در حال بارگذاری ...

مروری بر‌ ادبیات نمایشی یاسمینا رضا در ایران

"یاسمینا رضا" از اوایل دهه ۸۰ شمسی در ایران مطرح شده است، در این سال دو ترجمه از نمایشنامه"هنر" یکی با برگردان داریوش مودبیان و دیگری با برگردان بهمن کیارستمی روانه بازار کتاب شد و هر دو نیز به صحنه آمد. ترجمه اول توسط داود رشیدی و ترجمه دوم توسط پارسا پیروزفر انجام شد.

رضا آشفته:

"یاسمینا رضا" از اوایل دهه 80 شمسی در ایران مطرح شده است، در این سال دو ترجمه از نمایشنامه"هنر" یکی با برگردان داریوش مودبیان و دیگری با برگردان بهمن کیارستمی روانه بازار کتاب شد و هر دو نیز به صحنه آمد. ترجمه اول توسط داود رشیدی و ترجمه دوم توسط پارسا پیروزفر انجام شد.
نمایشنامه"هنر" تا امروز مشهورترین اثر یاسمینا رضا بوده که به بیش از 40 زبان زنده دنیا ترجمه و در کشورهای مختلف اجرای عمومی شده است.
این روزها در تالار سایه نمایشنامه دیگری از رضا به نام"خدای کشتار" و به کارگردانی علیرضا کوشک‌جلالی اجرا می‌شود. نمایشنامه‌ای که در یکی دو سال اخیر در اکثر نقاط دنیا به صحنه آمده است و در ایران ‌نیز در یک زمان محدود، سه ترجمه از آن آماده عرضه در صحنه شده است. علاوه بر کوشک‌جلالی، مائده طهماسبی و ایرج زهری نیز این متن را با هدف اجرای‌ عمومی ترجمه کرده‌اند. طهماسبی از اجرای این ترجمه انصراف داد، اما زهری همچنان در صدد است تا نگاه خود به این متن را در صحنه آشکار کند.
یاسمینا رضا در یک نگاه
از نوع اسم مشخص است که این شخصیت باید یک ریشه شرقی داشته باشد. یاسمینا رضا متولد سال 1959 در پاریس است اما مادرش نوازنده ویولون و مجاری و پدرش یک ایرانی و بازرگان است. پدر رضا تبار ایرانی و یهودی دارد که پس از مهاجرت پدربزرگش، در روسیه به دنیا آمده و از آن جا در زمان جنگ جهانی به پاریس مهاجرت کرده‌اند.
در هشت سالگی شعری با مضمون مرگ می‌نویسد که برنده جایزه‌ای هم می‌شود تا این که در جوانی به دانشگاه نانتر فرانسه می‌رود تا در رشته جامعه‌شناسی و مطالعات تئاتر تحصیل کند. سپس برای آن که به طور عملی با مقوله تئاتر آشنا شود در مدرسه هنرهای نمایشی ژاک دو‌کک تحصیلات خود را ادامه می‌دهد. او پس از آن در نمایشنامه‌های زیادی از نویسندگان کلاسیک و مدرن بازی کرد.
‌وی در سال 1987 اولین نمایشنامه‌اش را منتشر کرد و در کنار آن به نوشتن رمان و فیلمنامه هم پرداخت.
گفت‌وگوهای پس از یک خاکسپاری
نمایشنامه"گفت‌وگوهای پس از یک خاکسپاری" اولین نمایشنامه رضا است که برنده جایزه مولیر نیز شد. در این نمایشنامه ارتباط آدم‌ها پس از خاکسپاری پدر‌ خانواده در کنار مهیا شدن یک غذای جمعی به نمایش درمی‌آید. افراد این خانواده با آن که سوگوار پدر از دست رفته خود هستند، در کنار یک قابلمه گرد آمده‌اند تا با تمیز کردن سبزیجات و شستن گوشت، ‌آبگوشتی لذیذ را برای خوردن آماده کنند. در این فضای پر از تنش و عصبی،‌ آدم‌ها به مجادله و دفاع از خود می‌پردازند. به طور مختصر می‌توان گفت که در این متن روابط جنسی و مرگ در هم ادغام می‌شود تا محتوای هستی بررسی شود.
یک منتقد درباره این نمایشنامه می‌نویسد:«یخ، فلفل تند،‌ نوستالژی و خطر مسمومیت مسلماً بخشی از مواد لازم برای تهیه گفت‌وگوهاست. کمی طنز خشک و سیاه و مقدار زیادی تنش عصبی به آن اضافه کنید؛ معجونی به دست خواهد آمد که هر چند از نظر غنا به پای هنر نمی‌رسد، اما پرزهای چشایی شما را از سوزشی لذت‌بخش مستفیظ خواهد کرد. یاسمینا رضا در این نمایشنامه می‌خواهد به ما بگوید که تحمل مرگ آدمی ناخواستنی که در عین حال خواستنی است،‌ چگونه چیزی می‌تواند باشد و به عقیده من او موفق شده است.»(1)
