در حال بارگذاری ...

نگاهی به چگونگی دریافت جایزه نوبل توسط‌”هارولد پینتر”

هارولد پینتر مهجورترین نام برای کسب نوبل ادبیات ۲۰۰۵ بود . در هیچ یک از لیستهای منتشر شده‌ی کاندیداهای این دوره کوچکترین اشاره‌ای به نام او نشده بود و تمام گمانه زنی‌ها متوجه نویسندگانی بود که از قاره آسیا برای این جایزه کاندیدا شده بودند .

امین عظیمی:
هارولد پینتر مهجورترین نام برای کسب نوبل ادبیات 2005 بود . در هیچ یک از لیست های منتشر شده‌ی کاندیداهای این دوره کوچکترین اشاره‌ای به نام او نشده بود و تمام گمانه زنی‌ها متوجه نویسندگانی بود که از قاره آسیا برای این جایزه کاندیدا شده بودند . البته در این بین نویسندگان امریکایی چون”جویس کرول اوتس” و” فیلیپ راث”نیز پس از”علی احمد سعید” مشهور به” آدونیس” ، شاعر سوری که سال گذشته نیز کاندیدای دریافت این جایزه شده بود و ”اورهان پاموک” نویسنده کرد- ترک از شانس بالایی برخوردار بودند . اما در آخرین لحظات این نمایشنامه‌نویس و بازیگر کهنه‌کار انگلیسی بود که بی سر و صدا گوی سبقت را از دیگر رقبایش ربود و صاحب یک مدال طلا به همراه ده میلیون کرون سوئد معادل یک میلیون و سیصد هزار دلار شد . جایزه نوبل که چند سالی است به دلیل مسائل و حواشی انتخابهایش متهم به سیاسی کاری و سطحی نگری شده است امسال نیز از این قاعده مستثنی نبود . طبق معمول هر ساله قرار بود نتایج این جایزه در روز پنجشنبه 6 نوامبر اعلام گردد ، اما هنگامی که سخنگوی هیئت داوران رسیدن به یک نتیجه قطعی را بهانه‌ای قرار داد تا اعلام نتایج نهایی به یک هفته بعد موکول شود ، زمزمه‌هایی مبنی بر بروز اختلاف نظر میان داوران این جایزه تاثیرگذار در مجامع ادبی درگرفت . این نخستین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که هیات انتخاب تا این اندازه در اعلام برنده این جایزه تردید داشت . چند تن از آنها با اظهار نظرهای متناقض خویش در مورد برخی از کاندیداها همچون” اورهان پاموک” که به تازگی در ترکیه به دلیل انتشار برخی آثارش توسط دادگاهی سیاسی محکوم شده بود از توجه بالای داوران نوبل به مسائل حاشیه‌ای خبر می‌دادند . حتی عده‌ای از صاحب نظران بر این عقیده بودند که اگر پاموک به عنوان برنده اعلام شود تنها از این رو خواهد بود که به عنوان دست آویز و اهرم فشار جدید اتحادیه اروپا در مقابل درخواستهای بی صبرانه ترکیه برای پیوستن به این اتحادیه مورد استفاده قرار گیرد و به عنوان سندی از عدم وجود آزادی و دموکراسی حقیقی در این کشور مطرح گردد . اما چنین بحث‌هایی آتش اختلاف میان داوران را آنقدر گسترده کرد که درست یک روز قبل از اعلام نتایج ،”کنوت آهنلوند” ، نویسنده 82 ساله سوئدی و عضو آکادمی سلطنتی و هیات داوران جایزه ادبیات نوبل از سال 1983 میلادی این مسئله را وارد بحران تازه‌ای کرد . او در اعتراض به انتخاب بحث انگیز سال گذشته الفریده یلینک نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور اتریشی به عنوان برنده نوبل ادبیات 2004 از مقام خود استعفا داد. او همکارانش را متهم کرد که حتی آثار” الفریده یلینک” را نخوانده بودند و با این حال جایزه نوبل ادبیات را به او اهدا کردند ، چرا که از نظر”آهنلوند” آثار وی چیزی جز توده ای درهم و برهم و فاقد هرگونه ساختار هنری بودند که در انتخابش تنها مسائل سیاسی مورد توجه بوده است.
