در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «تابلوی چهارم» به کارگردانی شقایق پارسایی

لطفا فراموشی نگیرید

ایران تئاتر، کیارش وفایی: مسئله جهان امروز بیشتر از آنکه متوجه تاثیرات و نتیجه عملی باشد به انسان و هویت او وابسته است. موضوعی که می‌تواند اتفاق‌های بی‌شماری را در اثر لحظه و تصمیمی دچار اوج و فرودهای معناداری کند که تا سال‌ها و یا قرن‌ها ردپای آن دیده شود. هویت بشر در زمان معاصر عنصری بسیار مهم برای بقا تلقی می‌شود که حفظ و تعلیم آن به بهتر زیستن و در اختیار داشتن نسل‌های طلایی یک جامعه و یا در کل جوامع بشری در آینده کمک شایانی خواهد کرد. بنابراین باید در نگهداری از آن کوشا باشیم.

جهان پیرامونی که جوامع بشری را در خود جای داده و هر قسمت از آن مسائلی مختص به خود دارد به طور حتم تحت تاثیر رفتارهای انسانی است. عملکردی که در آن فرد برای یافتن شرایط بهتر و کسب آرامش با تجزیه و تحلیل‌های خود می‌کوشد تا نقشه راهی مطمئن را برای خود فراهم آورده و به سوی موفقیت گام بردارد. حال در این میان اهمیت ذات انسان و روبرو شدن با رخدادهای جهان این تابو را با پیش آوردن شرایطی دچار تغییر می‌کند که در آن ساختار اجتماعی و فردی تا اندازه زیادی دستخوش سرنوشتی دیگر می‌شود. شاید بتوان گفت مهمترین عامل این رویه به هویت انسان که اصلی‌ترین مولفه بقا و زیستن است باز می‌گردد که قابلیت دارد تمام مسائل موجود را تحت تاثیر خود قرار داده و چهره‌ای نو را از درون به بیرون بازتاب بدهد. لذا کارکرد هویت بشر یا اصالت انسان بی‌شک یکی از مهمترین رویکردهای زیست بشری است که قادر خواهد بود در مختصاتی مشخص با متر و معیاری معین تعریف‌های گوناگونی را حدفاصل صلح تا جنگ، آرامش تا عدم آرامش، طبقه‌بندی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، علمی و... حتی تبعیض نژادی رقم بزند. بنابراین نظام و ساختار جوامع بشری تاکید و تکیه گاهی در اختیار دارد که می‌تواند از طریق آن ریشه باورها و دستاوردهای انسان را بارور و یا بسوزاند. اصولا کارکرد مولفه هویت اهمیتی فراگیر دارد که می‌توان با استفاده از آن جایگاهی حقیقی و یا دروغین را فراهم آورد تا در ازای آن رویکرد اِعمال هر شخص واقعی یا پوشالی جلوه کند. در واقع هر انسانی بنابر داشته‌های درونی خود و قرار گرفتن در شرایط و انجام عملی نقاب به چهره می‌گیرد تا صورتی خلاف آنچه که دارد را پیش روی سایر انسان‌ها نمایش بدهد. لذا تعریف خوب یا بد بودن با تغییر هویت امکان پذیر است که در دوره معاصر امری فراگیر شناخته می‌شود.

نمایش «تابلوی چهارم» بر اساس تعریفی که از انسان و شرایط محیط پیرامون دارد می‌کوشد تا بیشتر از آنکه جهان انسان‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد به ذات درونی انسان بپردازد. اهمیت این تصمیم به آن جهت مهم است که مولفه از جز به کل رسیدن در این اثر آنچنان که باید تحت تاثیر شرایط نیست، بلکه همه چیز از کالبد، ذات و باور انسان نشات می‌گیرد. لذا در قدم اول جهان متن جایگاه مهمی دارد که بنابر بر جهان‌بینی نویسنده از شرایط اکنون و رجوع به مستنداتی که در جامعه قابل رویت است شخصیت‌های این اثر را با تعریفی درست و قابل تامل به مخاطب معرفی می‌کند. در واقع نویسنده با در نظر گرفتن مسائل روز و شکل برخورد مردم جامعه با آنها توانسته به دور هر از هر گونه قضاوت و داوری ساختار نمایشنامه را فردی و اجتماعی در نظر بگیرد تا هر علت معلولی برای خود داشته باشد که از این طریق بتواند انسان را در مقابل جامعه و جامعه را در مقابل انسان قرار بدهد. اهمیت این کنش به آن خاطر است که شخصیت‌ها بعنوان ما به ازاهای افراد جامعه بتوانند پیش روی مخاطب حرف بزنند و از وقایعی بگویند که آنها را تجربه کرده‌اند. البته در کنار این طراحی، مزیت جهان متن آن است که برگرفته از زمان معاصر و حتی اکنون است که با در نظر گرفتن حدنصاب حداقل و یا حداکثری هویت انسان بر اساس داشته‌ها و یا نداشته‌ها تغییر می‌کند که این نکته را می‌توان سنگ بنای این اثر در نظر گرفت. شاید بتوان گفت در جهان این اثر نقد انسانی بیشتر از نقد اجتماعی کاربرد دارد، زیرا انسان در این نمایش هم می‌تواند مقصر باشد و هم اینکه در مقام خواهان قرار بگیرد.

