ماهیهای تئاتر مردهاند
نقش ادی، نقشی چند وجهی است. بسیار تلاش کردم تا به نحو احسنت اجرایش کنم البته بیعیب و نقص هم نبوده و من خوشحال میشوم آنها که میبینند این ایرادها را گوشزد کنند.
شراره پورخراسانی:
حبیب دهقاننسب، بازیگر نقش ادی در نمایش”چشماندازی از پل” کاری از منیژه محامدی بود که تا هفتة پیش این نمایش در تالار اصلی تئاترشهر هر شب راس ساعت 19 به روی صحنه میرفت. با او درباره نقشش در این نمایش گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم:
استاد، یک کار تئاتری، چه شرایطی باید داشته باشد تا ذهنتان را درگیر کند و صفا دهندة روح و روانتان باشد؟
هر بازیگری، معیاری دارد و من هم از این اصل مستثنی نیستم. ابتدا متن مهم است، چه بخواهد بر روی صحنه اجرا شود و چه در مقابل دوربین. در مرحله بعد کارگردان را باید شناخت، کیست و چگونه است؟ در مرحله آخر نقش از اهمیت بالایی برخوردار است. مجموع این عوامل، یاریم میدهند تا کاری مناسب را انتخاب کنم.
شرایط مساعد موجود در این نمایش چه بود که شما را همراه کرد؟
در گذشته با محامدی کار کرده بودم، دو نمایش با نامهای”سووشون” و”فالگوش”. او از استادان من بود و زمانی که برای بار سوم از من دعوت کرد، پذیرفتم. با متن و نقش آشنایی داشتم و هر دو برایم جذاب و دوست داشتنی بودند.
در این 5 ـ 6 ماه، ساعتهای زیادی از شبانه روز ادی هستید. به ما بگویید ادی کیست؟
نقش ادی، نقشی چند وجهی است. بسیار تلاش کردم تا به نحو احسنت اجرایش کنم البته بیعیب و نقص هم نبوده و من خوشحال میشوم آنها که میبینند این ایرادها را گوشزد کنند. نقشی است پیچیده و چند وجهی که عشقی دو گانه در او وجود دارد که بسیار لبه تیغ است. این عشق، باید با ظرافت به اجرا گذاشته شود. چند وجهی بودن آن به خاطر احساساتی گوناگون است که در درونش جریان دارند، احساساتی که جمیع آنها در طول چند سال در یک شخص بروز پیدا میکند ولی ما در طول 90 دقیقه زمان نمایش باید تمامی آن را به تصویر در آوریم. یک بازیگر، چه نقشی بهتر از این میخواهد؟ شخصیتی چند وجهی که ایفای آن نشان دهنده درجه توانایی اوست. دو عشق متفاوت در این نقش وجود دارد که گاهی این بروز میکند و گاه آن. زیبایی نقش در همین است و باید لبه تیغ بماند، چون به هر سو برود شخصیت لطمه میخورد. سعی کردم، خود را در موقعیت نقش، جاری و ساری کنم.
از شیوه کار محامدی و از وضعیت بازیگر در این فضای کاری بگویید؟
بعضی از کارگردانها به جای راهنمایی و توضیح جای بازیگر بازی میکنند که بسیار نادرست است. نوع دیگر از کارگردانها، دست بازیگر را باز میگذارند و لحظاتی که لازم باشد او را راهنمایی میکنند و این شیوهای است و مناسب. محامدی دست بازیگر را باز میگذارد و این رهایی تا حدی است که، بازیگر گاهی اذیت میشود و ممکن است بگوید، چرا هیچ نمیگوید؟ من شخصاً این نوع کارگردانی را دوست دارم. باید برای خلاقیت و احساس بازیگر اهمیت زیادی قائل بود. خلاقیت و احساسات، تنها ابزار بازیگر هستند اگر قرار باشد سد و مانعی بر سر راه او باشد جلوی بروز احساسات گرفته میشود.
شما در بطن خانواده تئاتر هستید، از این زاویه، وضعیت تئاتر امروز ایران را چگونه میبینید؟
پیچیدة پیچده! آقایان مسئول چرا با گذشت 27 سال از انقلاب تکلیفتان را با مقوله هنر مشخص نمیکنید؟، خوانندهای داشتیم با نام فرهاد، او در سالهای قبل از انقلاب ترانههایی را میخواند که هیچ کس جرئت بیان آنها را نداشت. بعد از انقلاب بر اثر مشکلاتی نخواند، در اصل نتوانست بخواند. حال بعد از فوت او رسانهها و شبکههای گوناگون ترانههایش را پخش میکنند. این است که میگویم مسئولین تکلیفشان مشخص نیست! یا هنر باید باشد، یا نباشد! و اگر قرار است باشد، پس چرا تا این حد سد و موانع بر سر راهش میگذارند؟ این بیتکلیفی در تمام مقولهها به چشم میخورد. مثلاً در زمینه موسیقی، گاهی از آن سو میافتیم با سختگیریهای بسیار پیچیده و گاهی از این سو میافتیم که وقتی یک موسیقی از رادیو میشنویم، تشخیص نمیدهیم متعلق به این طرف آب است یا آن طرفها!
در مقوله سینما و تئاتر و همه مقولههای هنری دیگر نیز این مشکل وجود دارد. در سراسر دنیا، برای تئاتر سوبسید تعلق میگیرد و دولت از کمکهای فراوان دریغ نمیکند. ولی در این جا زمینه جور نیست تا استعدادها شکوفا شوند. هنر ما میتواند جهانی باشد چون پشتوانه چندین هزار ساله دارد. هنرمند باید حرمتش حفظ شود و بر همین اساس امکانات لازم است تا هنرش متجلی شود.
به عبارتی به نظرم در این وضعیت ماهی رو هر وقت از آب بگیری مرده!