در حال بارگذاری ...
در دومین نشست بازیگری روایی مطرح شد:

نمایش شرقی قادر است مفاهیم بزرگ را به سادگی منتقل کند

دومین نشست بازیگری روایی جمالی در مرکز آموزش هنری بنیاد رودکی برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر، حسین جمالی بازیگر و کارگردان تئاتر طی نشست هایی با عنوان بازیگری روایی که در ادامه با کارگاه هایی همراه خواهد بود قصد دارد تجربیات ۱۵ ساله پژوهشی‌ خود را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد و از بین آن‌ها بازیگران نمایش جدید خود را انتخاب کند. در همین راستا نشست‌های یک روزه رایگانی برای اطلاع رسانی درباره چگونگی فعالیت این پروژه برگزار شد که اولین نشست ۲۲ خرداد برگزار شد.

حسین جمالی در اولین نشست بازیگری این نقطه نظر را مطرح کرد که بازیگر نمایش‌های روایی و ایرانی باید یک سری از تکنیک‌ها را به صورت تئوری و عملی بشناسد و ما نیز روی روزآمد کردن نمایش ایرانی پژوهش و کار کرده‌ایم که در این کارگاه‌ها قرار است این تکنیک‌ها به علاقه مندان آموزش داده شود و طبق آموزه‌هایی که داده می‌شود نمایش را برای اجرا آماده می‌کنیم. در این نشست درباره برنامه‌ها و سرفصل‌هایی که قرار است آموزش داده شود، توضیح داده شد و درباره ۱۵ سال فعالیت در این زمینه و نتایج حاصل از این فعالیت ها گفتگو شد. این پژوهش‌ها درباره برداشت رفتارمندی بازیگر از فرهنگ عامیانه است. در واقع ما با شناخت خودمان می‌توانیم تکنیک اجرایی خودمان را در نوع بازیگری روایی پیدا کنیم.

دومین نشست بازیگری روایی (تئاتر موزیکال)یکشنبه 2 تیر ماه با حضور حسین جمالی در مرکز آموزش هنری بنیاد رودکی برگزار شد.

حسین جمالی در این نشست به ارائه نقطه نظرهایی در خصوص شیوه های روایت در بازیگری در قالب پژوهش هایی که در قالب پاورپوینت به مخاطبین ارائه شد، پرداخت.

او در ابتدا گفت: تفاوت هایی میان نمایش و تئاتر وجود دارد که باید به آن ها توجه داشت. تئاتر قصد القای اندیشه دارد اما نمایش بر اساس اندیشه مخاطب شکل می گیرد. فهمیدن نمایشنامه ای مثل هملت کار دشواری است و پرسش این است که من چگونه باید هملت را بازی کنم که مخاطبم آن را بفهمد. نمایشنامه ها و داستان های پیچیده ای وجود دارد که تو بازیگر و تو روایتگر است که آن را طوری بازی و روایت کنی که  معانی شان به مخاطب منتقل شود. یک محتوای پیچیده چگونه می تواند به مخاطب منتقل شود؟ در ابتدا باید توضیح دهم که در این کارگاه ها زیاد به دنبال آموزش نیستیم؛ بیشتر سعی می کنبم توانایی های همدیگر را بشناسیم  و با روی هم گذاشتن این دارایی ها صحنه پردازی کنیم.

جمالی در ادامه افزود: بازیگری با تضاد آغاز می شود. این جمله به چه معنی است؟ من به عنوان یک شخصیت حقیقی هستم که نقش فرد دیگری را بازی می کنم. این مقوله پیچیده ای نیست و بر اساس رفتارمندی های اجتماعی استخراج شده، به صورت اجرایی تمرین شده و از آن برداشت شده است. وقتی من هملت را بازی می کنم قرار نیست هملت باشم. در واقع نقشی که بازی می کنم با خود واقعی من تضاد دارد. من چطور می توانم این تضاد را تشخیص دهم؟ ما یک تریلوژی یعنی شاه لیر، هملت و رومئو و ژولیت را کار کردیم که در این تریلوژی اجرا شده در بازه زمانی ده سال، این رفتارمندی با متون کلاسیک یعنی آثار شکسپیر به عنوان متونی که قابل تکیه هستند.

این هنرمند در بخشی دیگر از سخنانش بیان کرد: در پروژه ای که اکنون در درون آن قرار داریم تلاش می کنیم کار را به هنر امروزی نزدیک کنیم. ما متوجه شدیم که در نمایش های شرقی پتانسیلی برای انتقال محتوا وجود دارد و بسیار ساده می تواند مفاهیم بزرگ را منتقل کند. در این ارتباط تلاش کردیم به فرمول هایی دست پیدا کنیم تا بتوانیم مفاهیم پیچیده را بین خودمان انتشار دهیم و ارتباط بهتری با یکدیگر پیدا کنیم. هدف ما این است که این تکنیک ها را روزآمد کنیم. پس با مفهوم ارتباط بهتر باید اجراهایمان را روزآمد کنیم. این تکنیک ها تا حالا به صورت سینه به سینه منتقل می شده اما برای اینکه روزآمد باشد نباید به این ترتیب عمل کرد، بلکه باید فرمول داشته باشد و قابل مطالعه باشد. اما باید دید این رویکرد چه ماهیتی دارد و چگونه می توان این مباحث را فرمول بندی کرد. گاهی وقت ها یک تعریف ساده گره را باز می کند. اگر یک تعریف ساده از تکنیک هایی که به صورت روزمره از آن ها استفاده می کنیم داشته باشیم متوجه می شویم که یک مهارت را واقعاً در اختیار داریم و قرار نیست آن ها یا یاد بگیریم. بلکه قرار است که آن ها را بشناسیم و تقویتشان کنیم. وقتی بتوانیم روش ارتباطی صحیح را برای خودمان طراحی کنیم در اجتماع هم ارتباطات بهتری را پیش خواهیم برد.  در حقیقت این مهارت ها کاربردهای غیر تئاتری هم می تواند داشته باشد.

او در ادامه افزود: بعضی روایت ها موسیقایی هستند و دارای ضرباهنگ خاص خود هستند که شناخت این موسیقی در نحوه بیان خیلی چیزها را می تواند روشن کند. همانگونه که در شبیه خوانی و نقالی با آن مواجه هستیم. موسیقی کلام بحثی است که در این کارگاه ها بسیار مورد توجه است. این ها سرفصل هایی است که باید هر کدام را طی جلسات مختلفی باز کنیم.

جمالی در ادامه خاطرنشان کرد: ما یک عنصری در هنر ایرانی داریم که به نظر می آید تعریف اشتباهی از آن ارائه شده است. بداهه در تمرین یا اجرا؟ بداهه در تمرین است که اتفاق می افتد و در لحظاتی که من دارم موقعیت را درک می کنم. بازیگری هنر شناخت خود است.

جمالی در بخش پایانی سخنانش در این نشست تصریح کرد: چطور می شود نقش ها متعدد و متنوع در یک متن را از طریق عنصری به نام روایت اجرا کنیم. نقال با شناخت خود و شناخت دانش شما عناصری را کنار هم می چیند تا اجازه تصور کردن را به شما دهد. بازی رئالیستی همیشه ما را در هاله ای از ابهام باقی می گذارد و این در حالی است که عنصری به نام روایت وجود دارد که روایتگر مفهوم مورد نظر را به سادگی بیان می کند. اگر این ها را به صورت یک فرمول در اختیار داشته باشیم به راحتی ارتباط برقرار می کنیم و یک آسیبی را که در بازیگری غربی وجود دارد از سر می گذرانیم.




نظرات کاربران