در حال بارگذاری ...

وضعیت تئاتر کشور از نگاه هنرمندان

این گروه‌های کوچک دانشجویی باید به جای تئاترشهر در مراکز دیگری به کار بپردازند تا از هجوم به سوی تئاترشهر کاسته شود.

زهرا شایان‌فر:
خیلی معمولی
دکتر قطب‌الدین صادقی، استاد دانشگاه، کارگردان و نویسنده تئاتر وضعیت تئاتر در ایران را خیلی معمولی ارزیابی کرد و گفت:« کارهای کوچک زیاد و کارهای بزرگ کم شده است. اطراف ما پر از کوچک‌ها شده‌ است. تئاتر کوچک، بازیگر کوچک، اجرای کوچک، سالن کوچک و حتی کارگردان کوچک. به طرف یک شلوغی بی‌نتیجه پیش می‌رویم که در آن تئاتر روحیه آماتوری پیدا می‌کند. همه چیز سرجایش است. تالار وحدت، تئاترشهر و سالن‌های دیگر، جشنواره‌ها و تئاتر دانشجویی سرجایشان هستند اما کار نخبه‌ حرفه‌ای صورت نمی‌گیرد و این خطر بزرگی برای تئاتر ماست.»
صادقی ادامه می‌دهد:« این گروه‌های کوچک دانشجویی باید به جای تئاترشهر در مراکز دیگری به کار بپردازند تا از هجوم به سوی تئاترشهر کاسته شود. از سوی دیگر، باید بدانند که رسیدن به تئاترشهر سال‌ها تلاش و کوشش مستمر می‌خواهد. کارهای یکسان‌گرا با اروپا و امریکا همه جا را می‌گیرد. کمتر کاری را می‌بینید که از تئاتر خود ما نشات گرفته باشد. اگر شرایط را خلاصه کنم باید بگویم، سواد کم، پژوهش کم و همه شتابزده حرفه‌ای شدن بدون صرف زمان! من این شرایط را خطرناک می‌دانم خطری که در درازمدت ضربه خود را خواهد زد.»
تکرار همه حرف‌های تکراری
عبدالحی شماسی، نمایشنامه‌نویس و استاد دانشگاه درباره وضعیت تئاتر در کشور گفت:« هر وقت کسی بخواهد صحبت کند، ناخودآگاه فکر می‌کند که این حرفها را بارها و بارها تکرار کرده است. این موضوع به این دلیل است که معضل هنوز تکرار می‌شود چون وضعیت مدام تکرار می‌شود. فکر می‌کنم هنرمندان وظیفه‌ای را که بر عهده دارند خیلی خوب می‌شناسند و ضرورت ارتقاء فرهنگ را درک می‌کنند. این را به آن دلیل می‌گویم که تئاتر هیچ منفعت مالی برای هنرمندانش ندارد جز اینکه شاهد یک قدم بیشتر، بالا رفتن، سطح فرهنگ جامعه باشند، نفعی نمی‌برند که تازه امتیاز آن هم به همه می‌رسد. تا حدی که می‌توان در رفتارهای روزانه شاهد تغییر فرهنگ بود. هر گام که از این پلکان به بالا برداشته می‌شود، به همسو و همسان شدن فرهنگ معمولی مردم سراسر کشور می‌انجامد.»
شماسی در ادامه گفت:« متاسفانه سیاستگذاران هنر که آینده فرهنگ این مملکت را رقم می‌زنند، نمی‌دانند چه مسئولیتی بر عهده‌شان قرار گرفته است. اگر آن را درک کنند یک لحظه آرام و قرار ندارند، زیرا فرهنگ، مربوط به یک دوره و یک کرسی و یک دهه نیست. فرهنگ جامعه هیچ ربطی به انتخابات ندارد. یک شکل کاملا تعیین شده است و اگر کسی فکر کند که فرهنگ جامعه با تغییر یک مدیریت، تغییر می‌کند، نگاه تنگ‌نظرانه‌ای داشته است. آنچه به چشم می‌آید این است که شرایط دو حالت دارد، یا نمی‌دانند، که باید به ایشان گفت تلاش کنند وگرنه خیانت کرده‌اند. حالت دوم این است که نمی‌خواهند بفهمند که آن مسئله دیگری است و حقیقت باید در جایی دیگر، از ایشان سوال شود.»
وی با اشاره به تاثیر تئاتر در فرهنگ عمومی گفت:« قتل، جنایت و ناامنی چیزهایی هستند که به وسیله آموزش غیرمستقیم و آگاهانه قابل کنترل‌اند. سرمایه‌گذاری روی یک هنر فرهنگی همچون تئاتر، به لحاظ مالی کاملاً به نفع دولت است و از هزینه‌های نظارت، مراقبت و خسارت به شدت کاسته می‌شود. چه ایرادی دارد که با پدید آوردن یک زمینه فرهنگی مشخص، محیطی را بوجود بیاورند که در آن آدمها با فراغت، آسودگی و آرامش زندگی کنند.»
شماسی با بیان این موضوع که پس از اجرای نمایش”حکایت شهرسنگی” به نظر می‌رسد با بد اقبالی مواجه شده‌ام و کارهایم اجرای عمومی نمی‌شوند گفت:« من هر سال نمایشنامه دارم. این وظیفه من است. سال‌های آینده هم کار خواهم کرد. حتی اگر هرگز کارهایم اجرا نشود.»