اظهار نظر تند این داور کهنه کار به بسیاری از تردیدهایی که در مورد نحوه ارائه این جایزه ایجاد شده بود مشروعیت بخشید. اما حادثه ای که در دقیقه نود رخ داد و هارولد پینتر 75 ساله را به عنوان برنده این دوره اعلام کرد محافظه کارانه‌ترین عملی بود که آکادمی نوبل می‌توانست برای احیای ارزشهای از دست رفته‌اش به آن متوسل شود . پینتر با کوله باری از آثار درخشانش در زمینه نمایشنامه نویسی ، شعر و نیز فعالیتهای سیاسی آزادی خواهانه و عموما ً ضد آمریکایی خویش بهترین گزینه بود چرا که تمامی وجوه مورد علاقه داوران نوبل را یکجا و در یک زمان در خویش داشت . شخصیتی تاثیرگذار در جریان پیشرو ادبیات نمایشی قرن بیستم و چهره ای برجسته در زمینه آزادی خواهی که انتقادهای تندش علیه همکاری بلر با بوش در زمینه حمله به عراق که به اشکال گوناگون – از شعر گرفته تا مقاله – مطرح شد نام او را در هفتمین دهه عمرش بار دیگر بر سر زبانها انداخت . بویژه هنگامی که او چند ماه پیش اعلام کرد دیگر نمی خواهد هیچ نمایشنامه ای بنویسد و تمام نیرویش را بر فعالیتهای سیاسی متمرکز خواهد نمود .
دیگر کاندیداها چه کسانی بودند ؟
مهمترین رقیبان هارولد پینتر برای اخذ جایزه این دوره از سرشناس‌ترین نویسندگان چند دهه اخیر بوده‌اند که اغلب آثارشان به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است و تاکنون جوایز بی شماری را نصیب خود کرده اند . جویس کرول اوتس ، علی احمد سعید ( آدونیس) ، اورهان پاموک ، فیلیپ راث و میلان کوندرا کاندیداهای این دوره را تشکیل می دادند .
جویس کرول اوتس در سال 1938 در شمال نیویورک به دنیا آمد . هنگامی که در دانشگاه سیراکوز تحصیل می‌کرد جایزه داستان نویسی دوشیزگان را از آن خود کرد . وی دانشنامه فوق لیسانس خود را در رشته ادبیات با درجه ممتاز از دانشگاه ویسکانسین اخذ کرد و در سال 1968 تدریس در دانشگاه وینسدور را آغاز نمود .اوتس در سال 1976 برای تدریس رشته ادبیات خلاقه در دانشگاه پرینستون راهی نیوجرسی شد و در همان جا به عنوان استاد ممتاز در علوم انسانی معرفی گردید. جویس کرول اوتس از برجسته ترین چهره‌های ادبیات معاصر امریکاست و گذشته از شهرتی که در نوشتن داستان‌های کوتاه دارد ، شاعر ، رمان نویس و منتقد نیز هست و در عرصه‌های گوناگون ادبی موفقیت‌های زیادی را از آن خود کرده است . سبک منحصربفرد وی در نمایش تلخی ، خشونت و عدم اطمینان شهرت خاصی دارد . اغلب داستان‌های او نوآورانه و تقلید ناپذیرند و در آنها غافلگیری به عنوان عنصری غالب حکمروایی می‌کند‌. اوتس برنده‌ی برخی از مهمترین جایزه‌های ادبی آمریکا از جمله جایزه جهان داستانهای فانتزی با مجموعه قصه‌های گروتسک (1995) ، جایزه قلم / فاکنر برای رمان نیمه بلند " برای چی دوستت داشتم "(1995) ، برنده جایزه برام استوکر برای رمان کوتاه " ترسیده" (2001) و جایزه orange برای بهترین رمان نیمه بلند در سال 2005 با کتاب آبشارها . اگرچه اوتس به عنوان نویسنده ای جدی در جهان ادبیات شناخته شده است اما رمان هایش طیف وسیعی از خوانندگان را در بر می‌گیرند‌. از این نویسنده در ایران مجموعه داستانی با عنوان وقتشه با من زندگی کنی منتشر شده است . مترجم این کتاب مهری شرفی است .
علی احمد سعید (آدونیس) شاعر سوری متولد سال 1930 است که سالهاست در لبنان زندگی می‌کند . آدونیس را یکی از مهمترین شاعران مدرن عرب می‌دانند که با بهره گیری از قالب‌ها و سبک‌های سنتی شعر عرب احساسات مدرن خویش را بیان می کند.او در سال 1954 از دانشگاه داماسکوس در رشته فلسفه فارغ ‌التحصیل شد و در سال 1956 پس از گذراندن دوره ای در زندان به جرم اقدامات سیاسی ، به بیروت گریخت. او بین سال‌های 1956 تا 1963 سردبیری مشترک مجله «شعر» را در لبنان بر عهده داشته است.
