در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با شقایق پارسایی کارگردان نمایش «تابلوی چهارم»

شناسنامه جوامع بشری با در نظر گرفتن هویت انسان محرز می‌شود

ایران تئاتر: هویت انسانی شاید یکی از مهمترین ملاک‌هایی باشد که جهان اکنون با دقت بسیاری آن را از هر زاویه‌ای مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. لذا ساختار اجتماعی و عکس‌العمل‌های جوامع بشری به این موضوع کارکردی فراگیر دارد که ثمره آن بازتاب‌های عجیب و یا غیرمنتظره‌ای را در سرنوشت بشریت رقم خواهد زد. تاثیراتی که به یقین در حافظه بلند مدت جهان هستی باقی خواهد ماند.

شقایق پارسایی با استدلال و درک خود از شرایط اجتماع و افراد جامعه کوشیده تا از زاویه‌ای که دغدغه شخصی او نیز در آن دخالت داشته برش‌هایی از زندگی انسان را در ساختاری اپیزودیک به تصویر بکشد. او نیز در راستای اهمیت این موضوع فضای دراماتیکی را ایجاد کرده تا شخصیت‌های این اثر بتوانند تاثیراتی قابل توجه را در ذهن مخاطب شکل بدهند تا حس باورپذیری که هدف هر اثری تلقی می‌شود به خوبی قابل درک باشد. لذا این کارگردان با تاکید به مولفه هویت که مهمترین دارای هر انسان است جهان نمایش خود را به جهان پیرامونش شباهت داده تا خط سیر روایت دلایل کافی برای بیان دیدگاهش باشد. حال به بهانه اجرای نمایش «تابلوی چهارم» در تالار مولوی که در تیرماه ساعت 19:30 روی صحنه است با وی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید

نمایش‌هایی که ساختاری اجتماعی دارند در ابتدا با در نظر گرفتن دو موضوع کارآمد متن نمایشنامه و سوژه شکل می‌گیرند که بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. تصور می‌کنید تنها این دوعنوان می‌تواند مخاطب را ترغیب کند که تا پایان یک نمایش همراهی کند؟

من اساسا به دنبال سوژه مشخصی نبوده‌ام، در واقع قصدم آن بوده که دغدغه‌ام را به نمایشنامه تبدیل کنم. دغدغه‌ای که هم مربوط به خودم و  نیز قشری از اجتماع بود که تنها محدود به جامعه‌ای که در آن زیست می‌کنم نیست، بلکه هر جغرافیایی از این جهان آن را شامل خواهد شد که خودم تا اندازه‌ای به آن دچار بوده‌ام برخورد داشته است. البته که نویسنده نمایشنامه هم در شکل گرفتن این در نمایش بی‌تاثیر نبوده است، اما وجود این متن و سوژه در نمایش تنها عنوانی نیست که بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. زیرا در راستای به ثمر نشستن این موضوع مردم جامعه، دیدگاه کارگردان و حتی بازیگرها نیز تاثیرگذار هستند.   

اهمیت آنکه در جهان از آثار نمایشی که در حوزه اجتماعی تولید می‌شوند بیشتر از سوی مخاطب مورد استقبال صورت می‌گیرد چیست؟ آیا این انتخاب تنها به آن خاطر است که مردم هم از همان توده جمعی هستند و یا شرح مسائل انسان‌ها باعث آن شده است که به تماشای این آثار بنشینند؟

دقیقا. بنده به تاثیر آثار اجتماعی در تئاتر که عده‌ای از مردم همان جامعه به تماشای آن می‌نشینند اعتقاد دارم. حال شاید تاثیری منفی نیز به همراه داشته باشد. بعنوان مثال اگر بخواهم فیلمی را تولید کنم به سمت توده‌ای از اجتماع نمی‌روم که دچار فقر و معضلات و بزهکاری هستند تا ارتباط مخاطب را جلب نمایم. لذا در این نمایش نیز با این دید پیش رفته‌ام و سعی نداشته‌ام با متن نمایشنامه‌ای در فضایی واقع‌گرا روبرو شوم تا مخاطب بتواند درک درستی از اثر داشته باشد. لذا شاید بسیاری از کسانی که به تماشای این نمایش می‌نشینند نتوانند از فضای این اثر آن باور و درک را در ذهنشان به وجود آورند، زیرا فضای این نمایش تا اندازه‌ای غیرواقع گرا است. لذا به این جهت تلاشم بر آن بوده که این فضای غیرواقع گرا را به شکلی با نویسنده طراحی کنیم که مخاطب ارتباط خوبی با اثر برقرار کنند. بنابراین این احتمال وجود دارد که در حین دیدن نمایش اتفاق‌های اثر سوال برانگیز  پیش بیاید، اما زمانی که آنها به پایان اثر می‌رسند نتیجه‌گیری‌هایی در ذهنشان شکل می‌گیرد که خوشبختانه شاهد آن بوده‌ام.

