گفتوگوی ایران تئاتر با فربد نوزاد صدیق کارگردان نمایش «خین آبه»
همیشه جنگ برایم بعنوان یک دغدغه برای بازگو کردن است
ایران تئاتر: موضوع جنگ شاید سیاهترین پدیدهای باشد که در جوامع بشری میتوان از آن یاد کرد. پدیدهای که جهان را در چشم بر هم زدنی دچار تحولاتی میکند که در آن انسانیت رو به افول میرود و مرز میان ظالم و مظلوم مشخص میشود. در واقع این واقعه و مسئله سبب خواهد شد که جامعهای همچون مردم عزیزمان در کنار غیور مردان کشورمان ایران برای دفاع از خاک به پا خیزند تا دست دشمن را از تعرض کوتاه کنند. لذا خاک و میهن تلاقی وجود جان و عشق است، همین و بس.
فربد نوزاد صدیق بعنوان یک کارگردان جوان بر اساس دغدغههایش نسبت به خاک و آب کشورش دست به تولید اثری نمایشی زده است که در آن بتواند یاد و خاطر دلاور مردان این مرز و بوم را در حد توان خود به تصویر بکشد. شاید باید گفت ضرورت تولید چنین آثاری آن است که نسل حاضر را متوجه جان برکف بودن تمام کسانی کرد که در ایام جنگ تحمیلی چه روزگاری بر آنها گذشته است. اهمیت درام در زمینه محتوای جنگ آن است که به سوی بیداری و آگاهی هدایت شود تا بتوان از آن طریق بهره بیشتری بر اساس یافتههای قهرمانان آن دوران حاصل کرد. نمایشهای «خروس زری پیرهن زری»، «علیمردان خان»، «خاطرات تو دنیای مرا سوزاند» و «خین آبه» آثاری هستند که این کارگردان تولید کرده است. حال به بهانه اجرای نمایش «خین آبه» که در خانه نمایش مهرگان تا اواخر تیرماه ساعت 22:30 روی صحنه میرود گفتوگویی را ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
جنگ در دنیای معاصر یکی از کارکردهایی است که میتواند تمام مسائل را تحت شعاع خود قرار بدهد. علت آنکه این مولفه که خشونتی ذاتی دارد و برای عدهای از نویسندگان و کارگردانها مورد توجه قرار میگیرد چیست؟
جذابیتی که جنگ برایم ایجاد کرده است در دغدغهام تعریف شده بود. لذا دغدغه من آن بود که درباره این موضوع پیش بروم و چیزهایی که تا به حال درباره جنگ و پساجنگ شنیده نشده بود را به تصویر در آورم. حال اینکه در این اثر از دریچهای به آن پرداختهام که بسیار متمایز از آثار دیگر نمایشی است.
آیا تصویر نمیکنید این نگاه و زاویه دید باتوجه به بازنگریهای روز که دائم دستخوش تغییرات معنایی میشوند نتواند آنچنان که باید در درام جای بگیرد تا دیدگاه درست یک کارگردان را منتقل کند؟ باورمخاطب تا چه اندازه در شکل دهی یک درام موثر است؟
باور مخاطب برای نمایشی که اکنون روی صحنه دیده میشود بسیار موثر است. با این توضیح که ما هم به نوعی اثری سفارشی را تولید کردهایم، اما با این تفاوت که این اثر سفارشی از سوی مخاطب و مردم است. حال دغدغهای که درباره جنگ احساس میکنم و از آن صحبت میکنم و مخاطبی که این اثر به تماشا نشستهاند با این موضوع همذاتپنداری کردهاند.
نمایشهایی که تحت تاثیر محتوای جنگ قرار میگیرند مسائلی چون تاریخ، زمان، سیاست، اجتماع و... را مدنظر دارند. شما برای آنکه درامی قابل دفاع را تولید کنید تا چه اندازه به مستندات درباره جنگ و نظریههای جنگ مراجعه کردهاید؟ آیا هرگز یک جهانبینی کلی جدا از جهانبینی خودتان مهم است؟
صددرصد جهانبینی کلی برای این اثر مهم است. همان طور که بنده با چند جانباز درباره مسائلی که در نمایش بازگو میشود صحبت داشتهام. البته باید بگویم نکاتی در جهان این نمایش وجود دارد که مستندات تاریخی با خود به همراه دارند. اتفاقهایی که کاملا از دادههای مستند نشات میگیرد، به طورمثال در فیلمهایی که از زمان جنگ دیدهام کودکان بودند که میجنگیدند، شهید شدند و... بنابراین این اتفاقها تاثیراتی در متن نمایشنامه و حتی میزانسنها داشت. میزانسنهایی که در این اثر مخاطب شاهد آنها است کاملا متفاوت جلوه میکند، شاید در نمایشی که ساختار مونولوگ دارد تاکیدهای بسیاری به سوی مخاطب فرستاده شود. حال ما باتوجه به نقطه عطفهایی که بنابر دادههای مهم شکل گرفت که تصور میکنم جهت جلب نظر مخاطب پیش رفتهایم.