آدونیس بسیار تحت تأثیر شاعران سنتی شیعه است و از سن 20 سالگی تجربیاتی در زمینه شعر منثور داشته است. به گفته بسیاری از صاحب نظران او از واژه‌گزینی و سخن‌پردازی آنگونه که در شعر سنتی عرب وجود دارد دوری گزیده و شیوه ی جدید و قدرتمندی را در شعر پی ریخته است. لقب آدونیس را رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست سوریه ، آنتوان سعدا به او داده است.
اما اورهان پاموک در 7 ژوئن سال 1952 در استانبول به دنیا آمد. او به جز سه سالی که در نیویورک گذرانده است ، تاکنون در استانبول زندگی کرده است . پاموک که علاقه ویژه ای به روزنامه نگاری داشت تحصیل در دانشکده معماری دانشگاه پلی‌تکنیک استانبول را پس از 3 سال رها کرد و در انستیتوی روزنامه‌نگاری دانشگاه استانبول مشغول به تحصیل شد . او از سال 1974 به طور منظم به نوشتن پرداخته است . اولین کتاب او «ظلمت و روشنایی» توانست در سال 1979 جایزه رمان اول انتشارات ملیت را به طور مشترک با”محمد اروغلو” به دست آورد. رمان دوم پاموک «آقای سودت و پسرانش» در سال 1982 منتشر شد. این رمان در سال 1983 برنده جایزه رمان” اورهان کمال” شد. پاموک در این رمان قصه سه نسل از یک خانواده ثروتمند استانبولی را که در محله نیسانتاسی – زادگاه پاموک - زندگی می‌کنند به تصویر می‌کشد . پاموک در سال 1984 با رمان دیگرش «خانه ساکت» که در سال 1983 منتشر شد، جایزه رمان”مادارالی” را از آن خود کرد. رمان تاریخی او «قلعه سفید» در سال 1985 به چاپ رسید و برنده جایزه مستقل برای داستان خارجی شد و به شهرت او در خارج از مرزهای ترکیه یاری شایانی کرد . دیگر رمان مشهور او «کتاب سیاه» که در سال 1990 به چاپ رسید، رمانی پیچیده و غنی است که در سال 1992 ”عمر کاوور” اقتباسی سینمایی از آن را ساخت . رمان « تولدی دیگر» او در سال 1995 در ترکیه با فروش بی نظیری روبرو شد. این کتاب در تاریخ ترکیه از نظر سرعت فروش دارای رکورد است . پاموک در سال 2003 جایزه بین‌المللی”دابلین” را برای رمان « نام من سرخ است» به دست آورد. این کتاب در سال 2000 منتشر شده و تاکنون به 24 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. تازه‌ترین رمان‌های پاموک «برف» در سال 2002 و «استانبول» در سال 2003 چاپ شده اند. ویژگی کتاب‌های پاموک اغتشاش یا فقدان هویت ناشی از کشمکش میان ارزش‌های سنتی و غربی است. منتقدین «اورهان پاموک» را یک داستانسرای «پسامدرن» می دانند که رمانهایش انباشته از تصاویر، تشبیهات، استعاره ها و گفتارهای دوپهلو و پرمغزند. «اورهان پاموک» در آثار خود از قتل عام ارمنی‌ها بدست نیروهای عثمانی در سال ۱۹۱۵ یاد می‌کند و با نگرانی به سرنوشت کردها در زادگاهش ، ترکیه ،‌ می نگرد.او سرنوشت ارمنی‌ها و کردها را به یکدیگر پیوند می زند . چیزی که درترکیه انگیزه‌ای بدست می‌دهد تا هرکس بر جان خود بیمناک شود و تازیانه‌ی رسانه‌ها را برپیکر خود احساس کند. علاوه بر این ، رمان‌های او پیرنگی پرکشش و شخصیت‌هایی عمیق دارند. جایزه صلح ناشران آلمان نیز در سال 2005 به اورهان پاموک اهدا شد . پاموک این جایزه را از آن رو به دست آورد که درآثارش ، اروپا و ترکیه ی اسلامی به یکدیگر نزدیک شده‌اند و دفاع از حقوق انسانها و اقلیت‌ها در برابر مسایل سیاسی به عنوان اصلی ارزشمند در کارهای وی قلمداد می‌شود . اورهان پاموک یک بار به ایران سفر کرده است و رمانهای دژ سفید و زندگی نو از این نویسنده به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.
