناخته ترین شخصیت های فرهنگی ایران است و پژوهش های زیادی درخصوص او صورت نگرفته است.

در ادامه این مراسم ایرج راد بازیگر تئاتر و سینما به دعوت علی دهباشی به ایراد سخنانی پرداخت و گفت: بسیاری از جوانانی که در حال حاضر در عرصه هنرهای نمایشی فعالیت می کنند متاسفانه به تحقیق و پژوهش در ارتباط با تئاتر این مملکت و کسانی که در این زمینه خدماتی انجام داده اند و زیربناب تئاتر مملکت را بنیاد نهاده اند توجه چندانی ندارند. شاهین سرکیسیان قطعاً از کسانی است که در ارتباط با وضعیت و امکانات تئاتر در ایران در سال هایی که او به ایران آمد و فعالیتش را آغاز کرد چهره ای شاخص به حساب می آید. شاید بسیاری از افراد جامعه تئاتر عبدالحسین نوشین را بیشتر از او به جا می آورند، اما واقعیت این است که به جز سرکیسیان هم افراد تاثیرگذاری در عرصه تئاتر در آن سال ها کوشش هایی می کردند که بسیاری از آنان همچون دکتر نامدار که در راه اندازی هنرستان هنرپیشگی رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا نقش بسیاری داشت، آنچنان که باید معرفی و شناخته نشده اند. سرکیسیان در فرانسه تئاترهای مختلفی دیده بود و آموزش هایی را در این خصوص داشت و سعی اش بر این بود تا آنچه را که آموخته و می داند به آن ها که عاشق تئاتر هستند ارائه کند.

در ادامه این مراسم بخشی از مصاحبه های تصویری فرزاد فره وشی با هنرمندان تئاتر از جمله عباس جوانمرد، جمشید لایق و اکبر زنجانپور پخش شد و پس از آن علی دهباشی به قرائت چند یادداشت از شاهین سرکیسیان پرداخت. در یکی از این یادداشت ها که در سال 1337 نگاشته شده آمده است: ما تمرین های پیس پیراندلو را ادامه می دهیم و به این ترتیب می توانیم خود را جلو ببریم. ولی چرا اینقدر مشکل است با اشخاص روابط دوستانه و خوبی داشتن. چقدر سخت است واقعاً. همه روابط صمیمانه را نمی توانند درک کنند. از این روابط صمیمانه چه سوءاستفاده ها می کنند و چه بازی هایی در می آورند.    

محمودرضا رحیمی سخنران بعدی این مراسم عریضه خود با عنوان «سیرورت وجدان در تئاتر ملی» را قرائت کرد وگفت: معنای هنر ملی این نیست که همه چیز صورت ایرانی به خود بگیرد، بلکه باید معنای انسان‌شناسانه ایرانی داشته باشد. فراموش نکنیم که میان شاهین  سرکیسیان و شاگردانش رابطه ای عمیق برقرار است چرا که او می خواهد با گروه زندگی کند. غوغای سیاسی دهه 30 بی ثباتی هایی را به دنبال دارد که هویت مردم در حال نابودی است و نگرانی از آینده در اوج است. در این فضا هنرمندانی که دغدغه هویت ملی دارند برای رسیدن به سیرورت که لازمه آن گذر از این مراحل سخت تاریخی است پا بر دل خود می گذراند و تحت تاثیر عوامل مختلف فلسفیونی که در مکاتب نظام خردمدارانه شان شاگردی کرده اند داوری خود را انجام می دهند. این مراحل به گشایش ها و کنش هایی می انجامد که نمونه آن با آرامشی که در دهه چهل از راه می رسد لفظ تئاتر ملی است.