نمایش «خین آبه» را با در نظر گرفتن چه باورهایی تولید کردهاید؟ آیا این باورها بیشتر تحت تاثیر رخدادها و داشتههای دوران جنگ است یا پیامدهای ضدجنگ؟
بنده اعتقاد دارم که پیامدهای ضدجنگ تعریفی در این درام ندارد. ما هرگز اتفاقهایی با تعریف ضدجنگ در جنوب کشورمان وجود ندارد. با این توضیح که جنگی از سوی کشور عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد که حتی با پایان آن نیز تا اکنون در آن مناطق برای زیست و معیشت بهتر مردم آن در وضعیت مبارزه قرار گرفتهایم. لذا این اثر ضدجنگ نیست، زیرا محتوای نمایش مسائلی درباره جنگ و پساجنگ را به تصویر میکشد. بنابراین در زمان اکنون تمام آن شهرهایی که در زمان جنگ مورد هجوم دشمن بودهاند نیازمند آن هستند که مورد بازسازی، تغییر و رفع کمبودها چشمگیر از هر نظر باشند تا اهمیت مقاومت مردم غیور ایران به خوبی پیش روی جهان احساس شود.
علت آنکه نیاز اثرتان را در آن دیدهاید که فضایی واقعگرا داشته باشد چیست؟ آیا این امر ممکن نبود که جهانبینی و باور خودتان را همراه با درام در فضایی دیگر تجربه کنید؟
زمانی که بنده متن نمایشنامه را مطالعه کردم متوجه آن بودم که این متن بسیار قابل توجه است. اما با داشتن این مزیت تصمیم به آن داشتم که از دریچه دیگری به جهان متن حتی در شکل دادن میزانسنها نگاه کنم. ما این اثر را باوری تولید کردهایم که به راحتی ممکن نبود که آن را پیش گرفت و جلو رفت. زیرا در زمان تمرین دائم خودم را به جای تمام آن کسانی که افرادی که زندگیشان در دوران جنگ روایت میشد میدیدم. بنده از نگاه جهانبینی شخص خودم این اثر تولید نکردهام، بلکه از نگاه مردم جنوب کشور این درام را پیش گرفتهام که بسیار متحمل سختی بودهاند این نمایش را روی صحنه آوردهام.
شخصیت نمایش باتوجه به دادههایی که در اختیار دارد تلاش میکند چه پیامی را به مخاطب منتقل کند؟ آیا در درام این اثر هم تمام اتفاقها باید بین کنش و واکنش شخصیت با جهان پیرامونش باشد تا درک مستقیم فراهم شود؟
شخصیتی که در روایت اثر حضور دارد اتفاقها و مسائلی را در زمان جنگ تجربه کرده است و بعد از این دوره وارد دنیای شده که تا اندازهای او را به حال خودش رها کردهاند. حال او با این وضعیت تلاش کرده است با انجام کارهای مختلف بار دیگر خودش را به مردم نشان بدهد تا بتواند آن چیزهایی که باید را به دست آورد. در واقع حرفمان در نمایش آن است که کسانی که در مقابل دشمن برای خاک وطنمان جنگیدند انسانهایی کاملا محترم و قهرمان هستند. لذا در زمان اکنون نیز باید بسیار آنها را مورد احترام قرار داد تا بتوانیم ذرهای از آن اجر جان بر کف بودنشان را پاسخ بدهیم.