فیلیپ راث در سال 1933 در آمریکا متولد شد . او یک دورگه آمریکایی- یهودی است که با آثار درخشانش در چند دهه اخیر لقب پیامبر ادبیات پسا مدرن را از آن خود کرده است . راث پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در سن 16 سالگی در دانشگاه باکنل به تحصیل ادبیات انگلیسی پرداخت. سپس تحصیلاتش را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و مدرک فوق لیسانس ادبیات انگلیسی را از این دانشگاه دریافت کرد. این نویسنده در شیکاگو با مارگارت مارتینسون ازدواج کرد و هرچند آنها در سال 1963 از یکدیگر جدا شدند ، اما مرگ مارتینسون در یک حادثه رانندگی در 1968 تاثیر عمیقی بر آثار بعدی راث گذاشت . مارتینسون الهام بخش شخصیت‌های زن در چندین رمان راث بوده است. او پیش از چاپ اولین کتابش در 1959، دو سال در ارتش خدمت کرد و پس از آن داستان های کوتاه و نقدهای زیادی از او در مجلات ادبی به چاپ رسید. نخستین رمان او توانست در سال 1960 جایزه کتاب ملی آمریکا را از آن خود کند. از جمله آثار او در این دوران می‌توان به "خداحافظ کلمبیا "و "رفتن" اشاره کرد . سه کتاب راث تاکنون توانسته است جایزه کتاب ملی آمریکا را از آن خود کند و دو کتاب دیگر او نیز نامزد مرحله نهایی این جایزه بوده اند . دو کتاب دیگر او نیز جوایز منتقدین کتاب ملی آمریکا و دو اثر دیگر او جایزه قلم / فاکنر را نصیب خود کرده‌اند.
فیلیپ راث از برندگان جایزه پولیتزر نیز بوده است. از او به عنوان یکی از چهار رمان نویس زنده برتر آمریکایی به همراه توماس پینچن ، دون دلیلو و کورماک مک کارتی نام برده اند .
از آخرین آثار این نویسنده نامدار 70 ساله می‌توان به " توطئه علیه آمریکا" و "همه کس" اشاره کرد .
یکی دیگر از کاندیداهای جایزه نوبل ادبیات 2005 نویسنده ای شناخته شده برای جامعه کتابخوان ایران است چرا که اکثر آثار وی طی دو دهه ی گذشته با ترجمه های گوناگونی در کشور منتشر شده است : میلان کوندرا در سال 1929 در یکی از شهرهای جمهوری چک متولد شد. این نویسنده نامدار نخستین اشعارش را در سالهای نوجوانی سرود و بدین ترتیب پایش به وادی ادبیات گشوده شد . پس از جنگ جهانی دوم ، کوندرا به شغل کارگری و نوازندگی جاز پرداخت . سپس در دانشگاه پراگ چارلز در رشته موسیقی ، سینما و ادبیات تحصیلات خود را ادامه داد. در آن زمان شعرها ، مقالات و نمایشنامه هایی از کوندرا منتشر شد و کمی بعد به عضویت شورای سردبیری مجله‌های "لیترارنی نوینی" و "لیستی" پیوست . علاقه مندی او به حزب کمونیست در سال 1948 او را مجبور به پیوستن به این حزب کرد اما چندی بعد به دلیل عقاید فردگرایانه اش از حزب اخراج شد . میلان کوندرا پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در سال 1952 به عنوان سخنگو در آکادمی فیلم پراگ آغاز به کار کرد اما در سال 1968 پس از حمله روس ها به پراگ این شغل را هم از دست