این استاد دانشگاه فضای تئاتر را آلوده به حرمت‌شکنی دانست و افزود:« بی‌حرمتی‌های زیادی اتفاق افتاده است. متاسفانه همین امر باعث می‌شود که ما هیچ وقت در تاریخ به جایی نخواهیم رسید، زیرا از صبح تا شب مشغول جزاندن و بی‌حرمتی نسبت به یکدیگریم. هنوز نفهمیده‌ام که این‌جا، جایی که از این تئاتر چه گیر می‌آورند که حرمت و شخصیت انسانی یکدیگر را فرو می‌ریزند. ببینید اتفاقی که افتاده است چنین است که سفره‌ای را گسترده‌اند و پنجاه نفر را دعوت کرده‌اند ولی چهل بشقاب بر سفره نهاده‌اند. چه می‌شود؟ به نظر من فقط کم بودن یک بشقاب باعث می‌شود که همه میهمانی بهم می‌خورد، زیرا فقط کافی است هر یک از آن پنجاه نفر فکر کنند، آن یک نفر که گرسنه می‌ماند اوست. نتیجه آن می‌شود که حتی یک شیئی سالم باقی نمی‌ماند. البته، میزبان خیلی خوب می‌داند که چه سفره‌ای پهن کرده است.»
شماسی در پایان با اشاره به نمایشنامه‌های فعلی و مسئولیت نمایشنامه‌نویسان گفت:« من از دوستان نمایشنامه‌نویس گله‌ می‌کنم که با عدم توجه به تاثیرات فرهنگی تئاتر، با نگارش نمایشنامه‌هایی موجب ایجاد اعتراضات عجیب و غریب به خانواده تئاتر شده‌اند. به طور کلی می‌گویم هشدار می‌دهم که اگر این روند ادامه یاید، به زودی ما شاهد یک ویرانی فرهنگی، به دست یک اسباب فرهنگی خواهیم بود.»
فقط سالن
نغمه ثمینی، نمایشنامه‌نویس و مدرس دانشگاه، درباره وضعیت تئاتر در کشورمان گفت:« در سال اخیر، تئاتر وضعیت پرفراز و نشیبی را طی کرده و حواشی تئاتر حجیم‌تر از اصل تئاتر شده است. علی‌رغم اینکه همه سعی می‌کنند تولید داشته باشند و کار خوبی ارائه دهند ولی گاه این حواشی مانع انجام کار می‌شود نتیجه آن از دست دادن انرژی و بروز مسائل مهمی است که می‌توانند مدام بزرگتر شوند. به هر حال فکر می‌کنم در شرایطی که از بیرون جامعه تئاتری، کمتر دست کمکی به سوی تئاتر دراز می‌شود و در شرایطی که تئاتر خانواده‌ای مهجور است که سخت می‌تواند به دیگری متکی باشد، بدترین کار این است که میان خودش، فضای صلح و اعتماد را از دست بدهد. اگر این خانواده خودش را از حرف‌های درگوشی و اتهام نجات دهد، می‌تواند با بضاعتی که دارد گسترش تئاتر در کشور را شاهد باشد. همین بضاعت اندک تئاتر ایران را به عنوان یک پدیده به جهان شناسانده است.»
ثمینی چنین ادامه می‌دهد:« آنچه من می‌بینم یک قدرت بالقوه برای مطرح شدن به صورت پویا در جامعه تئاتر است و البته تردید ندارم که خانه تئاتر می‌تواند نقش مهمی در ایجاد این فضا داشته باشد. نقشی مهم و دشوار . اگر تئاتری‌ها نسبت به آن هم بی‌اعتماد شوند دیگر هیچ امیدی برای ایجاد ارتباط درست باقی نخواهد ماند.»
وی که بحث سالن‌ها را نکته‌ای مهم می‌داند گفت:« یکی از مسائلی که باعث کدر شدن فضا می‌شود نبود سالن در حد کافی است. هیچ کس نمی‌گوید سالن حق من نیست. همه در پی آن هستند که بهترین سالن را داشته باشند. سالن‌ها هم کمتر استاندارد هستند، رفاه و امنیت تماشاگر را تامین نمی‌کنند و نمی‌توانند جوابگوی گروه اجرایی باشند. در هر حال پیشرفت تئاتر، نشانگر پیشرفت گفت‌وگو، دموکراسی و فرهنگ است. مهمترین درخواست از بودجه، ساخت سالن‌هاست و شعار جشنواره 83 محقق نمی‌شود مگر اینکه بگوییم سالن برای همه پس تئاتر برای همه. سخن آخر اینکه امیدوارم سال‌های بعد، سال‌های خوبی در جهت کشف استعدادهای جوان باشد، همچون نمایشنامه‌نویسی ما در پنج سال اخیر که یک اتفاق و یک جریان بوده است.»