موقعیت زمانی نمایش «تابلوی چهارم» در دوران معاصر و اکنون می‌گذرد. حال به این دلیل شخصیت‌ها برای مخاطب بیشتر آشنا هستند. تصور می‌کنید اگر متن نمایشنامه و زمان آن به دوران زندگی مخاطب نزدیک باشد چه مزایایی برای درک و باورپذیری پیش خواهد آورد؟ آیا قدرت آشنازادیی مخاطب بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد؟

تصمیم مشخص و معینی بر این موضوع نداشته‌ام که به طور حتم اتفاق‌هایی در زمان معاصر را شامل شود. لذا این موضوع بر اساس تحقیق و پژوهش‌هایی که بنده داشته‌ام صورت گرفت، اما به این موضوع اعتقاد دارم که گاهی متنی نوشته و کارگردانی می‌شود که شاید به دوره‌های گذشته است. حال از نگاه دیگر معتقد به این موضوع نیستم که زمان می‌تواند درک بهتری به مخاطب بدهد، در مقابل اگر نویسنده، کارگردان و عوامل یک گروه نمایشی بتوانند شرایط مناسبی را فراهم آورند مخاطب قادر خواهد بود درک درستی را کسب و از اثر لذت ببرد. بنابراین دغدغه بنده در زمان معاصر جای داشت سعی داشته‌ام متن نمایشنامه در این دوره روایت شود که تصمیم و جهت خاصی را نداشته است.     

جهان متن این نمایش با در نظر گرفتن ساختار اپیزودیک طراحی شده تا این امکان فراهم شود که هر جز این اثر هدفی مشخص برای بیان محتوای مورد نظر داشته باشد. علت این انتخاب بیشتر به آن خاطر است انسجام دراماتیک رعایت شود و یا آنکه شخصیت‌ها بتوانند بهتر معرفی شوند؟

ساختار متن نمایشنامه نسبت به دغدغه‌ها و پژوهش‌های بنده که به نویسنده انتقال داده‌ام صورت گرفت. در واقع بنده قصد داشته‌ام چند هویتی انسان را در این نمایش به تصویر کشیده شود. با این توضیح که شخص خودم دارای چند هویت هستم که تا به حال نتوانسته‌ام متوجه شوم که هویت واقعی‌ام کدامیک از آنها است که تاکنون مشکلاتی را در اجتماع برایم پیش آورده‌اند. لذا کوشیده‌ام دچار بودن انسان‌ها را از موضوع چند هویتی که در طی زمان زندگی رنج و عذابی را برایشان به وجود می‌آورد. حال با این زاویه در جهان نمایش سه شخصیت را در غالب یک شخصیت تعریف داده‌ایم که این سه شخصیت در واقعیت یک شخصیت با سه هویت مختلف است.

مولفه مونولوگ یکی از اهرم‌های موثر در این اثر شناخته می‌شود که تاکید زیادی بر محتوا دارد به شکلی که فرم و ساختار روایت را برای شرح اتفاق‌های هر اپیزود مهیا می‌کند تا اهمیت سوژه از نگاه اجتماعی و البته فردی بازتاب داده شود. آیا این موضوع بیانگر آن است که شخصیت‌ها ما به ازاهایی از مردم جامعه هستند؟

شخصیت‌ها به طورحتم بخشی از اجتماع هستند و یقینا هر انسانی با هر هویتی در غالب جامعه قرار دارد و جدا از این موضوع نخواهد بود. زمانی که شخصی بعنوان یک هنرمند، پژوهشگر، نویسنده و هر تعریفی دیگری در اجتماع زندگی می‌کنید ضروری است بخشی از ذهن آن شخص تصمیم بگیرد کاری را انجام بدهد که حداقل مربوط به مردمی باشد که در آن جامعه زندگی می‌کنند. حال به این خاطر است که می‌توان اذعان داشت که ما به ازای شخصیت‌ها در اجتماع وجود دارند با اینکه فضای نمایش غیرواقع گرا تعریف شده است. لذا با این دیدگاه در متن و اثر هویت شخصیت‌ها را به گونه‌ای بازتاب داده‌ایم که آنها در زمان جامعه معاصر زیست می‌کنند و عضوی از مردم عادی هستند. البته که تحقیق و پژوهش‌های بنده به مدت یک سال شکل گرفت تا به متن این نمایشنامه که نویسنده آن را نگارش کرده تبدیل شود.  