داد. مضمون "شوخی" نخستین رمان کوندرا که در سال 1967 چاپ شد "استالینیسم به شیوه چکسلواکیایی" بود . پس از حمله شوروی به چکسلواکی در سال 1968، کوندرا به عنوان یکی از چهره های اصلی خرابکار "بهار پراگ" شناخته شد و کتاب هایش از تمام کتابخانه های عمومی چک جمع آوری شد . بدین ترتیب رمان دوم او "زندگی جای دیگری است" در پاریس چاپ شد و اجازه انتشار در چک را نیافت. میلان کوندرا در سال 1975 به عنوان پناهنده سیاسی به فرانسه مهاجرت کرد و در سال 1981 ملیت خود را به فرانسوی تغییر داد. سپس به عنوان استاد میهمان در دانشگاه رنز به تدریس پرداخت. انتشار "کتاب خنده و فراموشی" کوندرا در سال 1979 به محروم شدن او از اقامت در چکسلواکی منجر شد و رمان های بعدی او نیز اجازه چاپ در وطنش را نیافت . رمان درخشان "سبکی تحمل ناپذیر بار هستی" در سال 1982 به رشته تحریر درآمد و در سال 1987 بر اساس آن فیلمی نیز ساخته شد. دیگر رمان معروف وی "جاودانگی" نیز در سال 1991 به زبان فرانسه منتشر شد. از آثار متاخرتر وی می توان "وصایای تحریف شده" (1992) ، "هویت" (1996) و "بی خبری " (2000) را نام برد . کوندرا در آثار خویش از طریق نوعی فلسفیدن و انتقال نیروی پیش برنده طرح به واژگان در چارچوب نوشتاری فلسفه محور اما با رویکردی سیاسی - اجتماعی حرکت می‌کند . از دیگر آثار منتشر شده وی در ایران می توان به ژاک و اربابش ، کلاه کلمنتیس ، جسم و جان ، میهمانی خداحافظی ، عشقهای خنده دار و هنر رمان اشاره کرد.
نویسنده ای از جنس مکث و سکوت
وقتی نخستین اخبار در مورد اعطای جایزه نوبل ادبیات به هارولد پینتر روی خروجی سایتهای خبری رفت بیش از هر نکته ای نحوه ی برخورد پینتر نظرها را به خود جلب کرد . پینتر در یک نامه الکترونیکی و در پاسخ به اعضای آکادمی نوشت :

به من 20 دقیقه قبل از اعلام رسمی این جایزه خبر داده شد . رییس کمیته نوبل با من تماس گرفت و گفت : جایزه ادبی نوبل به شما اعطا شده است ، من مدتی ساکن ماندم ، آنگاه گفتم : حرفی برای زدن ندارم .
سکوت او برای دوستداران و علاقه مندان آثارش معنایی دیگر داشت . این سکوت از همان جنسی بود که پینتر همچون شگردی خلاقانه از آن در نمایشنامه هایش سود می برد . آثاری که به جستجوی امکانات بیانی و دراماتیک مکث ، حتی ارزش ویژه ای به چیزی نگفتن می بخشید و در دل خویش کاراکترهایی را پرورش می داد که مقصود خویش را از طریق سکوت عرضه می کردند . جهان آثار پینتر در مرز میان نگاهی کافکایی و بکتی بنا شده است . برای او نمایشنامه بهترین وسیله برای نشان دادن ترسهای پیرامونی انسان مدرن بوده است . ترسهایی که همچون هیولایی جهان بیرون چاردیواریهای تنگ و تاریک خانه ها را در بر گرفته است و حالا این ترسی وجودی است که هرچه بیشتر ما را بر آن می دارد که با سکوت و نگفتن به قول والتر بنیامین متفکر نامدار آلمانی ”منبع ناسزاوار معنا باشیم”.