آرزوهایم را برایتان می‌گویم
محمد یعقوبی، کارگردان تئاتر درباره وضعیت تئاتر کشور گفت:« به جای سخنان تکراری، آرزوهایم را برایتان می‌گویم زیرا از هر سخنی گویاترند. اول آرزو می‌کنم تعداد سالن‌های کشور ما آنقدر زیاد شود که هیچ کس به علت کمبود سالن، محروم از اجرا نشود و حضور هر آدم تازه‌ای در تئاتر برای اهالی تئاتر نگرانی ایجاد نکند. بعد آرزو می‌کنم روزی برسد که هر تئاتری با اعتماد به نفس بتواند بگوید من تئاتری هستم و از طریق تئاتر، خوب زندگی می‌کنم. سومین آرزویم این است که فضای تئاتر کشور ما آنقدر دوستانه بود که هیچ کس به فکر حذف دیگری نباشد و پس از آن آرزو می‌کنم روزی برسد که هر تئاتری درایران احساس امنیت شغلی و روحی کند و بعد از چند سال کارگردان پشیمان نشود که چرا وارد این عرصه شده است. برای تئاتر کشورم آرزوی آزادی عمل و آزادی بیان دارم و سرانجام آخرین آرزویم این است که چند سال بعد ناچار شوم، دوباره آرزوهایم را تکرار کنم.»
تئاتر رایگان
چیستا یثربی، نمایشنامه‌نویس درباره وضعیت تئاتر کشور گفت:« تئاتر در ایران هیچگاه از یک وضعیت ثابت برخوردار نبوده و همواره بین مسائل فرهنگی و انواع هنری است و خیز داشته و در این میان به شدت وابسته مدیریت بوده است. در واقع مدیریت مدارترین شکل هنری تئاتر است. زیرا این هنر به راحتی می‌تواند تماشاگر را متحول کند و همواره سلیقه‌ها و نظرها در آن تاثیر می‌گذارند.»
یثربی ادامه می‌دهد:« هرگز تئاتر آیین‌نامه مکتوب و مدونی نداشته است برای مثال به جشنواره فجر نگاه کنید، سال 72 جشنواره غیررقابتی می‌شود، سال 76 دوباره رقابتی و سال قبل دوباره غیررقابتی، سال جدید شاید...
این وقایع هنرمند را بلاتکلیف می‌کند. به راحتی هر مدیریت می‌تواند پیکره را تغییر دهد. این هشت سال به اندازه دوره کودکی یک هنرمند است. برای مثال قانون نمایشگاه کتاب هرگز عوض نمی‌شود. وی ارتباط تئاتر و مردم را محدود دانست و ادامه داد:« تئاتر هنر مردمی است و خوب می‌دانم که خیلی دوستش دارند، اما هنوز مردم زیادی هستند که حتی نمی‌دانند تئاترشهر کجاست، آن را نمی‌بینند. یک شاعر معروف به من می‌گوید چون نمی‌دانم درون این ساختمان چه می‌گذرد، توجهی به آن نداشته‌ام. من مسئولیت این اتفاق را برعهده رسانه‌ها به خصوص رادیو و تلویزیون می‌دانم. توجه آنها باعث ارتقاء توجه مردم می‌شود. این چنین است که شعار تئاتر برای همه مصداق حقیقی پیدا می‌کند. تئاتر باید مثل اکسیژن، غذا و آب نیاز حیاتی شود. تئاتر باید جز مدارس شود به بیمارستان‌ها و کارگاه‌ها برود. چرا نباید یک روز در ماه تئاتر رایگان باشد؟ امیدوارم با کمک پورسانتهای دولتی و افزایش بودجه، افزایش توجه عمومی به این هنر را شاهد باشم.»
یثربی در ادامه متذکر می‌شود:« جای دلخوری این است که تئاتر در ایران، سیندرلای مسائل فرهنگی است. قشر سیاسی ـ فرهنگی باید مدارای بیشتری با تئاتر داشته باشند. سال 84 را در ناامیدی شروع کردم. من از سال 68 در این فضا بوده‌ام و سال‌های جوانی‌ام را در این کار صرف کرده‌ام، از نظر روانی امیدوارم سوءتفاهمات برطرف شود. امیدوارم یک روز بیاید که مدیران تئاتر باز هم تئاتری شوند. مهمترین خواسته تئاتری‌ها دموکراسی و تقسیم درست بودجه است. مطمئناً تئاتر 84 از 86 موفق‌تر خواهد بود زیرا تئاتر دارد جایگاه خود را به عنوان یک هنر روشنفکرانه باز می‌کند.
مومن کسی است که از رحمت خدا ناامید نشود!
در انتها می‌خواهم که همگی کمک کنیم تا در یک بسیج حسی و فکری و با یک همدلی مشترک تئاتر جایگاهش را به مردم نشان بدهد.»
خوب شد پیر شدم
همایون علی‌آبادی، منتقد تئاتر درباره وضعیت تئاتر در کشورمان گفت:« حدوث انقلاب فرهنگی یکی از وقایع بزرگ تاریخ ماست که باعث رشد همه هنرها شده است. در این که تئاتر ما پیشرفت داشته، تردیدی نیست. بدون برانگیختن نوستالژی باید گفت، در دوران آن نابکاران کارها محدود، تالارها اندک و متون غیرقابل فهم بودند.
