محمد یعقوبی: از « زمستان 66 » تا به حال همواره به موضوع « اختلاف زن به مرد » توجه داشتهام، یا موضوع « مهاجرت » را در کارهایم تکرار کردهام، « خودکشی » نیز در بیشتر نوشتههای من به نوعی دیده میشود، زیرا که احساس میکنم، اینها موضوعاتی هستند که من را تحت تاثیر قرار میدهند واز طرفی فکر میکنم که همچنان باید درباره آنها بنویسم زیرا که این مشکلات، دغدغههای روزگار هستند.
محمد یعقوبی: از « زمستان ۶۶ » تا به حال همواره به موضوع « اختلاف زن به مرد » توجه داشتهام، یا موضوع « مهاجرت » را در کارهایم تکرار کردهام، « خودکشی » نیز در بیشتر نوشتههای من به نوعی دیده میشود، زیرا که احساس میکنم، اینها موضوعاتی هستند که من را تحت تاثیر قرار میدهند واز طرفی فکر میکنم که همچنان باید درباره آنها بنویسم زیرا که این مشکلات، دغدغههای روزگار هستند.
ایسنا: « گلهای شمعدانی »، کار محمد یعقوبی، بعد از اجرا در بیست و دومین جشنوارهی تئاتر فجر، هم اکنون در تالار چهارسو، به روی صحنه رفته است. این نمایش هم، مثل دیگر کارهای یعقوبی نگاهی به زندگی اجتماعی یک خانواده دارد، با این تفاوت که این بار کارگردان در اجرای خود دست به ابتکاراتی زده است و تماشاگر را در حین ورود به سالن با دو اجرای متفاوت روبهرو میکند. صحنه به دو قسمت تقسیم شده است، عدهای از تماشاگران در یک طرف و عدهای در طرف دیگر سالن قرار میگیرند، در عین حال متوجه اجرایی متفاوت در صحنه روبهرویی هم میشوند.
یعقوبی درباره مضامین و مفاهیم تکراری در کارهایش گفت: این مسائل دغدغههای همیشگی من تا به امروز بودهاند، از « زمستان 66 » تا به حال همواره به موضوع « اختلاف زن به مرد » توجه داشتهام، یا موضوع « مهاجرت » را در کارهایم تکرار کردهام، « خودکشی » نیز در بیشتر نوشتههای من به نوعی دیده میشود، زیرا که احساس میکنم، اینها موضوعاتی هستند که من را تحت تاثیر قرار میدهند واز طرفی فکر میکنم که همچنان باید درباره آنها بنویسم زیرا که این مشکلات، دغدغههای روزگار هستند و از طرفی جنبه بسیار دراماتیک هم دارند.
یعقوبی در پاسخ به اینکه استفاده از مضامین تکراری و همسان باعث شبیه شدن نمایشهایش میشود، گفت: فکر نمی کنم چنین اتفاقی افتاده باشد زیرا که مسیر طی شده توسط کسانی که من به شدت دوستشان دارم نشان میدهد که کارم اشتباه نیست. مثلا « رنه مگریت » در میان نقاشان، از جمله افرادی که من خیلی تحت تاثیرش هستم. وقتی به آثار این نقاش نگاه میکنیم، همیشه ساختارهای مشابهی را با تغییرات جزئی و ظریفی میبینم، که همیشه برای من لذت بخش بوده و هیچ وقت این احساس را نداشتهام که این نقاش خودش را تکرار میکند.
وی در ادامه با اشاره به راه کارهایی که خود برای جلوگیری از ایجاد تکرار درکارهایش انجام میدهد، افزود: همواره سعی دارم از قصههای متفاوت در کارهایم استفاده کنم که در کنار ساختارهای به ظاهر همسان، اختلافات چشمگیری را ایجاد میکند، البته من خودم واقف به این مشابهتهای ساختاری هستم ولی فکر میکنم برخی از شباهتهایی که در کارهایم دیده میشود مثل استفاده از صدا، برای من جنبه زیبایی شناسانه دارد که میتواند تبدیل به ویژگیهای فردی من شود.
وی در این باره گفت: داشتن سبک در ایران ایراد است در حالیکه در تمام جهان ارزش محسوب میشود ومن هم به عنوان یک نویسنده و کارگردان از روزی که کار تئاتر را شروع کردم تصمیم بر منحصر به فرد شدن در کارهایم را داشتهام. پس میبینم که این شباهتها در کارهایم کاملا آگاهانه بوده چون جزء ویژگی خاص نمایشهایم محسوب میشود.
کارگردان « قرمز و دیگران » با تاکید بر مخاطبانی که برای نخستین بار اجراهای او را میبینند به ایسنا گفت: این گروه، بهترین مخاطبان نمایشهای من هستند، زیرا آنها با حافظه خودشان کار را نمیبینند، بلکه با این اثر کار دارند، یعنی هیچ توجهی به کارهای قبلی محمد یعقوبی ندارند پس این نمایش برای آنها مهم است! در حالیکه مخاطبان که کارهای قبلی را دیدهاند همواره دنبال پیدا کردن شباهتها هستند، پس هیچ توجهی به وجوه اختلاف کار ندارند و البته این سختگیری خاص مخاطبان ایرانی است.
یعقوبی سپس با اشاره به دو اجرای متفاوت از این نمایش در سالن، گفت: این کارهم فقط برای این است که نمایشم متفاوت باشد ، از طرفی برای من یعنی جالب بود که مخاطب را متوجه این مسئله کنم که همزمان در آن طرف سالن یک تئاتر دیگر در حال اجرا است و او نمیتواند آن را ببیند واین کار درست مثل زندگی واقعی ما است.
وی اضافه کرد: درزندگی و هستی ما هیچگاه نمیتوانیم بفهمیم که چرا اتفاقی در آن طرف در حال وقوع است چون آن لحظه را از دست دادهایم ولی دراین نمایش، تماشاگر این فرصت را دارد که زمانی دیگر آن روی نمایش را ببیند، پس این کار یک آزمایش برای من به عنوان کننده کار بود که ببینم چقدرتوانایی جذب مخاطب و تشویق برای دیدن نمایش را دارم.
یعقوبی در پایان با تائید تداخل صداهای دو اجرا، گفت: این اتفاق کاملا به عمد بوده است تا حواس تماشاگر را جلب سالن روبهرو کنیم. حتی بین دو صحنه هم یک آئینه کار گذاشتیم تا هر چند دقیقهای مخاطب را متوجه اجرای دیگر بکنیم.