هارولد پینتر در دهم اکتبر 1930 در شرق لندن به دنیا آمد . پدرش خیاطی یهودی بود که از پرتغال به انگلستان مهاجرت کرده بود و با پس انداز اندکش خانه ی محقری اجاره کرده بود . شرایط سخت مالی خانواده ، روحیه هارولد را نسبت به زندگی و جایگاه انسان در جهان پیرامونش بسیار حساس کرد و از طریق نخستین اشعارش که برای مجلات کوچک می‌فرستاد چنین نگاهی را بروز داد . او پس از پایان تحصیلات در مقطع دبیرستان ، از رفتن به خدمت نظام سر باز زد چرا که اعتقاد داشت ندای وجدانش او را از این کار باز می دارد . در طول جنگ جهانی دوم که لندن هدف بمب افکن های آلمانی بود ، مدتی با خانواده به شهرهای دیگر رفت و تجربیات وحشت آوری را پشت سر گذاشت . سالهای جوانی او به تحصیل در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک و مدرسه تئاتر گذشت . اما پس از چندی تحصیل را رها کرد و با نام مستعار "دیوید بارون" به بازیگری پرداخت . او به همراه یک گروه شکسپیری سرا سر ایرلند را زیر پا گذاشت و سالها با یک گروه سیار همکاری کرد تا اینکه در سال 1957 شروع به نوشتن نمایشنامه کرد . نخستین نمایشنامه او " اتاق" که در4 روز نوشته شده بود توجه همگان را در دانشگاه بریستول جلب کرد . اما هنگامی که در سال 1958 دومین نمایشنامه اش "جشن تولد" پس از اجراهایی موفق در کمبریج و آکسفورد در لندن اجرا شد ، با برخورد سرد منتقدان رو به رو شد . آنها تجربیات پینتر را در حوزه زبان و فضاسازی غیر قابل قبول می‌دانستند . پینتر با آشنایی زدایی از کارکردهای کنش رئالیستیک و به کارگیری دیالوگهایی بکت وار که از فرط ایجاز به شعر نزدیک شده بود ، دیالوگ نویسی نوینی را ابداع کرده بود که هرچه بیشتر بر بازی حضور و غیاب معنا بر بستر کلام و سکوت استوار بود . دیالوگ در آثار او به جای آنکه منظور افراد را به یکدیگر منتقل کند بیشتر وسیله ای بود تا در بطن خویش نوعی هراس و تردید و در ابعادی وسیعتر معناباختگی را ادا کند . اما این معنا باختگی آنقدر در لایه های زیرین کلمات مستحیل شده بود که تنها در فاصله‌ی سکوتها و مکثها خود را به سطح می‌رساند و خودنمایی می کرد . برای پینتر حوزه‌های ژرف ساختی زبان و فرهنگ انگلیسی نیز همچون سرچشمه‌هایی غنی مورد استفاده قرار می‌گرفت . پینتر سبکش را با نمایشنامه‌ای تک پرده‌ای با عنوان " مستخدم ماشینی " در سال 1960 تکمیل کرد ، داستان دو قاتل حرفه ای که توسط سازمانی نا شناخته اجیر می شوند تا قربانیان ناشناسی را بکشند غافل از آنکه ماموریت آخر آنها قتل خودشان است . از دیگر ویزگی‌های غالب نمایشنامه‌های او ترسی بود که از نیروهای مرموز و ناشناخته در زندگی روزمره آدمیان پدید می آمد . ترس از فضای بیرون در " اتاق" و تهدیدی که از جانب نیروهای سیاه و مرموز که زندگی افراد را تحت الشعاع قرا می دادند در "جشن تولد" از جنس همان ترس کافکایی بود که در "محاکمه" و " قصر" لحظه ای خواننده را رها نمی کند . در آثار پینتر این ترس ابعادی گروتسک نیز به خود می‌گیرد و ا ضطراب شخصیتها گاه با ایجاد فضایی آمیخته با رگه‌های رقیق طنزی چند پهلو اما عمیق که در خدمت تظاهرات روانی و بویژه گرایشات جنسی کاراکترهاست ، تاثیری فراموش ناشدنی بر ذهن باقی می گذارد‌. مارتین اسلین یکی از مهمترین تئوریسین‌های تئاتر ابزورد از ریتم موزونی که در آثار پینتر توسط سکوت حاصل می‌شود با عنوان"باله کلام" یاد کرده است .