شخصیت‌پردازی در این نمایش تاثیرگذارترین جزئی است که ساختار دراماتیک را عاملی موثر جلوه می‌دهد تا شخصیت‌ها بتوانند برون‌ریزی درستی از خود نشان بدهند و مخاطب حس باورپذیری را تجربه کند. تصور می‌کنید این اتفاق که به واگویه‌های هر شخصیت اشاره دارد می‌تواند به تنهایی زاویه دید نویسنده و کارگردان را معرفی کند؟

بنده سعی داشته‌ام بعد از خوانش متن نمایشنامه بازیگرهایی را انتخاب کنم که بتوانند نقش‌هایی که دراماتیک هستند را در فضای غیرواقع گرا بازی کنند. با این توضیح که بازی در هر کدام از مونولوگ‌های نمایشنامه کاری بس دشوار بود که خوشبختانه بازیگرهای این نمایش در همان ابتدا توانستند ارتباط خوبی با مونولوگ مختص به خود برقرار کنند. زیرا اگر این ارتباط به وجود نمی‌آمد مخاطب نمی‌توانست در ازای موقعیتی که این شخصیت‌ها در نمایش داشتند با آنها رابطه خوبی را شکل بدهد. بنابراین تولید این نمایش تنها منوط به حضور نویسنده و کارگردان نیست بلکه بازیگرها نیز در روند باورپذیری نیز کارکرد موثری داشته‌اند.    

علت آنکه در ساختار اصلی این اثر نقد و نگاه خود را به سوی هویت انسانی و بازتابش در اجتماع قرار داده‌اید چیست؟ آیا این موضوع از دغدغه‌مندی شما نشات می‌گیرد و یا مستنداتی که با آنها روبرو بوده‌اید این هدف را برایتان مشخص کرده است؟

همیشه تلاشم بر این بوده که هویت انسانی را حتی در تابلوهای نقاشی خودم که از شخصیت‌های واقعی با هویت‌های مختلف بوده‌اند نیز نشان بدهم. حال درست است که بر اساس مستنداتی که در اختیار داشته‌ام و عکس‌هایی که مردم جامعه گرفته‌ام و نقاشی‌هایی که از آنها کشیده‌ام دغدغه‌ام را به طور جدی بخواهم در مدیوم تئاتر روی صحنه نمایش بدهم. اساسا زندگی انسان‌ها و هویتشان برایم جذابیت داشت که تمام انسان‌ها روی کره زمین با وجود هویت‌های مختلف و تفاوت‌های بسیار زندگی می‌کنند.  

شخصیت‌ها هر کدام به نوعی راوی اثر هستند که با لحنی متمایز نسبت به شخصیت دیگر از زاویه نو زندگی و اتفاق‌های که برایش رخ داده را شرح می‌دهد. دلیل آنکه از چند نگاه متفاوت اجتماع را مورد بررسی قرار داده‌اید چیست؟ آیا این موضوع برگرفته از نگاه کلی همراه با جزئیات مختلف است یا سیری دراماتیک که متن نیازمند آن بوده است؟

بله. این موضوع برگرفته از نگاه کلی همراه با جزئیات متفاوت بوده است. با این توضیح که در ساختار اصلی نیازمند سیر دراماتیک که هر نمایش آن را خواستار است بوده‌ایم. حال دلیل این موضوع نیز به توضیحاتی که ارائه کرده‌ام باز می‌گردد.  

آمال فرو خورده و نداشته‌های هر شخصیت در زندگی یکی از قوه‌های محرکی است که سبب می‌شود شخصیت بنابر موقعیتی که در آن قرار گرفته سعی کند مخاطب را بیشتر با خود همراه سازد. حال با این نگاه تصویر می‌کنید مخاطب بیشتر در مقام قاضی قرار دارد یا شاهد؟

مخاطب در این نمایش هم در مقام قاضی و هم در مقام شاهد قرار می‌گیرد از این نظر مخاطب با مشاهده رفتار شخصیت‌ها، متن نمایشنامه و اتفاق‌های جهان اثر دچار قضاوت خواهد شد که تا اندازه‌ای شخص خودش را شامل می‌شود. البته باید اشاره داشته باشم که بنده هدف ایجاد این حس بوده است، زیرا بسیاری از انسان‌ها چند هویت شخصیتی دارند که هیچ‌گاه به آنها توجه نداشته و تلاش نکرده‌اند به آن چیزی می‌خواهند فکر کنند.

