در حال بارگذاری ...

گزارشی از تمرین « عکس یادگاری » اثر دکتر قطب الدین صادقی

فهیمه خضر حیدری و رضا آشفته : پیش از یک ماه است که قطب الدین صادقی همراه با گروهش مشغول تمرین نمایش « عکس یادگاری » برای جشنواره بیست و سوم هستند . دکتر قطب الدین صادقی که متن این نمایش نامه را در ایام نوروز ٨٣ و تحت تأثیر جنگ ...

فهیمه خضر حیدری و رضا آشفته : پیش از یک ماه است که قطب الدین صادقی همراه با گروهش مشغول تمرین نمایش « عکس یادگاری » برای جشنواره بیست و سوم هستند . دکتر قطب الدین صادقی که متن این نمایش نامه را در ایام نوروز ٨٣ و تحت تأثیر جنگ عراق نوشته است می گوید : « این کار برای من به منزله مفر و فرصت تنفسی بود که تا کمی از کارهای کلاسیک دور شوم و به سراغ موضوعات معاصر بیایم . البته از نظر من آثار معاصر هم وقتی با ارزش هستند که اهمیت موضوعی آنها در حد آثار کلاسیک باشد بنابراین ممکن است موضوعی مثل فقر مادی یک زوج خیلی هم برای من تکان دهنده نباشد ولی مسائلی که به گونه ای سرنوشت یک جمع ، یک قوم و ملت و یک کشور را مطرح می کند و مخاطرات ،‌آرزوها و رنج های آنها در اشلی وسیع تر به تصویر می کشد ، از هر نظر برایم جذاب تر است و موضوع جنگ عراق هم برایم از این نظر جالب بودکه قدرت طرح وقایع هولناک معاصر را داشت .
البته مخاطب در نمایشنامه ای که اجرا می شود هیچ اسمی از کشور عراق یا هیچ کشور دیگری را نمی شنود ، حتی اشخاص نمایش هم با عنوان های کلی ای مثل « مرد ژولیده » ، « مرد خوش بینه » ،
« پسر » ، « مادر » ، « پیرمرد » به بیننده معرفی می شوند . بنابراین هیچ اسمی که اشاره به جغرافیا یا تاریخ خاصی داشته باشد در طول اثر وجود ندارد . مکان و زمان خاصی مطرح نیست و نویسنده با آشنازدایی از رئالیسم روزمره کوشیده است تا از مرزهای یک واقعیت صرف فراتر رود و موضوع را به سطح جهانی تری بسط دهد .
کرامت رود ساز ، نعمت اسداللهی ، کاظم هژیر آزاد ، شمسی صادقی ، عبادنظری ،‌ناصر آشوری ،‌امیر علی ارجمند و فریبا خادمی هشت بازیگر اصلی « عکس یادگاری » هستند و دوازده بازیگر بی کلام نیز در پلان دوم بازی می کنند که در واقع نقش بسیار مهمی در کار دارند .
یادگاری با صندلی دیکتاتور
جرقه اولیه نمایش نامه « عکس یادگاری » از یک ماجرای واقعی در جریان جنگ و بحران در عراق زده شده است . داستان ، ماجرای مردی است که در لحظه سقوط رژیم حاکم ، وارد قصر صدام شده صندلی مخصوص او را می دزددو با خود بیرون می برد ، این مرد صندلی را در گوشه خیابانی می گذارد و مردم یکی یکی می آیند ، پولی می دهند ، بر صندلی می نشینند و عکس می گیرند . در این میان خانواده ای هم با کمک مرد ، صندلی و دوربینش ، موفق می شوند تا از پسرشان در باغ وحش یک عکس بگیرند . کل ماجرا همین است و اتفاقاتی که در حین حرکت رو به جلوی ماجرا رخ می دهد نیز درحکم بسط موضوع نمایشنامه است . قطب الدین صادقی این نمایش را ظرف ده روز نوشته و پیش از این در نمایشنامه خوانی فرهنگسرای نیاوران نیز متن خود را خوانده است . او می گوید : « من اصلاً قصد اجرای این کار را نداشتم ولی در نمایشنامه خوانی استقبال خیلی خوبی از آن شد و همه پیشنهاد دادند که امسال در جشنواره آن را اجرا کنیم و من که تا قبل از آن در نظر داشتم که « عادل های کامو » را کار کنم تصمیمم را عوض کردم و پیشنهاد اجرای « عکس یادگاری » را پذیرفتم .