پینتر در طول سالهای بعد دست آوردهای نخستین نمایشنامه‌هایش را در سطوح گونان مورد استفاده قرار داد اما نمی توان تمامی آثار او را در این زمینه موفق دانست . " جشن تولد " که در تئاتر لیریک لندن فروش چندانی نکرد ، پینتر را به سوی نگارش نمایشنامه‌های رادیویی و تلویزیونی سوق داد . " درد خفیف" ، " شبی بیرون خانه " و" مدرسه شبانه" سه نمایشنامه از این دسته بودند که تا پیش از 1959 نوشته شدند . پینتر نخستین نمایشنامه بلندش با عنوان " سرایدار " را در سال 1959 در سه پرده نوشت و جایزه بهترین نمایشنامه را در انگلستان1960 به خود اختصاص داد : دو برادر در خانه ای آبرومند با هم زندگی می کنند . یکی از برادران مردی خانه به دوش را به خانه می آورد. ورود مرد غریبه به رقابت های شخصی دو برادر ابعادی تازه می‌دهد. " کلکسیون " نمایشنامه بعدی پینتر در سال 1961 روی صحنه رفت و از تلویزیون نیز پخش شد . از دیگر نمایشنامه‌های او تا سالهای آغازین دهه 1980 می توان به " بازگشت به خانه " 1965 ، روزگار قدیم 1970، سرزمین متروک 1974، ناکجا آباد 1975 و فاسق( خیانت) 1977 اشاره کرد . اما پینتر همچنان که همواره در گفتگوها ، مقالات و شعرهایش با دیدگاهی تظلم خواهانه به جهان پیرا مونش می‌نگریست در سالهای میانه دهه ی 1980 خود را در جایگاه یک نویسنده سیاسی نیز مطرح کرد . وی در مقاله‌ها و نیز، در شعرهایش از سیاست اجتماعی «مارگارت تاچر»، نخست وزیر وقت بریتانیا، به شدت انتقاد می‌کرد و در سالهای اخیر اعتراضات وی جنبه‌ای سراسری‌تر به خود گرفت تا آنجا که علیه جنگ در خلیج فارس و ماموریت ناتو در سیبری ، جنگ آمریکا و هم پیمانانش در افغانستان و عراق با دیده‌ی انتقادی نگریست و به شدت به گرایشات امپریالیستی تونی بلر حمله ور شد‌. در مجموعه نمایشنامه های پس از دهه ی 1980 پینتر با آثاری مواجه‌ایم که هرچه بیشتر جنبه ی اعتراض اجتماعی در آنها اشکار است و بطور مستقیم جنگ ، اختناق و دیکتاتوری را نشانه رفته است حتی عده‌ای از منتقدان بر این اعتقادند که پینتر وارد مرحله دیگری از زندگی خلاقانه‌اش شده است و می‌بایست آثار او را دارای دو مرحله‌ی مجزا بررسی کرد.
اگر آثار اولیه هارولد پینتر را بر مبنای ویژگی ذکر شده بتوانیم در گروه " تئاتر معنا باخته " قرار دهیم ، همزمان با برجسته شدن رگه های سیاسی و اجتماعی تعهدآمیز در آثار او با نوعی نمایشنامه نویسی " معترض اجتماعی " روبرو خواهیم بود که در حقیقت مرحله ی تازه ای در خلق نمایشنامه توسط این نویسنده است . در نمایشنامه مهتاب (۱۹۹۴) یکی از آخرین کارهای بلند پینتر این چرخش به سوی موضوعات اجتماعی به شدت بروز می‌کند : مردی در پایان زندگی با ناتوانی و بی‌نوایی روبروست. او در طول زندگی با خودخواهی ها و بدخلقی های خود همه را آزار داده است. فرزندانش نیز که زندگی نابسامانی دارند ، حتی در دم مرگ حاضر نیستند به بالین پدر بروند و با او آشتی کنند.
" منظره " ،" سکوت" ، " وقت ضیافت "، " مون لیت " ،" زبان کوهستان" ، "نظم نوین جهانی "، "مهمانی " و اثر بسیار ستایش شده ی " خاکستر به خاکستر "1996 از مهمترین نمایشنامه های دوره جدید کاری پینتر هستند . پینتر در " خاکستر به خاکستر " سرگذشت زنی را روایت می کند که در حضور همسرخویش ژرفای ناخودآگاه خود را می‌کاود و به تصاویر هولناکی از قهر و خشونت می رسد . تصاویری که پیوندی ناگسستنی با مسائل اجتماعی دارد .
گویی برای پینتر مقابله با نیروهای سرکوبگر و دیکتاتور مآب در جهان نمایشنامه‌های اخیرش به عنوان وظیفه ای آسمانی رخ نموده است و او را همچون پیامبری مدرن در مسیر حق جویی و مبارزه با بی عدالتی و جنگ افروزی قرار داده است . نیمی از مجموع 29 نمایشنامه نوشته شده توسط وی از سالهای دهه ی 1340 تا به امروز به زبان فارسی منتشر شده است که از این میان می توان به جشن تولد ، مهمانی، کلکسیون ، فاسق ، وقت ضیافت ، درد مختصر ، اتاق ، سرایدار ، مستخدم ماشینی ، بازگشت به خانه و.... اشاره کرد اما از آثار دوره دوم نمایشنامه نویسی وی کمتر اثری در د سترس ما است .
