گزارشی از تعطیلی تئاترپارس در لاله زار
مسلماَ کامران ملک مطیعی هنگامی که با ناامیدی تصمیم گرفت نمایش «طبیب اجباری»خود را درتئاترپارس به اجرا بگذارد، هرگزتصورنمیکرد، نمایش اوبه عنوان آخرین اثری ثبت شود که دراین تئاتر قدیمی به اجرا گذاشته شده تا تئاتر پارس با«لبخند» مرگ را تجربه کند.
ایران تئاترــ ندا آل طیب
مسلماَ کامران ملک مطیعی هنگامی که با ناامیدی تصمیم گرفت نمایش «طبیب اجباری»خود را درتئاترپارس به اجرا بگذارد، هرگزتصورنمیکرد، نمایش اوبه عنوان آخرین اثری ثبت شود که دراین تئاتر قدیمی به اجرا گذاشته شده تا تئاتر پارس با«لبخند» مرگ را تجربه کند.
لالهزارخیابانی که نه تنها برای هنرمندان و مردمان عادی خاطره انگیزاست که دردوران شکوه وجلال خود، میزبان سیاست مردانی چون احمد قوام نیز بوده است.
اما داستان تعطیل شدن آخرین بازمانده لالهزار، داستان جالبی است. کامران ملک مطیعی پس ازاینکه از اجرای نمایش«طبیب اجباری» مولیر در حوزه هنری ناامید شد، تصمیم گرفت تا این نمایش را در تئاتر پارس اجرا کند. او گروه خود را جمع کرد و اولین اجرای این نمایش را در جمعه شب به معرض دید تماشاگران گذاشت، اما صبح شنبه با ماموران دادسرای انقلاب روبهرو شد که حکم تخلیه تئاتر پارس را در اختیار داشتند. وی میگوید: آنها با احترام از ما خواستند تا وسایل نمایشمان را جمع کنیم و ما نیز چنین کردیم و بعد از آن بود که با منظرهای غم انگیز روبهرو شدیم چون تاراج واقعی را پیش چشممان دیدیم. هرکس از راه میرسید. هر چیزی را که دم دستش بود بر میداشت و ....
تئاتر پارس از جمله مکانهایی بود که در اختیار مالک خصوصی بود، این ملک پس از انقلاب مصادره و در اختیار ستاد هشت مادهای امام(ره) قرار گرفت. اما از آنجا که مکانی هنری بود، نیاز به یک متولی فرهنگی داشت واین گونه بود که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، اجاره دار آن شد، اما از آنجا که این نهاد در پرداخت اجاره این مکان کوتاهی کرده دادسرای انقلاب درمهرماه گذشته احضاریهای صادر کرد. احضاریهای که گرچه مسئولان حوزه هنری آن را چندان جدی تلقی نکردند، منجر به تعطیلی همیشگی تئاتر پارس شد و پس از آن بود که حسن بنیانیان، رئیس حوزه هنری، اعلام کرد: مسایل این تئاتر از این پس به حوزه هنری ربطی ندارد زیرا مدت زمان اجاره حوزه هنری به اتمام رسیده است. به اعتقاد بنیانیان از آنجا که خیابان لالهزار تبدیل به پاساژهای فروش وسایل الکترونیکی شده، مکانی مانند تئاتر پارس دیگر نمیتواند کارکرد فرهنگی داشته باشد.
مجید جعفری، آخرین مدیر تئاتر پارس هم که از سال گذشته باز شدن دوباره این تئاتررا موقتی دانسته بود، عنوان کرد: این مکان قرار بود توسط حوزه خریداری شود اما مسئولان حوزه نتوانستند با مالک ساختمان بر سر قیمت ملک به توافق برسند زیرا مالک قصد داشته این مکان را به عنوان یک مکان تجاری بفروشد در حالی که مسئولان حوزه معتقد بودند کارکرد مکان فرهنگی است و باید قیمت کمتری برای آن پرداخت و بدین ترتیب همه چیز دست به دست هم داد تا تئاتر پارس برای همیشه بسته شود
نصرت کریمی در بارهی تئاتر پارس میگوید: تئاتری که در سال ١٣٢٣توسط عبدالحسین نوشین، با همکاری ٢ سرمایهدار بازاری پایهگذاری شد ، این تئاتر که آن زمان تئاتر فرهنگ نامیده میشد، بالاخانهای بود که زیر آن بازار و مغازه قرار داشت. تئاتر فرهنگ گنجایش ۵٠٠ تماشاگر را داشت و مکانی شد برای هنرمندان قدیمی تا در این سالن فعالیت کنند. نوشین برای فعال کردن این تئاتر، عدهای از هنرمندان صاحب نام چون حسین خیرخواه، حسن خاشع، لرتا، صادق بهرامی و تعدادی از شاگردان با استعدادش را چون محمدرضا کهنمویی، اکبر مشکین، مصطفی اسکویی، رضا رخشانی و .... را دعوت به کار کرد.