فراتر از واقعیت
صادقی در این کار به طرف یک اجرای گروتسک و غیر رئالیستی رفته و در نهایت موفق به خلق یک
« کمدی هولناک » شده است . او برای دستیابی به این گروتسک از لباس ها ، دکور و آرایش چهره ای کاملاً فانتزی و غیر واقع گرایانه بهره برده و حتی گاه به سورئالیسم نزدیک شده است .
« عکس یادگاری » در واقع یک کمدی شلوغ و کمی ترسناک است که با تکنیک موزیکال اجرا می شود. کارگردان می گوید : « وقت زیادی را صرف کردم تا به بازیگران تفهیم کنم که در این کار به هیچ وجه نباید رئالیسم احساسی بازی کنند . در این کار نباید احساساتی بازی کرد . چراکه نمایش نمی خواهد تماشاگر خود را احساساتی کند . بلکه تماشاگر این کار باید بخواهد بخندد ولی در نیمه راه پشیمان شود و ترس وجودش را فرا بگیرد . « عکس یادگاری » که سی و پنجمین کار قطب الدین صادقی به شمار می آید ، چیزهای هولناکی را به نمایش می گذارد . کاراکترها هم هیچ کدام اسم واقعی ندارند و بیشتر به نظر می رسد که اشباحی از انسان ها باشند تا خود آنها .

نمایشی تمثیلی
صحنه نمایش « عکس یادگاری » سرشار از تصاویر دگرگون شده و دفرمه حیوانات است و استفاده از فضای باغ وحش به عنوان دکور صحنه جنبه ای کاملاًَ نمادین و سمبولیستی دارد . در قلب ماجرا و درست رو به روی مخاطب قفس شیرها قرار دارد که به نظر می رسد کارگردان تأکید ویژه ای بر آن داشته باشد . مردی که در پایان نمایش ظاهر می شود نیز نمادی از دیکتاتور ساقط شده است که می خواهد حتی شده یک بار دیگر بر صندلی قدرت بنشیند و با آن عکس بگیرد . گویی همه آدمها ، حتی آنها که شکست خورده اند هم صندلی را دوست دارند .
حتی دردمند ترین آدمها نیز عاشق این صندلی هستند . دکتر صادقی نیز از بازیگران نمایش خود می خواهد تا عمق شیفتگی خود را نسبت به این صندلی بازی کنند . او معتقد است که در ذات همه ما اراده معطوف به قدرت وجود دارد و شاید حتی خود ما هم متوجه آن نباشیم . صادقی می گوید : « همین که هر روز در خیابان های بغداد صدها نفر صف می کشند تا یک لحظه بر صندلی یک دیکتاتور ساقط شده بنشینند و عکس بگیرند ، نشان دهنده آن است که هر یک از اینها بدون آنکه خودشان خبر داشته باشند ، یک دیکتاتور کوچک هستند » .
او که یکی از مهم ترین جلوه های دیکتاتوری را در همه جای دنیا خشونت ، له کردن آدم ها و بخصوص خشونت جنسی نسبت به زنان عنوان می کند ، در نمایشنامه اش ترس و نکبت ناشی از فضای دیکتاتوری در جامعه را به خوبی به تصویر می کشد و می گوید : « یکی از تجلیات استبداد این است که مردان بزرگ را می شکنند و زنان زیبا را له می کنند . صدام حسین با زنان در ارتباط بود و اغلب دخترانی را که یک بار به آنها هم بستر شده بود ، می کشت . »
در « عکس یادگاری » همه جور آدم وجود دارد . چه آدم هایی که دیده می شوند مثل ورزشکاران ، سیاستمداران و هنرمندان و چه آنهایی که اغلب به چشم نمی آیند .
وقتی اعضای خانواده دور هم جمع می شوند
قطب الدین صادقی و گروهش در تئاتر شهر سالن بزرگ و لی سردی را برای تمرین در اختیار دارند . صادقی می گوید : « سالن تمرین در ابتدا آکوستیک نبود و ما بعد از کار همیشه سردرد داشتیم ولی الان سالن آکوستیک و این مشکل هم حل شده است . منتها مساله سرما همچنان هست و همه ما دراین فضا سرما خورده ایم . »
کارگردان « عکس یادگاری » که خود یکی از مبلغان بزرگ غیر رقابتی شدن جشنواره در طول سالیان می داند تأکید می کند که در هیچ کجای دنیا ، جشنواره های تئاتر رقابتی نیستند ؛ چرا که هنرمندان اسب های مسابقه ای نیستند که هر کدام ١٠ میلی متر جلوتر رفتند سکه جایزه بگیرند .
