در حال بارگذاری ...
نگاهی به اجرای تئاتر خیابانی در ایران

نخستین تناقض تئاتر خیابانی در ایران در نام آن آشکار می شود. آنچه امروزه با نام تئاتر خیابانی در ایران شناخته می شود گستره وسیعی را در بر می گیرد که از نمایش های آئینی تا پرفورمنس و نمایش های تبلیغی و آثار آموزشی و انتقادی و تئاتر محیطی را در بر می گیرد. گستره ای که تئاتر خیابانی تنها یکی از اشکال متعدد آن است.

رحیم عبدالرحیم زاده: تئاتر خیابانی در ایران امروزه بیش از هر زمان دیگری گسترش یافته و چندین جشنواره استانی، منطقه ای، کشوری و حتی بین المللی مختص تئاتر خیابانی برگزار شده است و این غیر از جشنواره های متعددی است، که تئاتر خیابانی به عنوان یکی از بخش های ثابت آن در نظر گرفته شده است و باز این غیر از صدها تئاتری است که سالانه به صورت اجرای عمومی در شهرهای مختلف اجرا می شود.

اگرچه تئاتر خیابانی در ایران از گسترش تقریبا قابل قبولی برخوردار است، اما به لحاظ کیفی شاهد تغییر چندانی نیستیم و تئاتر خیابانی در ایران همان کلاف سردرگمی است که از زمان شروع دوباره اش در سال 73 بود. تئاتر خیابانی در ایران از تناقض های فراوانی رنج می برد؛ تناقض هایی که بیش از هرچیز به فقر تئوریک، نبود منابع مرجع و عدم آموزش صحیح و نپرداختن به تئاتر دانشگاهی باز می گردد.
در این جستار کوتاه سعی خواهیم کرد با آشکار ساختن برخی از وضعیت های متناقض تئاتر خیابانی در ایران به تعریفی کوتاه از این نوع تئاتر رسیده و حدود و ثغور آن را تا حدی، که بضاعت یک نوشتار کوتاه اجازه می-دهد، بشناسیم. هرچند که این جستار کوتاه تنها شروعی است بر مباحثی که هرکدام قابلیت گسترش داشته و تنها در حد اشاره ای از آنها گذشته ایم.
نخستین تناقض تئاتر خیابانی در ایران در نام آن آشکار می شود. آنچه امروزه با نام تئاتر خیابانی در ایران شناخته می شود گستره وسیعی را در بر می گیرد که از نمایش های آئینی تا پرفورمنس و نمایش های تبلیغی و آثار آموزشی و انتقادی و تئاتر محیطی  را در بر می گیرد. گستره ای که تئاتر خیابانی تنها یکی از اشکال متعدد آن است. شاید بخش عمده از آنچه در ایران تئاتر خیابانی خوانده می شود به طور مشخص تئاتر خیابانی به معنای دقیق آن نباشد، زیرا به گفته میسون زمانی می توانیم از اصطلاح تئاتر خیابانی استفاده کنیم که کار برای اجرا در خیابان طراحی شده باشد. (میسون، 1380: 25) اما بخش عمده تئاتر خیابانی ایران نه برای اجرا در خیابان طراحی شده اند و نه در خیابان اجرا می شوند. علاوه بر این، تئاتر خیابانی خصلت¬های دیگری که در غالب آثار ایرانی دیده نمی شود. دکور نمایش دکوری پرتابل و سبک است. مبتنی بر بداهه است و مهمتر از همه پیامی واضح و روشن دارد که گاه به شکل شعاری و ایجاد اعتراض مطرح می شود؛ زیرا تئاتر خیابانی در ذات خود تئاتری سیاسی و معترض است.« تئاتر خیابانی به هیچ وجه یک تئاتر دارای میزانسن و طراحی صحنه نیست، بلکه یک تئاتر سیاسی مخفی است» ( صادقی، 1389: 124) با توجه به مخفی بودن، تئاتر خیابانی تئاتری سریع و گذراست با مدت زمان کم و نمایشنامه ای با داستانی سریع و بدون مقدمه. با توجه به ویژگی هایی که برشمردیم بخش عمده ای از آثاری که در ذیل تئاتر خیابانی در ایران طبقه بندی و اجرا می شوند در این چارچوب قرار نمی گیرند.