این متن توسط فتاح محمدی ترجمه شده و آن را نشر هزاره سوم(زنجان، 1382) منتشر کرده است.
هنر
"هنر" باعث شهرت جهانی یاسمینا رضا شد. این متن برای اولین بار در 1994 میلادی در فرانسه اجرا شد و ضمن کسب جایزه مولیر به موفقیت‌های دامنه‌داری در سطح دنیا دست پیدا کرد و جوایزی مانند ایوینگ استاندارد، لارنس اولویه، فانی و تونی را صاحب شد. این متن در کشورهای آمریکا، انگلیس، آلمان، روسیه، آفریقای جنوبی، اسکاندیناوی و ایران به صحنه آمد.
"هنر" نبرد بین سنت و مدرنیته را به نمایش می‌گذارد. مردی که به هنر کلاسیک اعتقاد دارد و در مقابل، دوستش به هنر مدرن پای‌بندی و اصالت درونی خود را نشان می‌دهد. این دو بر سر یک تابلو که کاملاً سفید است، مجادله لفظی می‌کنند.
"مارک" تفکر منطقی دارد و به آثار قاعده‌مند کلاسیک بها می‌دهد. در مقابل"سرژ" ذهنیت مدرن دارد و از تابلوی تماماً سفید خود دفاع می‌کند. دیالوگ‌ها در هنر منقطع، مرتبط و تاثیرگذار است و از جنبه‌های طنز برخوردار است و به دلیل کنش و واکنش‌های دلچسب، خواننده آن را مانند یک داستان دراماتیک به راحتی می‌خواند.
یاسمینا رضا در این باره معتقد است:«نمایشنامه هنر با آن که بامزه و خنده‌دار است، در عین حال محزون و تراژیک هم هست. من روابط انسان‌ها در"هنر" را به اندازه عشق، شکننده می‌دانم.»
داود رشیدی این متن را‌ پاییز امسال در قالب تله تئاتر از شبکه 4 پخش کرد و در آن خودش به همراه سعید پورصمیمی و فرهاد آئیش بازی می‌کردند. این نمایش ماجرای سه دوست قدیمی به نام‌های ایوان، سرژ و مارک را روایت می‌کند که با خرید یک تابلوی نقاشی دچار ماجراهایی می‌شوند.
گونتر گراس درباره این نویسنده نوظهور معتقد است:«یاسمینا رضا نویسنده‌ای است که به معنای واقعی کلمه مد شده‌ و حرفی برای گفتن دارد، حرفی تازه. برداشتی که از هنر‌ دارد شاید هرگز تکرار نشود.»(2)
سکه اقبال این خانم درست از روزی‌ خورد که در 1994 نمایشنامه"هنر" اجرا شد. نمایشنامه‌ای که در نگاه اول به پوچ انگاری برمی‌گشت، اما پر بود از تهی بودن‌ها.
شون کانری، شیفته این نمایش شد. دوست داشت بر اساس آن فیلمی بسازد، اما یاسمینا هر قدر با خودش کلنجار رفت، رضایت نداد و بالاخره گفت:«دوست نداشتم، برای این که فیلم مثل بمب می‌ترکید. شون را دوست دارم، بازی‌اش را هم، اما آن وقت تمام اجراها نقش بر آب می‌شد و دیگر نمایشنامه‌ای وجود نداشت.»(3)
زندگی ضرب در سه
نمایشنامه"زندگی ضرب در سه" یکی دیگر از نمایشنامه‌های فوق‌العاده یاسمینا رضا است که در سال 2000 نوشته شده. این متن روایتی است از زندگی دو خانواده در 3 اپیزود که هر بار مخاطب همان روایت را از زاویه تازه‌ای می‌بیند. در اپیزود اول، یک رابطه ساده و معمولی از زندگی به نمایش در می‌آید. در اپیزود دوم تنش و درگیری‌ها میان آن‌ها به وقوع می‌پیوندد و سرآخر در اپیزود سوم،‌با چهره گرم و صمیمی و حتی مهربان آن‌ها روبه‌رو می‌شویم که گویا تنها زندگی روی خوش به آن‌ها نشان می‌دهد.
این متن نیز توسط فتاح محمدی ترجمه شده و در کشورمان در سال 84 توسط یک گروه غیر حرفه‌ای در برنامه نمایشنامه‌خوانی فرهنگسرای نیاوران روخوانی شده است. در این نمایشنامه به مسائل پیش پا افتاده زندگی با نگاهی عمیق پرداخته می شود. این پیش پا افتادگی تا آن حد است که در زندگی معمولی کسی به آن ذره‌ای توجه نشان نمی‌دهد. مثلاً بچه‌ای یک تکه سیب می‌خواهد و کمی بعد، یک سیب کامل می‌خواهد و لحظه‌ای بعد، یک بیسکوئیت و این موضوع همچنان به طرز کشداری تا بی‌نهایت پیش می‌رود. در این فضا آدم‌ها خونسرد هستند و از سه منظر به آن‌ها نگاه می‌شود تا ابعاد شخصیتی‌شان برجسته‌تر شود.