یاد ایام جوانی جگرم خون می‌کرد
خوب شد پیر شدم کم‌کم و نیسان آمد
از سلایق و علایق که بگذریم بعد از انقلاب در همه زمینه‌های فرهنگی رشد داشته‌ایم به فرهنگ باشد روان تندرست تعداد آدم‌ها نیز افزایش یافته است. البته قبول دارم که تماشاگر با جمعیت فرق دارد و در دوران قبل نخبه‌ها به تماشای تئاتر می‌رفتند.
عیب می‌ جمله بگفتی هنرش نیز بگو
به هر حال هنر مخاطب می‌خواهد، تئاتر یک هنر مرده و سینه تیک نیست، حتی اگر فقط جمعیت باشد.»
علی‌آبادی با مقایسه تعداد متون ترجمه شده در سال‌های قبل و بعد از انقلاب ادامه داد:« در زمینه ترجمه و نشر پیشرفت شگفت‌انگیزی داشته‌ایم. ما مدام دستمان به طرف کتاب‌های اساطیری بنگاه نشر کتاب دراز بود اما اینک آمار نشان می‌دهد، هفتصد، هشتصد عنوان نمایشنامه‌ در سال رقم کمی نیست. متاسفانه نسل سوم متوجه نیست که چه در انقلاب روی داد. یک اپی‌گراف از امام راحل برجای نمانده. ما روحیه انقلابی، فرهنگی و مذهبی را از دست داده‌ایم. می‌گوئید نیایش نه نمایش! تئاتر از جنس انقلاب فرهنگی است و بایدمتعلق به انقلاب باشد.
چیستا یثربی، محمد چرم‌شیر، حمید امجد، نغمه ثمینی و دیگران مولودهای انقلاب هستند و به آن مدیون‌اند. استاد الساتید ما، استاد بیضایی که اکثر نمایشنامه‌هایش پیش از انقلاب چاپ نشد نیز برای انتشار آثارش به انقلاب دین دارد. به شخص امام خمینی دین داریم و باید ادا کنیم. گذشته را به خاطر بیاورید که دستگاه سانسور اجازه نمی‌داد مطلبی چاپ شود، همه از هم می‌ترسیدند. حالا فقط به یک انتشاراتی بروید، مثل نشر نگاه، می‌توانید سال‌ها‌ نمایشنامه بخوانید.»
وی در ادامه تاکید کرد:« اگر روزی اجرای صحنه نداشتیم، باور کنیم که همه چیز بر صحنه رفتن نیست. با اینکه می‌بینیم که همه مشغول کارند. در زمینه ادبیات نمایشی همه فعالیت می‌کنند. در مورد کمبود سالن‌ها که امری واضح است باید بگویم، تا اندازه‌ای که در تئوری‌ها و متون پیشرفت کرده‌ایم از توجه به امکانات بازمانده‌ایم.»
وی درباره بودجه تئاتر گفت:« هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی‌نصیب
اینها همه کفابه‌هایی است که از بین می‌رود.
پایان سخن آنکه نگرانی اصلی، گم شدن عنصر اندیشه در نسل سوم است. در واقع نگاه به پیرامون و مردم گم شده است. جوان‌های ما خالی‌الذهن شده‌اند. الگو ندارند و هروله می‌روند.»
یک پدیده وارداتی
فرشید ابراهیمیان، استاد دانشگاه و منتقد تئاتر درباره وضعیت تئاتر در ایران به دلایل نهادینه شدن و ریشه ندوانیدن تئاتر در دل آحاد مردم پرداخت و گفت:« تئاتر به شکل و شمایل و صورتی که امروز در جامعه ما وجود دارد، در واقع به شکل امروزینش یک پدیده وارداتی است، در عین حال عدم وجود تفکر فلسفی در ایران و حضور سیستمهای توتالیتر که در تضاد با اندیشه، تفکر و فلسفه هستند از عمده‌ترین دلایل این امرند.»
وی ادامه داد:« اگر هر پدیده‌ فرهنگی نهادینه نشود، در صورت بروز شرایط خاص، مورد حمایت مردم قرار نخواهد گرفت. و این مسئله عمده‌ترین مشکل تئاتر ماست. اصحاب تئاتر و مسئولین فرهنگی و مخاطبان تئاتر باید برای نهادینه کردن آن به برنامه‌ریزی بپردازند تا به زبانی دست پیدا کنند که برای آحاد مردم آشنا باشد.»
ابراهیمیان، عدم توسعه معنوی، فقدان هماهنگی بین نهادها و ارگان‌ها، فقدان فلسفه و اندیشه برآمده از تفکرات اندیشگی جامعه ایران و صورت‌گرایی و تاکید بر ارزشهای فرمالیستی غلو شده را از دلایل دیگر این نهادینه نشدن دانست و افزود:« تئاتر ما در شرایطی که هنوز برای جلب و جذب و ارتباط کامل با تماشاگران مشکل دارد به سمت و سویی کشانده می‌شود که در اکثر مواقع فقط ارزشهای استتیکی یا زیبایی شناسانه آثار اهمیت پیدا کرده‌اند. از سوی دیگر عدم ارتباط تئاتر با دستاوردهای علمی و عدم استفاده از این دستاوردها در فرآیند خلاقیت، عواملی هستند که بر روند ارتباط تاثیر می‌گذارد که به وسیله فراهم کردن زمینه‌های آموزشی لازم و حضور در مجامع فرهنگی هنری بین‌المللی می‌توان به رفع آن پرداخت.»