اکنون این پرسش عمده مطرح می شود که این آثار را در چه رده ای می توان قرار داد؟ و اگر تئاتر خیابانی نیستند در کدام یک از گونه های تئاتری قرار می گیرند؟ برای پاسخ به این پرسش و رهایی از این تناقض نام های دیگری برای این اشکال تئاتری پیشنهاد شده است که هرچند ممکن است کامل نباشد، اما بسیار گویاتر از مفهوم محدود تئاتر خیابانی است. از جمله بیم میسون در کتاب خود واژه outdoor یا تئاتر بیرونی را پیشنهاد می دهد. در کشور آلمان نیز از اصطلاح تئاتر باز برای این نوع نمایش ها استفاده می شود و اصطلاحات دیگری همچون تئاتر خارج از صحنه یا off stage نیز پیشنهاد شده است. برای پرهیز از آشفتگی بیشتر همان پیشنهاد میسون را مبنا قرار داده و از این پس برای نامیدن این گونه تئاتری از تئاتر بیرونی بهره گرفته و بر اساس این واژه نگاهی به زوایای مختلف آن خواهیم داشت.
تئاتر بیرونی، همانگونه که از نام آن بر می آید، گستره وسیعی از اشکال نمایشی را در بر می گیرد که خارج از سالن ها و صحنه های رسمی تئاتر اجرا می شود. این گستره می تواند نمایش های آئینی و سنتی همچون میر نوروزی  و یا تعزیه باشد که نوعی نمایش میدانی از پیش طراحی شده اند. همچنین اشکال سنتی و سیار همچون دسته کوسه و یا در غرب نمایش های سیار و سرگرم کننده ای همچون کمدیا دلارته را شامل می شود. همچنانکه دسته های دوره گردی همچون معرکه گیران، که به قصد سرگرمی و کسب درآمد اجرا می شوند، در این رده جای می گیرند. پس نخستین رده نمایش های بیرونی شامل نمایش های آئینی و سنتی است که خارج از سالن اجرا می شوند و بخش عمده ای از آثار آئینی و سنتی در این دسته اند.
[:sotitr1:]دسته دوم آثاری اند که در سال های آغازین قرن بیستم و با تحول تئاتر از فضای کلاسیک و تغییر در محیط-های نمایشی پدید آمدند. « گستره این تئاتر فقط فعالیت در خیابان نبود، بلکه هر مکانی که می شد مردمی را به دور هم جمع کرد محل اجرای آن شد و خود شیوه های اجرایی دیگری را در پهنه نمایش پدید آورد و همچون آئین ها به تجربه جمعی پرداخت که هدف آن روشنگری و برقراری رابطه مردم با واقعیت های عینی محیط آنان بود. این نوع تئاتر به عنوان گونه ای نمایشی در قرن بیستم به ثبت رسید» ( زاهدی، 1380: 9)
از دل این تئاتر بیرونی، که در سال های آغازین قرن بیستم به وجود آمد، اشکال مختلف تئاتری سربرآورد که می توان فهرستوار تعدادی از آن ها را برشمرد: نمایش های عظیم با صدها و حتی هزاران بازیگر همچون اجرای اورینوف در شوروی با عنوان تسخیر کاخ زمستانی که هشت هزار بازیگر در آن به ایفای نقش می پرداختند و یا نمایش های ماکس راینهارت که در کلیساهای جامع و یا میادین بزرگ شهرها اجرا می شدند. گونه دیگر نمایش های تبلیغی  ترویجی یا آژیت پروپ است که صرفاً به قصد تبلیغ یک اندیشه یا ایدئولوژی خاص تولید می شوند و در روسیه بعد از انقلاب بولشویکی رواج یافت و نمونه هایی از آن نیز در ایران در سال های آغازین انقلاب اسلامی از اشکال مهم تئاتر تبلیغی- ترویجی می توان به پوستر متحرک و روزنامه جاندار اشاره کرد که در هردوی آن ها مفاهیم سیاسی اجتماعی به شکلی بسیار ساده و روشن به مخاطب انتقال داده می شد. از گونه های دیگر نمایش بیرونی، که طیفی بسیار وسیع را در بر می گیرد، می توان به تئاتر محیطی، که در دهه 60 در آمریکا به وجود آمد، اشاره کرد که شکنر آن ها را تحت عنوان محیط گرا ( environmentalist ( می خواند و «معتقد است تقریباً همه این گروه ها دغدغه اصلیشان یافتن محیطی مناسب و صحیح برای یکی شدن نمایشگر و تماشاگر است» (همان : 86) جدای از تئاتر محیطی