نمایشنامه‌ها و نوشته‌های دیگر
یاسمینا رضا آدم عجیبی است و علاوه بر نمایشنامه، در رمان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی هم دست بلندی دارد. او مجموعه داستان‌های اتوبیوگرافی‌ خود را با نام"چکش کلاویر" و رمان‌های"اندوه ژرف"، "آدم‌ها در برگ‌ و سپیده‌دم"، "عصر یا شب"(رمان ـ خاطرات سیاسی درباره سارگوزی، رئیس جمهور فعلی فرانسه) را نوشته است.
نمایشنامه"گذر زمستان" در سال 1989 یکی دیگر از متن‌های نمایشی رضا است که در سال 1990 برنده جایزه مولیر شد. پیش از آن نیز او توانست یک اقتباس از"مسخ" کافکا را که توسط استیون برکوف در آلمان تنظیم شده بود، ‌‌برای رومن پولانسکی به فرانسه ترجمه کند که این متن هم کاندیدای دریافت جایزه مولیر برای بهترین ترجمه شد.
او در این سال‌ها فیلمنامه‌هایی به نام"تا فردا"، "تا شب" و"جیم مود نمی‌تواند کمک کند" را نوشته ‌و در برخی از فیلم‌هایی که همسرش"دیوید مارتینی" کارگردانی می‌کند، بازی کرده است.
رضا خود را یک نویسنده شهودی و حسی می‌داند که با تسلط بر واژه‌ها و ضرباهنگ و با احساس رهایی می‌نویسد.او در صدد است که عمیق‌ترین وقایع را به سادگی بیان کند و کاملاً از کلیشه و تکرار پرهیز می‌کند.
او با رمان"چکش کلاویر" به عنوان نویسنده ادبی مطرح شد که این رمان از ماجراهایی کاملاً واقعی در رابطه با خود او، پدرش و فرزندانش نشات گرفته است.
در رمان‌نویسی او را متاثر از آلبر کامو و رمان"بیگانه"، "در اندوه ژرف" و"چکش کلاویر" دانسته‌اند و در نمایشنامه‌نویسی به ویژه آثار اولیه‌اش‌ را متاثر از چخوف دانسته‌اند و البته در"هنر" او را با بکت(در انتظار گودو) مقایسه می‌کنند که هر دو عجیب و غیر منتظره و کاملاً نو متن‌های خود را نوشته‌اند.
خدای کشتار
"خدای کشتار" آخرین متن نمایشی اوست که این روزها در دنیا سر و صدا به پا کرده است. در این متن یاسمینا رضا علیه تظاهر به روشنفکری و ریاکاری‌های روزمره می‌نویسد و در آن خشم، نفرت و طنز را به نمایش می‌گذارد.
در این کمدی سیاه سعی بر آن است تا نقاب انسان امروزی که با آداب و رفتار بورژوایی آمیخته شده، کنار زده شود و درون وی مورد کنکاش قرار گیرد.
این نمایشنامه چهار شخصیت دارد که درباره دو پسربچه 11 ساله به نام‌های"فردیناند" و"برونو" است. این دو در مدرسه درگیر شده‌اند و فردیناد با چماق دو تا از دندان‌های برونو را شکسته است. حالا والدین این دو بچه با یکدیگر ملاقات می‌کنند تا مسئله را حل و فصل کنند. با آن که از آغاز تلاش می‌کنند تا مودبانه رفتار کنند اما به مرور گفت‌وگوهایشان به موقعیتی غیر منطقی و طنز منجر می‌شود. زیبایی این کار هم در این جاست که افراد به ظاهر متمدن، دچار رفتارهای غیرمتمدنانه می‌شوند، پارادوکسی که حقیقت در لفافه پیچانده شده را آشکار می‌کند تا همه با آگاهی در مواجه با منش درونی دیگران دچار تعجب و شگفتی نشوند.

پی‌نوشت:
1- گفت‌وگوهای پس از یک خاکسپاری، یاسمینا رضا، ترجمه فتاح محمدی، نشر هزاره سوم، چاپ اول، 1382، صفحه 9 و 10 .
2- درنگی بر داستان‌ها و نمایشنامه‌های پدیده دهه اخیر‌، (یاسمینا رضا کامو یا بکت زمانه؟)، برگردان امیلی امرایی.
3- همان.