وی با توضیح این مسئله که امروزه دیگر فیزیک عناصر تئاتر مانند نور و صدا به عنوان یک امر فیزیکی مورد توجه نیست گفت:« امروزه متافیزیک عناصر نور، صدا، بازیگر مدنظر است. یعنی یک فضای غیرقابل لمس و نامشهود، آنچه که مثلاً به متافیزیک ارگانیزم بازیگر که مبین زبان ویژه بدن او در حالت‌های خاص است دلالت دارد. البته اگر ما با توجه به صبغه‌های متافیزیکی که در جامعه ایرانی داریم، خود خالق و واضع چنین فضاهایی باشیم یقیناً در ایجاد ارتباط با مخاطبان خود موفق‌تر خواهیم بود و حتی اگرآن را وام می‌گیریم نیز به انطباق آن با شرایط فکری و روان شناختی جامعه ایرانی توجه کنیم.»
وی در پایان گفته‌هایش افزود:« در نهایت امر فکر می‌کنم که با توجه به بسترهای مناسبی که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد مانند وجود دانشکده‌های فرهنگی و درک مسئولان کشور نسبت به مقوله تئاتر و علاقه‌مندی جوانان و شور و شوق دانشجویان تئاتر، این هنر بالقوه آمادگی دست یازی به هنری متعالی در این جامعه را دارد. اما اگر این امکانات بالقوه ملازم برنامه‌ریزی، تعین بودجه مناسب و جلب و جذب آحاد مردم بشود می‌توان امیدوار بود که تئاتر ما به سر منزل مقصود خود در آینده‌ای نه چندان دور دست یازد.»
رنج محدودیت خلاق
سیامک احصائی، طراح صحنه تئاتر درباره وضعیت تئاتر در کشورمان گفت:« تنها چیزی که به نظر من می‌آید، محدودیت‌های فراوانی است که مانع جریان خلاقیت یک طراح صحنه در ارائه اثرش می‌شود.»
وی با بیان این جمله که مشکلات تئاتر را باید از جزء به کل حل کرد افزود:« هیچ مرجع مسئولی و هیچ مرکزیتی بر مشکلات طراحان صحنه نظارت نمی‌کند. مشکلات و مسائلی که در طی یک کار پیش می‌آید باعث بسته شدن ذهن طراح می‌شود. به طور عادی در شرایطی زندگی می‌کنیم که خود به خود، در قصه‌ها خود سانسوری را اعمال می‌کنیم ولی تا مرحله اجرا مسائلی همچون کم شدن هزینه، تغییر سالن به طور ناگهانی، تغییر ابعاد، متریال و... که از کنترل طراح خارج است، شرایطی را پیش می‌آورد که به یک طراح مجال خلاقیت و تفکر آسوده را نمی‌دهد.»
احصائی ادامه می‌دهد:« من نه خصلت مدیریت دارم و نه می‌توانم این کار را انجام دهم ولی اگر فکری به حال این وضعیت می‌شد خیلی خوب بود. در طی یکی دو سال گذشته، شرایط کمّی بهتر بود و به نظر می‌آمد، این اندیشه که طراحی صحنه از بخش‌های عمده نمایش است قوت می‌گیرد. باور کنید شرایط اجرای یک طرح آنقدر بد و توهین‌آمیز است که آدمی از اینکه طراح صحنه است ناراحت می‌شود. زیرا هر کس به خود اجازه می‌دهد در کار طراحی اعمال نظر کند. اگر واقعاً صاحب‌نظر هستند پس چرا کسی به کارگردان نظر نمی‌دهد؟»
احصایی که به طراحی پوستر و بروشور نیز می‌پردازد درباره نحوه قراردادها می‌گوید:« شما با یک نگاه به قراردادها می‌توانید تفاوت را مشاهده کنید با توجه به رنجی که کار ما دارد، دستمزدها ناچیز و اغلب غیرمحترمانه است. فکر کردن به هزار و یک محدودیت خاص، اتود کردن تا ساخت ماکت یک طرف، سرانجام در یک لحظه متوجه می‌شوی که سالن مورد نظر را به تو نمی‌دهند و دوباره باید مسیر را دور بزنی.»
وی با اشاره به کنترل بر شکل ارائه آثار ادامه می‌دهد:« اگر به شکل ارائه اهمیت داده شود، نتیجه آن به خود مجموعه تئاترشهر می‌رسد. برای مثال امسال اتفاق زیبایی که در مجموعه تئاترشهر افتاد، تشکیل جلسه‌ای میان طراحان صحنه، بچه‌های کارگاه دکور و مسئولین تئاترشهر بود. در این جلسه به برنامه‌ریزی‌ در جهت هماهنگی مجریان با طراحان صحنه پرداخته شد. می‌توانم بگویم که 60% کمتر از سال‌های قبل، اجراها، به دلیل مشکلات صحنه با مشکل مواجه شده بودند. متاسفانه در بررسی‌های انجام شده روی نمایش‌ها هم دیده می‌شود که صحنه اهمیتی ندارد. نمونه آن مراسم کانون منتقدان در سال گذشته است که به بازیگر، کارگردان و نویسنده جایزه می‌دهند ولی انگار صحنه اصلاً در کار وجود خارجی نداشته است.»