فیلمنامه نویسی پر افتخار، شاعری پر احساس
پینتر نخستین فیلمنامه اش را با عنوان" پیشخدمت" در سال 1963 برای جوزف لوزی کارگردان آمریکایی به رشته تحریر آورد . لوزی که خود از ترس کمیته ضد کمونیستی مک کارتیسم به انگلستان پناه آورده بود ، دو فیلم دیگر بر اساس فیلمنامه های پینتر ساخت : "تصادف" 1۹۶۷ و" واسطه" ۱۹۷۱ که هر سه این فیلمها جز ماندگارترین آثار تاریخ سینما هستند . از دیگر فیلمنامه های درخشان وی می توان به" یادداشتهای کوییلر" 1965 ، "در جستجوی زمان از دست رفته" ( بر اساس رمان مشهور پروست ) 1972 ، "آخرین نواب" 1974 ، "زن ستوان فرانسوی" 1981 ، "خاطرات لاک پشت "1987 و "تراژدی شاه لیر" 2000 اشاره کرد. او با کمترین ابزار و موجزترین مسیرهای ممکن ترس و وحشت را در فضای فیلمنامه هایش ایجاد می کند . دریافت خرس نقره ای جشنواره برلین و نخل طلای جشنواره کن از افتخارات بی بدیل او در دنیای فیلمنامه نویسی است.
اشعار پینتر که شامل 4 مجموعه است ، اغلب به بیان نوعی خشم سرکشانه از جنگ ، تجاوز ، بی عدالتی می پردازد و هرچه بیشتر گرایشات سیاسی پینتر را ارضا می کند . او در شعر " بمب ها" هراس خویش را از تمامی جنگ طلبی ها ، اتش افروزی ها و حملات تروریستی با قدرت به نمایش می گذارد :
دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده
تنها چیزی که برایمان باقی مانده بمب ها هستند
که بیرون از سرهای ما منفجر می شوند
تنها چیزی که برای ما باقی مانده بمب ها هستند
که خون ما را تا آخرین قطره می مکند
تنها چیزی که برای ما باقی مانده بمب ها هستند
که جمجمه مردگان را صیقل می دهند
آخرین شعر وی با عنوان "روابط ویژه" به ائتلاف بین آمریکا و انگلیس اشاره می‌کند که با انفجار بمب‌ها و فجایعی هم‌چون زندان ابوغریب از بین رفته است. او ماه مارس گذشته بعد از دریافت جایزه ویلفرد اوون برای این شعر گفت: ما شکنجه ، بمب‌های خوشه‌ای ، اورانیوم تهی شده ، بدبختی و خواری را برای مردم عراق به ارمغان آوردیم.
جوایز
پینتر تا به امروز جوایز بی شماری از جمله جایزه ادبی شکسپیر (هامبورک 1970) ، جایزه ادبی اروپا (وین ۱۹۷۳‬)جایزه پیراندلو (پالرمو ۱۹۸۰‬) ،جایزه ادبی دیوید کوهت (لندن ‪۱۹۹۵‬) ،جایزه ویژه لورنس اولیویه (لندن ۱۹۹۶‬) جایزه نمایشی موریه (پاریس ‪۱۹۹۷‬ ) ، جایزه شعر بریانزا (ایتالیا ۲۰۰۰‬) جایزه ادبی رهبران جهان (تورنتو ۲۰۰۱‬) و جایزه انجمن قلم آلمان (برلین ‪ ۲۰۰۱‬) را به دست آورده است .
نوبل در دستان نمایشنامه نویسان

توجه داوران آکادمی به نمایشنامه نویسان در سالهای اخیر موجب شده است تعداد دارندگان جایزه نوبل در این رشته به 11 برسد : هارولد پینتر ، انگلیس (2005) ، الفریده یلینک ، اتریش ( 2004) ، داریو فو، ایتالیا (1997) ،ساموئل بکت، ایرلند (1969)،یوجین اونیل، آمریکا (1963)،لوئیجی پیراندلو، ایتالیا (1934) ،گرازیا دله دا، ایتالیا (1926)، ژاسینتو بناونته، اسپانیا (1922) ،گرهارت هاوپتمان ،آلمان (1912) ، موریس مترلینگ ، بلژیک (1911)، خوزه اچه گاری ، اسپانیا (1904) .
جالب اینجاست پینتر که ماه هاست تحت درمان بیماری سرطان مری قرار گرفته است ، در فوریه گذشته گفت: احتمالا آخرین نمایشنامه‌اش را نوشته است و سعی دارد بعد از این به مسائل سیاسی که همیشه نگرانی اصلی زندگی‌اش بوده‌اند ، بپردازد. حال باید دید اهدای جایزه نوبل چه تاثیری بر وی خواهد داشت و آیا دوباره اورا متقاعد می‌کند تا نمایشنامه تازه‌ای خلق کند .