نخستین نمایشنامهای که درتئاتر پارس اجرا شده«ویلن» بود که دکوراتور آن « ناپلئون سروری» بود. این نمایش که به مدت ١۵ شب روی صحنه بود، توانست رکورد دو تالار دیگرلالهزار« تهران» و«هنر» را بشکند چرا که در این تالارها، هر نمایش به مدت یک هفته اجرا میشد.
پس از آن نیز دو نمایش« توپاز» و« تاجر وینزی» اجرا شدند اما دیری نگذشت که پیشنهاد اجرای نمایشنامههای ایرانی مطرح شد و بدین ترتیب:« وزیر خان لنکران» از آخوندزاده اولین نمایش ایرانی بود که در این تئاتر اجرا شد. اما مدتی بعد میان شرکای قبلی اختلافاتی پیدا شد زیرا برداران عمویی، شرکای نوشین، خواهان اجرای نمایشهایی مردم پسندتر بودند و این گونه بود که نوشین، برای مدتی تئاتر پارس را ترک کرد تا شاگردانش همچون حسین خیر خواه و ... به اجرای نمایش کمدی بپردازند.
اما سقوط لالهزارازهمان اواخر دهه ٢٠ آغاز شد. زمانی که صاحبان تئاترهای گوناگون به خاطر پول بیشتر، رقصهای کابارهای را وارد کارهای خود کردند. با روی دادن اتفاقات سیاسی، تئاترهای لالهزار هم درگیر شدند چرا که امواج سیاسی به این مکان فرهنگی هنری هم رسیده بود و این گونه بود که در کودتای ٢٨ مرداد تئاترسعدی آتش زده شد چرا که معتقد بودند این تئاتروابسته به حزب توده است.
با دورشدن ازاین سالها تئاترهای لالهزار مکانی شدند برای عامه مردم تا نظاره گر تئاترهای کمدی آن زمان باشند هر چند نمایشهای ایرانی نیزدراین سالناجرا میشدند به گونهای که لالهزارخیابانی شد که نامش با تئاترسنتی ایرانی گره خو رده است وهنرمندان بسیاری چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و .... که جوانان مشتاقی بودند، صحنه تئاتر را با سالنهای لالهزار تجربه کردند وهر چند این تئاترا دیگر هرگز احیا نشدند، خاطره آنها در ذهن بسیاری ازمردم باقی ماند چه آنان که طرفدار کارهای روشنفکری بودن و چه آنان که به نمایشهای رقص و آوازی تمایل داشتند.
در میان انبوه گفتوگوها و اظهار نظرهای تاسف انگیز در واکنش به بسته شدن تئاتر پارس تنها کورسویی امید، اعلام عدم تغییر کاربری این تئاتر از سوی سازمان میراث فرهنگی است، با این حال این خبر نیز نتوانست آبی بر آتش حسرتها باشد زیرا همگان میدانند بسته شدن یک تئاتر قدیمی، پیامدهای ناگوار بیساری دارد : نه تنها موجب کم شدن یکی از تماشاخانهها میشود ــ در شرایطی که هیچ سالن دیگری جایگزین نمیشودــ که منجر به نابود شدن بخشی از تاریخ تئاتر کشور نیز میشود و این گونه است که هنرمندی چون اسماعیل داورفر میگوید: ما تئاترمیخواهیم چه کنیم ما باید پاساژ و چلوکبابی بسازیم!
و امروزاگرقدم به خیابان لالهزاربگذاری، اگر خوب گوش کنی هنوزصدای قمرالملوک وزیری را میشنوی که در میان انبوه چراغ قوه فروشیها به گوش میرسد چرا که تنها صداست که میماند!