وی در ادامه می‌گوید:« عدم توجه به قسمت عمده کار یک کوته‌بینی است و من امیدوارم که هر چه زودتر از بین برود تا در یک محیط زیباتر و آرام‌تر که اجازه فکر بدهد به کار بپردازیم.»
احصایی با اشاره به فعالیت انجمن طراحان صحنه می‌گوید:« این هنر جزء محدود هنرهایی است که اگر خود آدم‌های دست‌اندرکار آن، سر پا نگه ندارندش، می‌افتد.»
سندان فقر و مشتبهزاد فراهانی، نویسنده و کارگردان تئاتر درباره وضعیت تئاتر در کشورمان گفت:« من احساس می‌کنم در سیاست‌گذاری کلان دولتمردان این ملک مشکلی درباره درک بنیادی بسترسازی هنر، به ویژه تئاتر وجود دارد. هنوز باور توان فوق‌العاده این هنر در رابطه با اجتماع، در جهت ایجاد یک فضای فرهنگی عاشقانه و آرامش روانی و روحی، ایجاد نشده است.»
وی با اشاره به بودجه خانه تئاتر ادامه می‌دهد:« عملی چون کم کردن بودجه کشور باعث فروکش کردن بودجه تئاتر می‌شود و این یک نوع حرمت‌شکنی است. در این اندیشه‌ایم که از مراکز آموزشی شروع کنیم. از کودکستان و دبستان تا دانشگاه، مسئولان و هنرمندان تئاتر را به کار گیرند تا بچه‌های این ملک با این کار جمعی آشنا شوند. در کنار هم بودن و گروهی اندیشیدن بیاموزند و به یک وحدت ملی و تفاهم رابطه‌ها برسند. چیزهایی که در تئاتر هست ولی متاسفانه پیکره بودجه دچار اختلال می‌شود و ما مشکلات را از چشم هم می‌بینیم و دیگری را متهم می‌سازیم. مسئله تئاتر مسئله گیشه نیست. بودجه اگر تامین شود بسیاری از مشکلات خود به خود حل می‌شود. اصول و قانون‌مندهایی که در حال حاضر داریم کافی نیست. اگر به قرارداد تیپ‌ خانه تئاتر توجه کنید، پس از دوبار تصویب، با اینکه می‌توانست از تنش‌ها بکاهد، به راحتی می‌تواند متوقف شود. در بخش آموزشی تئاتر باید گفت در شهرستان‌ها این آموزش به صفر رسیده است. دلیل آن عدم تخصیص بودجه مشخص در این رابطه و عدم برنامه‌ریزی آموزشی مرکز هنرهای نمایشی است. اگر شهرستانی‌ها آن حکمت عامیانه را در اختیار ما قرار ندهند و فنون را یاد نگیرند، بی‌خود به دنبال جشنواره‌ها می‌گردیم تا اجرایی از شهرستان‌ها داشته باشیم و انتظار داریم کدام شیر نداشته‌ای را بدوشیم؟ به طور مثال از زاهدان چه توقعی داریم؟ کدام کلاس‌ را برایشان برگزار کرده‌ایم و کدام استاد باتجربه به آنها درس داده است که انتظار داریم کار فوق‌العاده‌ای ارائه دهند. از حق نمی‌توان گذشت که ارتباط ما در تشکیلات خانه تئاتر با سردمداران تئاتری آسان شده است اما ما همچنان مشت بر سندان نداری و فقر می‌کوبیم. پایان سخن اینکه مشکل تئاتر این است که تئاتر بین مردم نیست.
پرهیز از موازی‌کاری
مهرداد رایانی‌مخصوص، کارگردان و منتقد، گفت:« تئاتر ما هنوز به لحاظ توجه و یا عدم توجه مسئولین ارشد نظام دچار مشکل است و هنوز به این معرفت نرسیده‌اند که چه نیروی عظیم و نهفته‌ای در تئاتر، به عنوان یک مقوله‌ فرهنگی تاثیرگذار، وجود دارد.»
این کارگردان تئاتر با یادآوری تاریخ تئاتر ادامه داد:« تاریخ تئاتر شامل جهش‌هایی دوره‌ای است. در دهه‌های 20 و 40 اتفاقات خوبی رخ داد و پس از آن در دوره‌ انقلاب نیز، نیمه دهه 60 و پس از آن نیمه دهه 70 دوره رنسانس در تئاتر به وقوع می‌پیوندد که باعث دگرگونی فضای تئاتر می‌شود. تعداد هنرمندان افزایش می‌یابد، بودجه بیشتری به تئاتر تعلق می‌گیرد، حرکت‌های متنوع‌تر در کنار هم قرار می‌گیرند، روابط بین‌المللی توسعه می‌یابد.»
وی با تاکید بر این امر که، همواره در تئاتر ما، رشد بخش نیروی انسانی متناسب با بخش سخت‌افزاری و بود‌جه‌ای نبوده است افزود:« در هر دوره جهش، سیاستگذاران وقت سعی کرده‌اند با افزایش اجراها و امکانات میدان وسیع‌تری را در اختیار هنرمندان قرار دهند اما هرگز یک تناسب عقلانی ایجاد نشده است.»