می توان اشکال دیگری چون هپنینگ ها یا نمایش های رویدادی را نام برد که آلن کاپرا در دهه 60 میلادی در آمریکا به وجود آورد و مبتنی بر اتفاقاتی بود که میان اجرا و مخاطب می افتد. بر این سیاهه همچنین می توان عناوین دیگری نیز اضافه کرد؛ همچون تئاتر اینتر اکتیو یا تئاتر مبتنی بر مشارکت تماشاگر، پرفورمنس آرت یا هنر اجرا، تئاتر نامرئی آگوستو بوال، که درآن مرزهای بین بازیگر و تماشاگر کاملاً از میان می رود و به گفته خود بوال « حرفه تئاتر، که به عده خاصی تعلق دارد، نباید عمل تئاتر را که متعلق به همه آدم ها است از آن ها دور کند. عمل تئاتر متعلق به همه آدم هاست: طبیعت واقعی انسانی است» (بوال 1386: 23) به گستره این فهرست باز می توان اشکال دیگری همچون تئاترهای سیار، تئاترهای در سفر و تجربه های فراتئاتری گروتوفسکی را نیز اضافه کرد که طی آن گروه بازیگران و تماشاگران به سفری مشترک دست می زنند، خود گروتوفسکی درباره این تجربیات چنین توضیح می دهد« درحال حاضر من و همکارانم دیگر نمایش اجرا نمی کنیم، بلکه در گروه های بزرگ یا محدود، به تشویق روندهای خاصی می پردازیم که ممکن است چندین روز به درازا بکشد، آن هم در جاهای مختلف و با مردمی با پس زمینه های گوناگون» ( روزاونز، 1376: 202) به تنوع و گستردگی این فهرست باز هم می توان افزود، اما آنچه تمامی این اشکال نمایشی را به هم پیوند می دهد در وهله نخست اجرا در بیرون از سالن های تئاتر و در مرحله دوم دستیابی به امکاناتی نوین و تأثیرگذار در تئاتر است. در واقع بخش عمده تئاتر آوانگارد و پیشرو قرن بیستم در رده تئاترهای بیرونی قرار می گیرد و با احتساب دو دوره ای که درباره آن بحث شد، یعنی دوره رواج آئین های نمایشی و دوره تئاتر تجربی و پیشرو، عملاً بخش عمده تاریخ تئاتر، همان تئاتر بیرونی و خارج از سالن است.
شاید اگر به جای اصطلاح تئاتر خیابانی در ایران از تئاتر بیرونی استفاده کنیم، بتوان به بخشی از سردرگمی این شیوه تئاتری پاسخ داد و با همه تنوع و گستردگی آن را در یک مکان واحد گرد آورد. با این همه بخشی از سردرگمی تئاتر خیابانی در ایران به شیوه های برگزاری آن باز می گردد که فعلا چندان دورنمایی برای بهبود آن نمی توان متصور بود، زیرا تئاتر خیابانی، همچنانکه ذکر شد، تئاتری است سریع، گذرا، مبتنی بر بداهه و کنش و واکنش بازیگر و تماشاگر و اساساً تئاتری اعتراضی. اما در ایران این نوع تئاتر در قالب جشنواره قرار می گیرد، یعنی مبتنی بر طرحی از پیش آماده است و مکان های اجرا از قبل اندیشیده شده اند. شاید راه حل این مسئله نیز در همان جواب نخست نهفته باشد و آن روی آوردن به تئاتر بیرونی است، زیرا بسیاری از این نمایش ها مبتنی بر برنامه ریزی، طرح های از پیش آماده و حتی نمایشنامه های دراماتیک است و در بسیاری از اجراها استفاده از نور، دکور و.... را شاهدیم. اینگونه شاید بخشی از سردرگمی اهالی تئاتر خیابانی حداقل در حوزه تعاریف و تئوری ها کمتر شود.

منابع:
بوال، آگوستو (1386) رنگین کمان آرزو، ترجمه بهار صیرفی، تهران، انتشارات نمایش.
روزاونز، جیمز (1376) تئاتر تجربی از استانیسلاوسکی تا پیتر بروک، ترجمه مصطفی اسلامیه، چاپ دوم، تهران، انتشارات سروش.
زاهدی، فریندخت (1380) تئاتر خیابانی روند تغییر محیط قراردادی نمایش، تهران، انتشارات گفتمان خلاق.
صادقی، قطب الدین (1389) دیدگاه ها در: تئاتر خیابانی در ایران و جهان به کوشش منوچهر اکبرلو، تهران، انتشارات افراز.
میسون، بیم (1380) تئاتر خیابانی و انواع دیگر نمایش¬های بیرونی، ترجمه شیرین بزرگمهر، تهران، انتشارات دانشگاه هنر.