علت آنکه از آکسسوارهای معمول استفاده نکردهاید چیست؟ آیا فضاسازی اثر این طراحی تصویری در صحنه را نیاز نداشت و یا خودتان علاقه به آن داشتهاید که محتوا با پرداخت تاکیدی در جهان نمایش صورت بگیرد؟
تلاشمان در فضاسازی اثر بر این مبنا بود که با محتوا و دیالوگ بتوانیم مخاطب خود را تحت تاثیر قرار بدهیم. با این توضیح که متن نمایشنامه آن قدر محکم و تاثیرگذار بود که نخواهم از اِلمانهای پر زرق و برق و دکور حجیم استفاده کنم تا بتوانم مخاطبم را متوجه صحنه نمایش کنم. لذا ما در این نمایش قصدمان آن بود که پسا ذهن مخاطب را فعال کنیم که این موضوع زمانی بازتاب میدهد که او بعد از تماشای اثر تاثیرگذاری درام را تا مدتی در ذهن خودش مرور کند و نگاهش را به اتفاقهای زمان جنگ و بعد از آن تغییر بدهیم. حال این نکته را هم متذکر شوم که شخصیت این نمایش با بیان دیالوگهای که اوج و فرودهای مختص به خود را دارد باعث آن خواهد شد که درون و ذهن مخاطب را بیدار کند.
فضای جنگ در این نمایش تا چه اندازه توانست تعادل بین محتوای جنگ و پساجنگ را از نظر دراماتیک به درستی تحلیل کند؟
در ساختار اصلی سعی کردهایم شخصیت نمایش را در جهان درامی قرار بدهیم که تحت تاثیر جنگ نباشد اما متاسفانه این امر صورت نگرفت. زیرا هر عنوانی که قصد پرداختن به آن را داشتیم تحت تاثیر فضای جنگ بود. حتی علاقه این شخصیت به شخصی که دوستش دارد تاثیرات جنگ را در خود تعریف داده است. حال در این مجال بود که متوجه آن بودهایم باید از ابتدا تا انتهای داستان به هر موضوعی که پرداخت خواهیم کرد درام در آنجا شکل بگیرد و همچنین تلاشمان کنیم تا خرده پیرنگها به طور کامل پیش برود.
شخصیت نمایش بیشتر در جهت واکاوی شرایطی که تجربه کرده است میرود و یا قصد دارد جهانبینی و نقد خود را نسبت به جنگ در ذهن مخاطب بازتاب بدهد؟
باید درباره شخصیت نمایش بگویم که او خودش پیش میرود و راهش را پیدا میکند، اما متاسفانه هر کاری که میخواهد شروع کند موفق نمیشود و مجبور است راه دیگری را پیش بگیرد. لذا ما تلاش نکردهایم این شخصیت آن چیزهایی که مدنظرمان است را انجام بدهد، بلکه شخصیت بود که با در اختیار داشتن فضای لازم پیشرفت خود نمایان میساخت که به نظرم این موضوع نکته جذاب این اثر بود.
علت آنکه برای موسیقی نمایش قطعات انتخابی از آلبوم «شهر خاموش» استاد کیهان کلهر را مورد استفاده قرار دادهاید چیست؟
واقعیت امر این است که بعد از جلسهای که «نادر مشایخی» داشتم توانستم از طریق مکاتبه با استاد «کیهان کلهر» برقرار کنم. بنده فیلم تمرین این نمایش را به ایشان تقدیم کردم. لذا این طور شد که ایشان موسیقیهایی که در اثر است را به ما پیشنهاد دادند. حال اتفاق سبب شد که بنده، نویسنده، بازیگر ارتباط خوبی با این قطعات برقرار کردیم که سبب تاثیرگذاری در ذهن مخاطب نیز شد.
تعادل بین جهان متن نمایش «خین آبه» با میزانسنهای کارگردانی شما با در نظر گرفتن چه مواردی به وجود آمد؟ خواستههای دراماتیک متن و نیازهای تصویری اثر چطور؟
بنده در زمان خوانش متن میزانسنهای مدنظر را در ذهنم طراحی خواهم کرد، اما فضایی را در روزهای ابتدایی تمرین به بازیگر میدهم تا خواستهها و طراحیها خودش را نشان بدهد و بنابر این اتفاق روند طراحی خود را بر اساس مشاهداتم از تمرین تغییر میدهم. حال با وضعیت تلفیقی را بین میزانسنی که بازیگر رعایت میکند و میزانسنی که بنده طراحی کردهام را انتخاب میکنم.
گفتوگو از کیارش وفایی