رایانی با ارائه آماری تعداد دانشجویان و هنرجویان رشته نمایشی تاکید کرد:« هیچ کس درباره کار این جوانان از خود سوال نمی‌کند. جوان‌هایی که بخش سرخورده، بخش‌ آلوده و بخشی هم در کارهای نامربوط جذب می‌شوند. این همه صرف هزینه بدون جذب نیروی انسانی در زمان بهره‌برداری برای چیست؟ به نظر می‌رسد مابین‌ وزاتخانه‌های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش عالی باید یک همفکری برای رفع مشکل اشتغال این جوانان صورت پذیرد.»
این کارگردان تئاتر با نظر به فعالیت‌های خانه تئاتر افزود:« هیچ صنفی را پیدا نمی‌کنید که مثل تئاترپیشه‌ها زندگی کنند. وضعیت ما در قیاس با نانواها، مکانیک‌ها و دندانپزشک‌ها خیلی بد است آنقدر که اول کار می‌کنند و بعد هم برای افتضاحشان فکر می‌کنند. خود من تمام روز را به اجبار، در جای دیگر کار می‌کنم و در لابه‌لای گرفتاری‌های کاریم، دو ساعت به تئاتر مشغول می‌شوم. این شرایط حرفه‌ای هیچ فعالیت هنری نیست. اگر درآمد حرفه‌ای داشته باشم همواره به تئاتر خواهم پرداخت.»
وی مشکل اساسی دیگر در دنیای تئاتر را، در بخش سخت‌افزاری دانست و تقویت و حمایت از بخش خصوصی را در رفع این مشکل ضروری شمرد و ادامه داد:« متاسفانه حمایت دولت تنها در برخی تئاترهای کمرنگ که مورد توجه عده‌ای خاص است متوقف شده و مجال رقابت را گرفته است. هر جا هم که رقابت نباشد، رشد شکل نمی‌گیرد. و این رشد کاذب نیز همراه با تفکر، معرفت و ارتباط با مخاطب نیست.» این کارگردان نمایش با تاکید بر اصل رقابت افزود:«در بخش انتشارات تئاتر، این شکل رقابت وجود دارد. انتشارات قطره یا تجربه هر رو، یک سر و گردن بالاتر از نشر نمایش ایستاده‌اند و همین امر باعث شده است که انتشارات نمایش خود را وزین‌تر کند، شکل بایسته‌تر و کیفی‌تری به آثارش بدهد.»
وی راه‌حل مشکلات تئاتر را در تشکیل سازمان تئاتر دانست و ادامه داد:« به لحاظ دولتی وجود یک مغز متفکر، مانند سازمان‌های دیگر، مثلاً تربیت‌ بدنی، لازم است. تمرکز بودجه‌های پراکنده فعالیت‌های تئاتری سازمان‌های مربوط و نامربوط می‌تواند جمع شود و یک مشروعیت مالی به پیکره آن تزریق کند. در ضمن از موازی‌کاری‌ها پرهیز می‌شود و انسجام پیکره تئاتر به لحاظ صنفی، دولتی و خصوصی ایجاد می‌کند و باعث اتحاد می‌شود.»
وی آفت تئاتر را در اجراهای جشنواره‌ای به جای اجراهای مستمر تئاتر دانست و گفت:« اساساً عده‌ای که در طول یک سال در زمینه‌ای فعالیت کرده‌اند، در یک روز برای نتیجه فعالیت خویش جشن می‌گیرند. وقتی در شهرستان‌ها هیچ فعالیتی صورت نمی‌گیرد، مگر به امید جشنواره‌ها، اگر آن را برداریم نیز دیگر هیچ تئاتری وجود نخواهد داشت.»
وی در انتها با اشاره به بودجه کشور و مقایسه بودجه دفاع و پشتیبانی با بودجه فرهنگ گفت:« مسئولین وقتی به دفاع فکر می‌کنند، آینده‌ای نزدیک را در نظر می‌گیرند، اما باید برای پنجاه سال آینده به لحاظ فرهنگی مسلح شوند. اگر می‌گوییم می‌خواهیم پرچم جمهوری اسلامی را در جهان به احتزاز دربیاوریم، با توپ و تفنگ نمی‌توانیم. در سال‌های اخیر به وسیله تئاتر پیشگانی که به اروپا رفته‌اند ـ بازخوردها را مطالعه کرده‌ام ـ براستی که تئاتر ایران شگفتی همه را برانگیخته است. در خارج از ایران تصور نمی‌شده است که چنین شعور و فرهنگی در ایران وجود داشته باشد. این آغاز یک حرکت است. آنگاه که دولتمردان به قدرت این رسانه واقف شوند، برایش هزینه خواهند کرد. در آخرین جمله باید بگویم بودجه تئاتر اگر ارتقاء پیدا می‌کرد، مشکلات حل می‌شد اما متاسفانه....»