جهان متن و اثر با ساختاری اپیزودیک و بهره گرفتن از مولفه مونولوگ تلاش دارد که بیشتر محتوا را ملاک تشخیص خود و انتقال داده به مخاطب قرار بدهد تا حجم تمرکز بر اهمیت موضوع هویت با تاکید محرز شود. حال با این ترکیب شخصیت‌ها بر اساس داشته‌های خود در زیر نور موضعی این تامل را پر رنگ کرده و برون‌ریزی می‌کنند. انتخاب جایگاه شخصیت‌ها از طبقه متوسط حرکتی هوشمندانه در این اثر است، زیرا که حس باورپذیری از این روش بهتر برای مخاطب رخ می‌دهد. لذا کارکرد اجتماعی در این اثر جزو نکاتی است که به شکلی تحلیلی رویه و زندگی انسان‌ها را واکاوی می‌کند تا تفاوت‌ها و تمایزها بیشتر از قبل احساس شود. در واقع شخصیت‌ها با پردازشی که برایشان صورت گرفته در مقام راوی‌هایی هستند که جهان پیرامون خود را روایت می‌کنند و به نوعی آمال فروخورده و نداشته‌های خود را فریاد می‌زنند. حال با در نظر گرفتن این اتفاق‌ها تقابل بودن یا نبودن هویت در نیمه پایانی نمایش قوت می‌گیرد به طوری که شخصیت‌ها نه تنها از نداشته‌های خود می‌گویند، بلکه لب به اعتراف می‌گشایند و نقاب از هویت دروغین خود می‌گیرند تا کارکرد دراماتیک اثر مُهر تایید بر تاکید محتوا بزند. حال در این نمایش خرده پیرنگ‌ها به شکل متصلی از شخصیت اول به دوم و سوم منتقل می‌شود که این طراحی معرف آن است که هویت دروغین چطور و چگونه انسان‌ها را دچار تغییراتی بی‌بازگشت می‌کند. البته باید این نکته را متذکر شد که ادغام شدن محتوا با بازتاب توانایی حواس بازیگرهای این نمایش تصویری قابل توجه و باورپذیر را تداعی می‌کند به طوری که مخاطب احساس می‌کند در مقام شاهد و یا گوش شنوا روبروی شخصی از جامعه خود در تاریکی نشسته و از او بیشتر می‌داند. بنابراین باید اشاره داشت که جهان اثر بر اساس موقعیت محور بودن خود و بهره گرفتن از خرده روایت‌های تاثیرگذار توانسته است مخاطب را قانع کند که جهان این اثر چیزی فراتر از جامعه اکنون و یا به دور از واقعیت نیست که این اتفاق مهمترین دلیل باورپذیری است.

میزانسن‌های تعمدی در رفتار و حرکت شخصیت‌ها سبب شده است تا تصویرسازی‌های این نمایش با آنکه از آکسسوارهای مرسوم بهره نمی‌گیرد در قاب‌های منظمی ترتیب داده شود. لذا در بحث کارگردانی به نظر می‌رسد زیبایی‌شناسی بعد از درک محتوا مهمترین عنصری بوده که در این اثر تعبیه شده است تا حرکت‌های وضعی شخصیت‌ها از نگاه کارگردان و مخاطب قابل‌توجه جلوه کند.

عکس;سارا ثقفی،تیوال       




مطالب مرتبط

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند
گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند

دلارام موسوی، کارگردان «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»، ایده این نمایش را برگرفته از یک اتفاق واقعی در خانواده خود می‌داند که ماجرایش به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. او برای بازگویی داستان خود، شخصیت‌های نمایش را از قاب عکس بیرون می‌آورد و به آنها جان می‌بخشد.

|

نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان
نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان

بهنام حبیبی: روایت‌های گوناگون مردگان برخاسته از گور، از دنیای پس از مرگ، پیوسته در قالب‌ها و محتواهای گوناگونی به تصویر کشیده شده است. برخی از این روایت‌ها جدی و تراژیک و برخی دیگر با ...

|

«خونِ» روی صحنه می‌آید

«خونِ» روی صحنه می‌آید

نمایش «خونِ» به کارگردانی حسین قاسمی‌هنر با اجرایی از یک کودک 8 ساله در تالار مولوی روی صحنه می‌آید.

|

نظرات کاربران