در حال بارگذاری ...

پری صابری : سبک من آمیزه ای از موسیقی، کلام، حرکت و اندیشه است

خبرگزاری سینا گفت و گویی با پری صابری درباره نمایش هایش انجام داده است که می خوانید:

سینا:
مونا بهرامی نیا
پری صابری از جمله کارگردانانی است که با سبکی خاص نمایش هایش را روی صحنه می برد و بزرگترین موفقیتش دریافت نشان شوالیه ادب و هنر فرانسه است. آثار وی بشتر از اشعار شاعرانی ایرانی الهام گرفته و طی دو سال گذشته صاحب پرفروش ترین نمایشها بوده است.

نمایش های "سوگ سیاوش" و "من از کجا عشق از کجا" طی دو سال گذشته جزو پرفروش ترین نمایشهابوده است نظر شما در این باره چیست؟

وقتی کاری روی صحنه می رود همه چه مخاطبان و چه منتقدان حق اظهار نظر دارند. هر کس حق دارد نظرش را چه مثبت چه منفی ابراز کند آنچه که مه است این است که من هرگز از اعتقادات و مسیرم دور نمی شوم و با اعتقاد کامل به سمت و مسیر انتخاب شده ام می روم . سمت و سویی که گلچینی از برترین افراد و افکار یک ملت است، افراد و افکاری چون حافظ، مولانا، عطار، سهراب، فروغ و ... و فکر می کنم بخاطر جایگاهی که اینها در قلب مردم ما دارند نمایشهای من با استقبال روبرو می شوند .

یعنی به نظر خودتان با روش شما سبکی جدید درتئاتر به وجود آمده است؟

روش من آمیزه ای از موسیقی، کلام، حرکت و اندیشه است و فکر می کنم در کارهایی که در پانزده سال اخیر انجام داده ام و روی صحنه برده ام بالاترین افکار بشری را به نمایش گذاشته م چون از افکار و عقاید بزرگانی همچون حافظ، فردوسی، مولانا و غیره استفاده کرده ام. اینها برترین اندیشه ها را داشتند که این خود دلیل تأثیرگذاری در قلب مردم است.

شما با "من به باغ عرفان" وارد ادبیات ایرانی شدید. چه شد که به این جنبه از ادبیات فارسی روی آوردید؟

علاقه به ادبیات ایران همیشه در من وجود داشت اما بدلیل اینکه من تأثیر را در فرانسه یاد گرفته بودم تحت تأثیر نمایشنامه های غربی بودم و همیشه سعی می کردم آثار دراماتیک جهان را روی صحنه ببرم همانطور که از نمایشنامه های بزرگانی چون چخوف، پیراندلو و ... استفاده کرده بودم البته همیشه به روی صحنه بردن آثار شعرای ایرانی علاقه داشتم اما جرأت و جسارت این کار را نداشتم اما بد از گذشت پنج یا شش سال از انقلاب تصمیم گرفتم این علاقه را به فعل تبدیل کنیم. وقتی شروع به کار کردم دیدم هرچه بیشتر به سمت ادبیات فارسی و عرفانی می روم تشنه تر و مشتاق تر می شوم چون حس می کردم این نمایش ها از ریشه ام نشأت گرفته اند و این احساس مرا به سمت و سویی کشاند که امروز در آثار و نمایش های من مشاهده می کنید.

وقتی در ابتدا شروع به کارهایی با رشته ادبیات ایرانی و عرفانی کردید فکر می کردید مخاطبان نمایشهای شما با اینگونه آثار ارتباط برقرار کنند؟

احتمال این را می دادم که مخاطبان آثار جدیدم عده ای خاص با افکاری متفاوت باشند. و فکر می کردم مخاطبان عام به هیچ عنوان از اینگونه آثار استقبال نخواهند کرد. اما هرکز این اتفاق نیافتاد و می توان گفت تماشاگران عام و خاص به اتفاق به دیدن نمایش من با نام "من به باغ عرفان" آمدند. و پس از آن من نمایش "هفت شهر عشق" در باغ سعدآباد روی صحنه بردم که در آنجا مخاطبان این نمایش حیرت انگیز بود و این امر هم باعث تشویق من در ادامه کار با سوژه ادبیات ایرانی بود. شاید باور کردنی نباشد اما من کسانی را دیده ام که 17 تا 20 بار برای دیدن نمایشهای من آمده اند و این گروه هم از افراد خاص و هم از افراد عام بودند.

اما شما به صورت پراکنده کار می کنید، گاهی از یک شاعر مدرن و گاهی شاعر کلاسیک.

یعنی گاهی از فروغ، گاهی مولانا، گاهی حافظ و ما دارای تمدنی هستیم که به همه اینها متصل است. فروغ فرخزاد با حافظ و مولانا تفاوت ندارد اینها همگی به هم متصل هستند ودر یک راستا قرار دارند بنابراین پراکندگی در کار من وجود ندارد.

نظر شما درباره وابسته شدن نمایشها به گیشه چیست؟ با توجه به اینکه شما اغلب قراردادهایتان را با گیشه می بندید؟

البته من فقط در دو سه کار اخیرم قرارداد با گیشه داشته ام و دلیل آن هم اطمینان خاطر مدیران مرکز هنرهای نمایشی از تولید کارهای من بوده است. اما باید بگویم من بطور موافق با این روش نیستم شاید کارهای ارزشمندی روی صحنه بیاید اما چندان مورد توجه قرار نگیرد. مثلا ما امسال قرار بود با نمایش "من از کجا عشق از کجا" 30 اجرا برویم در حالیکه در شب بیستم و نهم اجرای ما تعطیل شد این کوتاه اجرا رفتن خود دلیل اصلی کم شدن مخاطبان نمایشها و در نتیجه پایین آمدن آمار فروش بلیط هاست.

اگر بخواهید به مشکلات کنونی تئاتر ایران اشاره کنید کدام ها بیشتر مد نظرتان است؟

وضعیت کنونی تئاتر ما بسیار مشکل است. همه گلایه دارند نه بودجه کافی هست نه اعتبار لازم! اگر بخواهیم تأتر سرپا بماند باید فرهنگ را غنی تر سازیم. اگر اقتصاد تأتر درست نشود این مقوله به ورطه نابودی کشیده خواهد شد. با این وضع اگر به تأتر اهمیت ندهیم یعنی به مقوله ای فرهنگی به اعتنایی کردیم و این موضوع ما را به عرصه نابودی خواهد کشاند.