چه کسی به تئاتر نیاز دارد
رحمت امینی، نویسنده و کارگردان تئاتر گفت:« در طول تاریخ کوتاه تئاتر همواره تلاش کرده‌ایم که این هنر اصالتاً غربی را در کشور رواج دهیم. در طی تلاش‌های این یک قرن و اندی، سال‌های اوج و فرود بسیار در دهه‌های مختلف را تجربه کرده‌ایم و اینک خواه‌ ناخواه دارای شکل تئاتری خاصی هستیم که با همه کاستی‌ها جایگاه خود را به دست آورده است و نتیجه آن درخشش گروه‌ها، در سطح بین‌المللی است.»
امینی در ادامه گفت:« علاقه عمومی به تئاتر اضافه شده است. دانشجویان این رشته نسبت به گذشته ده برابر شده‌اند اما امکاناتمان رشد نکرده است ما در تقاضا برای اعلام وجود و حضور با محدودیت مکان روبرو هستیم و این مسئله در شهرستان‌ها کاملاً واضح است.»
وی که دبیر شورای تئاتر است و باید سند توسعه تئاتر را تنظیم کند افزود:« امیدوارم اولین قدم‌ها برای داشتن یک دورنما و ارتقاء دیدگاه برداشته شود. سه عامل کمبود بودجه و فقدان نگاه عمیق و اینکه هنر ضروری تلقی نمی‌شود، موانعی بر سر راه فعالیت ماست. کمبود بودجه معضل بزرگی است که گفت‌وگوها را دامن می‌زند. ای کاش در کاهش بودجه کلی، بخش فرهنگ و هنر را مستثنی می‌کردند.
با همه این کاستی‌ها، از اهالی تئاتر می‌خواهم تلاش بیشتری برای نهادینه شدن تئاتر صورت گیرد و اگر تئاتر به صورت یک نیاز فرهنگی درک نمی‌شود، فارغ‌التحصیلان این رشته باید تلاش بیشتری از خود نشان دهند. باید نظام مجاب شود که به تئاتر نیاز دارد. اساتید، هنرمندان شناخته شده و مشهور باید فداکاری‌ بیشتری در جلب نگاه مسئولین داشته باشند. وی حضور در تلویزیون را پرداخت یک ذکات از سوی تئاتر دانست و گفت:« متاسفانه تلویزیون نگاه کوتاه‌بینانه‌ای نسبت به تئاتر دارد. از هنرمندان و اندیشمندان این هنر استفاده می‌کند و هیچ کاری در جهت تبلیغ و شناخت آن انجام نمی‌دهد.
شاید یک تحریم همه جانبه از سوی هنرمندان در جهت عدم حضور در سریال‌های بی‌مایه، تلویزیون را در این خصوص هوشیار می‌کند.»
امینی برای ارائه راه‌کار در رفع مشکلات می‌گوید:« اگر بخواهم راه چاره‌ای نشان بدهم و شعار ندهم و قادر باشم عمل کنم، می‌گویم:« این طیف فارغ‌التحصیلان بی‌کار باید از مهدکودک‌ها شروع کنند، صورت علمی زیرا که نتیجه آن در اولین نگاه، تماشاگر تعلیم دیده و آگاه است برای تئاتر و بعد کشف نخبگان. تئاتر یک هنر فرهنگی است و باید فرهنگی عمل کند».
وی افزود:« یک وزیر قدرتمند آموزش و پرورش می‌بایست در این امر قدرت‌نمایی کند ولی متاسفانه کسی نیست تا رنج تبعات آن را تاب بیاورد. زیرا که تئاتر زنده است، چون و چرا می‌کند و به چالش می‌کشاند و برای خیلی‌ها روشن نشده است که این چالش رشد دهنده است.»
در پایان همه حرف‌ها، از همه کسانی که در خانه تئاتر تلاش کرده‌اند تا با همه کاستی‌ها پیشرفت کند، تشکر می‌کنم و امیدوارم این حداقل‌ها قطع نشود.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود...»
نظرهای کوتاه
با یک سوال به سراغ اصحاب تئاتر رفتیم و از هر یک پرسیدیم نظر، نقد و یا راه‌کار شما درباره وضعیت تئاتر در کشور چیست؟
حمید امجد، نویسنده و کارگردان تئاتر گفت:« از تئاتر خداحافظی کرده‌ام. شش ماه است که دیگر هیچ کاری با تئاتر ندارم.»
حمید سمندریان، استاد بازیگری و کارگردانی تئاتر گفت:« در این بلوا که معلوم نیست به کجا می‌رویم هرگز نظر نخواهم داد.»
عزت‌الله انتظامی، چهره برتر عالم هنر پاسخ داد:« نظریه‌پردازی خواهیم کرد در حالی که هیچ اتفاقی نمی‌افتد. مرا معاف کنید!»
هما روستا، بازیگر و کارگردان تئاتر گفت:« چه بگویم! واقعاً وقت پاسخ‌گویی به سوال شما را در این اوج کارهای پیش از اجرا ندارم.»
جلال تهرانی، نویسنده و کارگردان تئاتر پاسخ داد:« من هیچ حرفی برای گفتن ندارم.»
نجف دریابندری، مترجم در حالی که می‌خندید گفت:« مدتهاست که از تئاتر دور هستم و خیلی وقت است که تئاتر ندیده‌ام.»