در حال بارگذاری ...

تقدیر نوین تئاتر ایران - فرهاد مهندس پور

به نظرم باید دیگر به این درایت رسیده باشیم و دریافته باشیم که کار با «ما» پیش می رود و نه « من» خود خواه و منفعت طلب تعریف شده اداری .

فرهاد مهندس پور
در این چند ماه کار در مرکز هنرهای نمایشی ، علی رغم فشارهای کاری ، بی نظمی ناشی از کارهای تلنبار شده پیشین ، بدهی به گروه های نمایشی و همه صنوف مرتبط با تئاتر از همه رقم ،‌ و با وجود کارشکنی یا کم کاری بعضی نزدیکان کم ظرفیت ، و کم طاقتی برخی نازک دلان و پاره ای که در این اوضاع هرج و مرج توقع خاصه خرجی داشته اند ، یا خود را تافته جدا بافته دانسته اند ، و کم لطفی کسانی که دامنشان را ورچیده اند که مبادا آلوده شوند ، و آنهایی که به زبان و قلم آیه های یأس خوانده اند دوستانی نیز بوده اند که نابرادری کرده اند ، شاید نه از سر بدخواهی وکین ، بلکه از تنگی نظر ، خستگی یا به دلایلی که از آن بی خبرم ... ولی در این میان کم نبوده اند کسانی که دلگرمی داده اند ، یا باری چند نکته ای را به یاد آورده اند ، و این همه تقدیری است که واقعییت تئاتر امروز ایران است .
می بینید به راحتی مجال اندیشیدن و ایده دادن را از دست می دهیم .
حرف های نگفته ی بسیاری دارم که روزی خواهم زد ، اما امروز بیاد می آورم که گاهی خسته بوده ام و مدام از خودم همکارانم ، از تولید کنندگان تئاتر پرسیده ام که ما چه می کنیم ! آیا این همان کاریست که باید انجام می دادیم؟
ما تنها یک وظیفه داشته ایم ، ادای دین در مقابل مردم و ایمانمان . اما این همه ، وظیفه ای دهشتناک است و افزون بر طاقت ما ، حالا اگر می گویم « ما » منظورم مرکز هنرهای نمایشی است . می دانید نقص بزرگ مرکز هنرهای نمایشی چیست . این نقص که نقصی ذاتی است از دهشتناکی همان وظیفه می آید که تلاش شده در تنگنای یک سازمان کوچک اداری تعبیه و تبیین شود ، ولی این به معنای عملی شدن آن نیست . می دانید چرا در تئاتر کماکان تولید اندیشه نمی شود یا به اندازه ی تئاترهایی که اجرا می کنیم ، اندیشه تولید نمی کنیم – و این بمانند این است که بگوئیم ما تئاتری تولید می کنیم که تئاتر نیست – چون برای تئاتر یک مسئول اداری معین کرده ایم . البته این ایراد ریشه های تاریخی دارد که در جای دیگر به آن خواهم پرداخت . ولی برای نجات تئاتر تنها یک راه وجود دارد . تمرکز زدائی از تئاتر و دادن اختیار و استقلال به گروه های تئاتری .
تنها وقتی به هنرمندان اختیار و استقلال داده می شود می توان از آنها توقع تولید اندیشه ، خلاقیت ، نوآوری و پیشتازی داشت . خیلی ساده است ، بخش های اداری در ایران و در همه جای دنیا ، فاقد خلاقیت ، نوآوری و پیشتازی هستند و با ورود اندیشه یا توسعه آن منافات دارند . این ضایعه را دربخش های اداری دانشگاه ها نیز می توان دید . با کمی اغراق می توان گفت که سیستم های اداری و مالی در واقع ترمزهای پییشرفت ، پیشتازی خلاقیت و نوآوری هستند .
هم اکنون سیستم مالی در شکل عقد قرار داد ، و پرداخت دستمزد هنرمندان با تحجر و خشک اندیشی به روش هایی اصرار می کند که عملاً زمینه های تقلب و فساد را فراهم می سازد . این سیستم پیچیده مالی در حالی که وابسته به مکاتبات و تاییدات متعدد است ، چون نمی تواند برای همه افراد تشخص قائل باشد راه را برای پرده پوشی و تقلب ایجاد می کند ، همین سیستم چون باید همیشه و همه جا مستقیم حضور داشته باشد خود را از امکان همکاری بخش های مهم و فعال – مانند مدیران تئاترها یا مدیران هنری تئاترها – محروم کرده است . همین روش قدیمی ، زمینه هایی را ایجاد می کند که تولید کنندگان تئاتر نه به عنوان یاری دهندگان و همفکران او که همیشه در مقام مقابله با او برآیند ، در عمل کماکان تئاتر ایران و تولید کنندگان تئاتر نه تنها نقشی در دخل وخرج تئاتر با مخاطب ودولت ندارند که فقط وتـنها در موضع مصرف کننده ، دریافت کننده یارانه ، طلبکار و از این قبیل قرار گیرند و به این ترتیب زمینه آشنایی و سوء تفاهم بیشتر فراهم می شود .
باز به پاسخ قبلی بر می گردیم ، استقلال گروه‌های تئاتر که در اوج فشارهای کاری بیش از هر چیز به آن اندیشیده ام :
استقرار گروه های نمایشی در تماشا خانه های تهران ، با حق مشارکت مستقیم در برنامه ریزی ، تقسیم بودجه ، کسب در آمدهای جدید وتولید بیشتر و بیشتر تئاتر برای مردم .
در مقاله ای با عنوان « واکنش به مسامحه و شورش » در شماره ٣۵١ روزنامه شرق به بنیادهای تئوریک این موضوع پرداختم که قسمت دوم آن را هم عن قریب آماده خواهم کرد ، اما وپیش از هر چیز ، این طرح برای اجرا به خواست و همکاری هنرمندان تئاتر نیاز دارد . این نیاز ، نیازی بالا تر از منافع شخصی و برای تشخص یافتن « تئاتر » به معنای « گروه های مستقل تئاتری » است و نه به مفهوم تئاتر یعنی فقط « من» .
به نظرم باید دیگر به این درایت رسیده باشیم و دریافته باشیم که کار با «ما» پیش می رود و نه « من» خود خواه و منفعت طلب تعریف شده اداری .
و نیز یکبار دیگر این باور را تکرار کنیم که این گروه های تئاتری متشکل و مستقل باید تئاتر را از تمرکز تصمیم و سلیقه در آورند و درحوزه تعاریف متنوع ، خلاق ، نوآور ، به پیش ببرند . این رسیدن به ادراک همگانی و جمعی برای درک پدیده ها و مفاهیم نا همگن است ، امیدوارم وقت آن فرا رسیده باشد . امیدوارم هنوز آنقدر خسته نشده باشم که نتوانم فکر کنم .