یاداشتی بر نمایش”داستان باورنکردنی یک زن”
کاش خلاقیتهای کارگردان در متن عمیقتر اعمال می شد تا نویسنده و کارگردان ثابت میکردند که میتوان اثری عام پسند اما با عمقی قابل اعتنا تولید کرد.
علی رضا احمد زاده: نقد نمایش”داستان باورنکردنی یک زن” نوشته رحمت امینی به کارگردانی حسن وارسته”داستان باور نکردنی یک زن” چندان هم باور نکردنی نیست. امروزه از هم گسیختگی کانونهای خانواده و خیانتهای خانوادگی کم نیست. کما این که چنین موضوعی در دوران رم باستان هم در نمایشهای کمدی مطرح میشد. البته در نمایش”داستان ...” خیانت به معنایی دیگر مدنظر نویسنده است. این متن که بر اساس افسانههای چینی توسط رحمت امینی بازنویسی شده است؛ بیانگر رفتار زنی که بر خلاف وصیت همسرش مبنی بر این که تا خشک نشدن خاک گور شوهر، زن حق ازدواج مجدد ندارد، در قبرستان در حال باد زدن قبر خیس همسرش است تا سریعتر ازدواج کند و در این مسیر هم مردی هوسباز و متاهل وی را یاری میدهد و این خیانت ادامه مییابد و در گردونهای دنبالهدار(هم چون نمایشنامه چرخ و فلک اثر آرتور شینسلر) تکرار میشود.
از منظر نقد روانشناختی تحلیلی Psychoanalytic Criticism و بر طبق نظریات فروید، یونگ، کلاین و لاکان، اساساً همه موضوعات ادبی را ناشی از تمایلات جنسی میدانند. بر طبق این نظریه، ارتباط بین این تمایلات و همچنین جنبه ناخودآگاه گفتار با موجودیت اجتماعی فرد، نشان میدهد که تمایلات جنسی واحد سازندهی خواستههای نویسنده است.
طبق نظریه فروید یا نقد روانشناختی کلاسیک، اثر ادبی نتیجه بیماری روانی نویسنده است و مفهوم یک اثر هنری نیز همان است که نقد روانشناختی تحلیلی، آن را اساس خواب و رویا میداند: خواستههای ممنوع. نکته قابل تامل این است که این نگرش، منتقد را نیز درگیر همین قضیه میبیند و معتقد است که گزینش و قضاوت وی چندان هم بیطرفانه نیست و پاسخ ناخودآگاه او به تضاد درونی هنرمند، بر نقد و بررسی او تاثیر میگذارد.
با این که بعدها یونگ و در این اواخر لاکان بر خلاف نظرات فروید، اظهار نظر کردند اما این طور به نظر میرسد که نمایش”داستان باور نکردنی یک زن” کار حسن وارسته با نظریات فروید بیشتر هم خوانی دارد.
بیان مسائل اروتیک در قالب تئاتر در واقع از مراسم فالیک در یونان باستان آغاز شده است و یکی از جنبههای عامه پسند نمایشات در طول قرون، مطرح ساختن این مسائل آن هم با نگاهی طنز گونه بوده است.
یکی از صنفهای عمده در این نمایشها، در فضای محدود جنسیت باقی مانده است و بیتوجهی به شرایط زیست شناسانه، زبان شناسانه، روانشناسانه و شیوههای فرهنگی و اجتماعی زمان نمایش که میتواند در برگیرنده همه مسائل مبتلا به زنان را نشان دهد. اما سقوط در ورطه سهل پسندی و جذابیتهای عامیانه اروتسیم، اثر را از مواردی که ذکر شد خالی میکند.
اما نمیتوان از شیوه اجرایی موجز و موثر حسن وارسته به راحتی گذشت. طراحی ارابه و کارکردهای متعدد آن از خلاقیتهای قابل تحسین این اجراست. بازیهای روان و ایجاد لحظات طنز و تعامل درست با تماشاگران توسط رسول نقوی و مرجان قمری بازیگران نمایش جای تشویق دارد. موسیقی محمد فرشتهنژاد هم چون دیگر آثار این آهنگساز فعال و موفق است و بروشور محمد وکیلی که به شکل یک باد بزن چینی و سنجاق سری که به آن وصل است یکی از بهترین ابتکارات در زمینه تهیه بروشور است که طی سالهای اخیر دیده شده است.
در متن نمایش آمده است که اگر زنی بادبزن و سنجاقش را به مردی واگذار کند خواهان آن مرد است. کارگردان اثر با دادن بروشوری به شکل بادبزن و سنجاق به همه تماشاگران خواهان پذیرفته شدنش توسط همه است اما کاش خلاقیتهای کارگردان در متن عمیقتر اعمال می شد تا نویسنده و کارگردان ثابت میکردند که میتوان اثری عام پسند اما با عمقی قابل اعتنا تولید کرد.