تمایز بین اپیزود اول و سوم که تا اندازه‌ای به یکدیگر نزدیک هستند با اپیزود دوم که بسیار حسی است چه کمکی با درام اثر و فضاسازی رفتار شخصیت‌ها در نمایش دارد. آیا تمهید به آن خاطر است که اوج و فرودهای محتوا و فرم جایگاهی مشخص برای خود داشته باشند یا آنکه مخاطب بخواهد بیشتر دست به کشف برای سناخت شخصیت بزند؟

از نگاه شما اپیزود دوم حسی است که این موضوع درباره هر مخاطب دیگر متغیر است. حال باید بگویم از نگاه بنده هر سه اپیزود این نمایش حسی هستند که باعث می‌شوند مخاطب به چالشی برسد که خودش را با شخصیت‌ها و اتفاق‌های هر اپیزود مقایسه و یا همذات‌پنداری کند که شاخص دراماتیک این ثمره را به وجود آورده است.

نقابی که شخصیت‌ها در حرف‌های خود به آن اشاره دارند مجدد به بحث نبودن هویت مشخص و مستقل دارد که مردم جوامع امروزی تا اندازه زیادی به آن دچار شده‌اند. نقد شما درباره این موضع بیشتر بررسی روانشناسی جامعه است یا فرد؟

در ساختار اصلی این نمایش روانشناسی اجتماعی و نیز روانسناسی فردی وجود داشته است. زیرا تحقیقاتم در اجتماع و افراد جامعه ترتیب داده شده که احساس داشته‌ام زندگی و هویتش برایم جذاب بوده صحبت کرده‌ام. به این دلیل که قصدم آن بود تلفیقیاز این دو عنوان داشته باشم تا بتواند جزئیات یک اثر نمایشی را شامل شود.

علت آنکه طبقه متوسط جامعه را ملاک محتوا و نقد خود در اثر قرار داده‌اید چیست؟ علت این تصمیم به آن جهت است که موقعیت‌های بیشتری را می‌توان از این طریق در اثر خلق کرد؟

بنده حتما قصدم این موضوع نبوده باشد که طبقه متوسط را مورد بررسی قرار بدهم. به طور مثال شخصیت اپیزود دوم از قشر ثروتمند جامعه بوده است. بنابراین آثاری که در آینده تولید خواهم کرد انتخاب تنها قشر از جامعه را ملاک قرار نخواهم داد. لذا تصوری ندارم انتخاب خاص از یک طبقه اجتماعی بتواند تاثیر زیادی را شامل شود. در واقع قرار دادن طبقات مختلف جامعه می‌توانند یک اثر نمایشی را می‌سازد.   

کارگردانی این نمایش بسیار به دغدغه‌های شخصی و رویکرد اجتماعی ارتباط دارد. چگونه تعادل را در این موضوع و درام مهیا کرده‌اید که مخاطب احساس نکند نگاه شما یک جانبه است؟

تلاشم بر این موضوع بوده که مخاطب دچار خستگی شود و تنها شاهد دیدن دغدغه شخصی‌ام بعنوان کارگردان در آن وجود داشته باشد. لازم می‌دانم که از شهاب مهربان نویسنده متن این نمایش تشکر ویژه‌ای داشته باشم، زیرا متنی را به نگارش در آورد که بنده بتوانم به آن وفادار بمانم. لذا این اتفاق سبب شد که مخاطب تصور نکند که تنها با دنیا و دغدغه‌های کارگردان روبرو هستند. حال به نوعی دیگر این تصمیم باعث شد که مخاطب بداند اثری تولید شده که تا اندازه‌ای دغدغه او را نیز بازتاب داده است که این موضوع اهمیت بسیاری برایم داشته است. البته در این میان باید به بازی خوب بازیگرها نیز اشاره داشته باشم که بسیار در کنار متن نمایشنامه همراه بوده‌اند.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی  




مطالب مرتبط

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند
گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند

دلارام موسوی، کارگردان «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»، ایده این نمایش را برگرفته از یک اتفاق واقعی در خانواده خود می‌داند که ماجرایش به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. او برای بازگویی داستان خود، شخصیت‌های نمایش را از قاب عکس بیرون می‌آورد و به آنها جان می‌بخشد.

|

نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان
نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان

بهنام حبیبی: روایت‌های گوناگون مردگان برخاسته از گور، از دنیای پس از مرگ، پیوسته در قالب‌ها و محتواهای گوناگونی به تصویر کشیده شده است. برخی از این روایت‌ها جدی و تراژیک و برخی دیگر با ...

|

«خونِ» روی صحنه می‌آید

«خونِ» روی صحنه می‌آید

نمایش «خونِ» به کارگردانی حسین قاسمی‌هنر با اجرایی از یک کودک 8 ساله در تالار مولوی روی صحنه می‌آید.

|

نظرات کاربران