در حال بارگذاری ...
نگاهی به تازه ترین نمایش کامبیز بنان

چرا هنوز هم هیچ کس نمی دونه فردا چی میشه؟

ایران تئاتر- غلامرضا رمضانی:«نمی دونم فردا چی می شه؟» نام نمایشی است نوشته تنسی ویلیامز و به کارگردانی کامبیز بنان  که در خانه نمایش مهرگان به روی صحنه می رود.

واقعا کی میدونه فردا چی می شه؟ تنسی ویلیامز در اواسط قرن بیستم میلادی و درست سال های پس از جنگ دوم جهانی نمایشنامه هایی برای صحنه نوشت که در همه اونا به شکلی آسیب ها و مشکلات روحی روانی گریبانگیر مردم اون روزها رو مطرح کرد . همون سالها هم گفت نمی دونم فردا چی می شه . حالا هفتاد ، هشتاد سال گذشته ولی نگاه عمیق و ژرف ویلیامز همچنان تازه گی خودشو دارد.
 نمایش ، بحران شخصیت و بحران شرایط رو در شکل مکالمات عاشق و معشوق بی سرانجامی پیش می برد . گم شدن انسان در چاله های هویت و نپذیرفتن دردی که هر لحظه جراحتش تن جامعه را رنج می دهد . خودفریبی زن و تله همیشگی اش برای مردی که شیفته اوست . فرار نافرجام به دلیل نپذیرفتن بیماری ناسور و افسردگی کهنه جهان و آینده آدمها رو در هاله ای از مه پوشانده است . بواقع بشر امروز تلاطم وضعیت و شرایط ناپایدار رو تجربه میکنه و همچون شخصیت های عمیق و دقیق تنسی ویلیامز در گیر و دار نیرنگ زدن بخودش هست تا از وهم آلودی فردا گریزان باشد .
 اجرای دو نفره سرکار خانم پریزاد سیف و خود کارگردان آقای کامبیز بنان آنقدر با متن دقیق و محکم نمایش عجین و گرم هست که تاثیر یک رسیتال پیانو و همدلی سازهای زهی در پهنای دشت بی سرانجامی انسان خسته و تب زده را نشان می دهد . منحنی بازی در قاب های دونفره تنوع خوبی دارند . پختگی در لحن زن بیشتر نمود گرفته و شرم ابدی شخصیت مرد در قامت عشق از خودگذشتگی می کند . پاساژهای میانی که به حتم با الهام از متن و کمک کارگردان سایکو درامایش بخوبی خلا مناسبات و روابط نداشته مرد و شاید بالاخص زن را نشان می دهد . ترکیب دلمرده گی وسایل صحنه با بی حوصلگی زن عجین شده و رنگ میزانسن ملهم از عشق ناگفته و روابط فراموش شده است . نمی دونم فردا چی میشه با صحنه فینال اندوه و دلواپسی فردا را در تماشاگر شعله ور میکند و او را وا می دارد تا با خود کلنجار برود که چرا تا بحال دردش را نگفته ... چرا بر فشار روزگار غلبه نکرده و چرا از پوسته ناچسب و نااستوارش بیرون نزده است . نمایش انقدر خوب تمام می شود که وحشت سراپای تماشاچی بخت برگشته اش را می گیرد که فردا چه خواهد شد . همه چیز در اجرا متعادل و معمولی که نشان از خوب بودن داشت . حتی نمی فهمیدی که آنقدر گروه همکار اقای بنان ناپیدا و درسایه خوب بودند که نبودند شاید و دیده نمی شدند شاید .
دیدن نمایش نمی دونم فردا چی میشه رو از دست ندهید که شاید جسارت ترس بر دلهره رو بدست بیاروید .

عکس;سید ضیاالدین صفوی،تیوال




مطالب مرتبط

نظرات کاربران