دکتر صادقی جشنواره تئاتر را محلی برای دیدن فرهنگ ها می داند و معتقد است که جشنواره تئاتر بهترین مکان برای گفت و گوی تمدن هاست . او می گوید : « سینما یک صنعت است و پولی که برای آن خرج می شود باید برگردد ولی تئاتر برای پول در آوردن نیست و به همین دلیل در همه جای دنیا رسم است که در جشنواره تئاتر فکر فلسفی جدید ارائه شود . در چنین فضایی است که
می توان گفت : « دیگری هم وجود دارد واین یعنی در یک فضای فرهنگی من ، شما را می بینم ، باور می کنم و به شما گوش می دهم و احترام می گذارم و متقابلاً شما هم مرا می بینید و باور می کنید و به این ترتیب به جای آنکه به جنگ هم برویم می کوشیم تا همدیگر را بیشتر درک کنیم . »
جشنواره آوینیون فرانسه هر سال به بررسی تئاتر یک کشور اختصاص دارد و به این ترتیب آموزش ، تجربه های جدید و برخورد فرهنگ های گوناگون در دل جشنواره شکل می گیرد و دور هم جمع شدن خانواده تئاتر و جشن دولتی و مودت از جمله ویژگی های مثبت جشنواره سالانه تئاتر از نگاه قطب الدین صادقی است و اشکال رقابتی بودن جشنواره از این منظر این است که خانواده تئاتر را بدل به عده ای رقیب می کند . صادقی البته نقش مسابقه و رقابت را در پیشرفت تئاتر نادیده نمی گیرد و دراین مورد از کشور فرانسه مثال می آورد : « در فرانسه در حوزه تئاتر مسابقه هم وجود دارد ولی مسابقه
« اولین ها » . مثلاً‌ مسابقه میان اولین فارغ التحصیل ها ، اولین کارگردانی حرفه ای ، اولین طراحی صحنه حرفه ای ، اولین بازی ، اولین موسیقی حرفه ای و ... ، این مسابقه معمولاً میان خلاقان جوان اجرا می شود که با این جایزه وارد عرصه حرفه ای کار می شوند و در واقع ورودشان تبریک گفته می شود ولی در ایران کارهای آماتوری و دانشجویی را چنان بزرگ کرده اند که حرفه ای ها کنار می روند و همین کارهای غیر حرفه ای هر سال به عنوان بهترین های ایران معرفی می شوند و به این ترتیب یک جابه جایی ارزشی رخ داده است که سبب شده تا جوانان اگر امروز جایزه می گیرند دیگر از فردا جواب سلام کسی را نمی دهند . در حالی که فضای فرهنگ فضای چنین برخورد هایی نیست .
روش های تمرین
« عکس یادگاری » با استفاده از تکنیک موزیکال بر روی صحنه خواهد رفت . در نمایش مبتنی بر شیوه موزیکال همه چیز حالتی سیرک مانند و شاد دارد و کار روی چشمان مخاطب و خنده او متمرکز می شود . موسیقی متن کاری از فرزاد برزنده آذر که گهگاه سر صحنه حاضر می شود . چهارچوب کلی کار در حال حاضر مشخص است ولی آن طور که کارگردان می گوید طراحی خطوط درشت هنوز تمام نشده است و وقتی که این کار نیز به انجام برسد ،‌ریزه کاری ها شروع خواهد شد . صادقی بنا دارد در مرحله سوم کارگردانی با دقتی میلی متری به آکسان گذاری ، نوع نگاه ، نوع نشستن وهمه ظرایف دیگر این چنینی بپردازد . حرکات موزون نیز در قسمت هایی از نمایش طراحی شده اند . ١٠ روز پایانی ، روزهایی هستند که گروه هر روز٢ بارنمایش را به صورت کامل تمرین می کند تا تصویر کلی نقش ، تحول صحنه و ریتم مناسب در کار برای بازیگران جا بیفتد . صادقی در آغاز کار تمرین از بازیگرانش ، بازی نمی خواهد بلکه بیشتر می کوشد تا آنها تااسکلت کار را درک کنند و در ابتدا بکوشند تا با حفظ میزانسن ها براخر تکرار ، کار و صحنه را ملکه ذهن خود کنند و پس از آن آرام آرام روی تمام کنش و واکنش ها ، انگیزه ها و آکسان ها کار می شود .
قطب الدین صادقی همچنین در حال حاضر کارگردان نمایش مدرن با عنوان « کافکا با من سخن بگو » نیز هست . نمایشی که به زندگی و آثار فرانتس کافکا می پردازد و از کارهای جشنواره تئاتر دانشگاهی است . صادقی که مشاور این جشنواره نیز هست خبر از اجرای « کافکا با من سخن بگو » در اسفند ماه سال جاری می دهد و خوشحال است از اینکه حرف کافکا هنوز مطرح و قابل فهم است .