روح اله جعفری مدرس تئاتر نیز در بخش بعدی این مراسم طی سخنانی گفت: برای اینکه به طور متمرکز به شاهین سرکیسیان و فعالیت ها و نقش او در تاریخ تئاتر معاصر ایران صحبت کرد لازم است که به صورت جزءگرایانه لحظه به لحظه فعالیت های فرهنگی وهنری او را ترسیم کرد. اما در این فرصت درباره نقش شاهین سرکیسیان در شکل گیری گروه هنر ملی با شما صحبت می کنم. گروه هنر ملی در سال 1335 به صورت رسمی شکل گرفت اما پیش از آن سه سال به صورت مستمر یعنی از سال 32 تا 35 پیچ و تاب هایی بر این کشور افتاده و در دوران فترت و استبداد و اختناقی که ماحصل کودتای 28 مرداد 32 بود تمام فعالیت ها و کوشش های تئاتری در کشور رو به تعطیلی می گراید. بعد از کودتا سالن های نمایش از جمله تئاتر سعدی به انش کشیده می شود. به این دلیل که حاکمیت وقت تاب تحمل تکثرگرایی به لحاظ فکر و اندیشه را در این جامعه ندارد. بنابراین هنر که می تواند نقش کلیدی و کاربردی داشته باشد و هنرمندان که می توانند در ایجاد این گفتگو در صفوف اول قرار بگیرند زیر محاق قرار می دهد. در چنین شرایطی تنها جرقه زنده نگه داشتن فعالیت های تئاتری به وسیله فردی زده می شود که عاشق تئاتر است و با تئوری ها و نظریه های مختلف تئاتری به واسطه تسلطی که به زبان فرانسه دارد به جاعه آن زمان پمپاژ می شود. این فرد کسی نیست جز شاهین سرکیسیان.

او در ادامه سخنانش افزود: بر اساس یادداشت هایی که از شاهین سرکیسیان به جا مانده می شود این سئوال بنیادین را مطرح کرد که چرا بعد از گذشت بیش از 60 سال چرا همچنان یکی از مشکلات اساسی ما نداشتن گروه ها و صنوفی هست که به صورت متمرکز مسائل و مشکلات و دغدغه های هنرمندان را به صورت کاربردی دنبال کنند. شاهین سرکیسیان در کنار تجربه هایی که از نمایشنامه نویسان بزرگ می اندوزد به سراغ هنرمندان مدرسه هنرپیشگی می رود تا بتواند گروهش را شکل دهد. سرکیسیان به دنبال شکل دادن به تئاتری بود که در عین ایرانی بودن اندیشه هایی جهانی را مطرح کند. به همین دلیل او شروع به انتقال و ارائه نظریه های شخصیت های بزرگی چون ماکس راینهارت، چخوف و استانیسلاوسکی به عنوان افرادی می کند که در حقیقت نقشه راه جدیدی به تئاتر جهان معرفی کرده اند.

لیدا بربریانس پژوهشگر فرهنگ و هنر نیز در بخش پایانی این مراسم در سخنانی گفت: شاهین سرکیسیان بسیار به چخوف علاقه داشت و به خصوص می گفت پایان باغ آلبالو را یک شاهکار می دانست. در یکی از یادداشت های سرکیسیان چنین می خوانیم؛ « گاهی خودم را مثل قهرمان های چخوف احساس می کنم. همه چیز گذشته؛ زندگی به هدر رفته ولی ناامید نمی شوم.» شاهین سرکیسیان صدویازده سال قبل در شهر تبریز به دنیا آمد. مادرش از ارامنه بلعارستان و پدرش از ارامنه ایران بود. در سال های بعد خانواده عازم بلغارستان شد و شاهین در آن دیار تحصیل کرد و به زبان فرانسه تسلط یافت. ولی عشق او به تئاتر باعث شد تا با سخت کوشی جریان های آن روزهای تئاتر را دنبال کند. زمانی که به ایران بازگشت تلاش کرد تا تئاتر ایران را با استانداردهای جهانی قرن بیستم هماهنگ کند. این اقدام او برای آن روزگار کمی زود بود برای همین او را رد آن سال ها نشناختند و چندان تحویل نگرفتند. چنین هنرمندانی سرنوشت مشترکی دارند. آن ها متعلق به آینده هستند و نسل کنونی که امروز حضور دارد برای آن روزگار نسل آینده محسوب می شود.




نظرات کاربران