سیوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بدون شک محلی برای معرفی و حضور درخشان هنرمندان جوان بود. در گفتوگو با تنی چند از داوران این دوره از جشنواره و استادان دانشگاهی به بررسی این موضوع پرداختیم.
مهرانگیز قهرمانی: سیوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را باید دوره درخشش هنرمندان جوان دانست؛ در مراسم اختتامیهای که شامگاه یک شنبه ۱۲ بهمن در تالار وحدت برگزار شد، بیشتر هنرمندانی که مورد تقدیر قرار گرفتند و عناوین برتر را دریافت کردند، جوانانی بودند که شاید پیش از این کمتر نامشان برده شده بود؛ از جمله زمانی که محمد مساوات جایزه کارگردانی بخش بین الملل را دریافت کرد، مسعود رایگان ضمن تقدیر از او و گروه اجراییاش، بیان کرد: «من مساوات را برای نخستین بار است که از نزدیک میبینم و به او دست مریزاد میگویم و تقدیر ویژهای را از سوی هیئت داوران از او و گروهش دارم.»
حضور و درخشش جوانان در جشنواره سیوسوم تئاتر فجر، بارها مورد تایید و تاکید مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم قرار گرفت؛ از جمله علی مرادخانی، معاونهنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ورود نسل نویی به تئاتر ایران را نوید داد و اردشیر صالحپور، سرپرست مرکز هنرهای نمایشی، آن را مهمترین دستاورد سیوسومین جشنواره تئاتر فجر دانست.
به بهانه درخشش نسل نو هنرهای نمایشی ایران، سایت ایران تئاتر در گفت و گو با سه تن از داوران جشنواره سیوسوم و چند چهره دانشگاهی به بررسی این موضوع پرداخته است که نگاهها و نظرات متفاوتی در این زمینه دارند.
هیچ نسلی نباید قربانی شود
مهرداد رایانیمخصوص که عضو هیئت داوران بخش مسابقه تازههای تئاتر ایران در سیوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بود، با تاکید بر اینکه سابقه هنرمندان راه یافته به جشنواره تاثیری در قضاوت آثارشان ندارد، اظهار کرد: «وقتی در مقام داور قرار میگیریم، کارها در قیاس بایکدیگر سنجیده میشوند، اینگونه نیست که معیار ومصداق بیرونی داشته باشد که بخواهیم آنها را با آن بسنجیم، بنابراین سابقه آنان چندان مورد نظر نیست. من نیز به عنوان یک کارگردان و نمایشنامه نویس در کارنامه هنریام کارهای خوب، متوسط و بد دارم، الزامی وجود ندارد که یک کارگردان یا نویسنده همیشه آثار خوبی داشته باشد. صدها دلیل وجود دارد که شاید در آن برهه زمانی، اعضای یک گروه نمایشی نتوانند خودشان را خوب نشان دهند. برای بیان چنین نکته و قضاوتی باید تمام آثار را دید و بعد نظر داد. گرچه همه چیز نسبی است. خوشبختانه در این دوره در ۹۰ در صد موارد انتخابهایمان بدون رای گیری بود.»
او در بخش دیگری از سخناناش با اشاره به حضور کم رنگتر نسل میانی و پیشکسوت در جشنواره امسال بیان کرد: «تعداد آثار این دو نسل در قیاس با جوانان کمتر بود. معتقدم باید حضور این دو نسل تقویت شود، چراکه وجود آنان سبب انتقال تجریبات است. اگر میخواهیم داد و دهش تئاتری ایجاد شود، باید چنین نسبیتی را به وجود آوریم وگرنه نسل جوان دوست دارد از صفر شروع کند و جلو برود.»
این کارگردان تئاتر با بیان ویژگیهایی که در آثار هنرمندان دو بخش تازهها و نسل وجود داشت، گفت: «فکر میکنم تفاوتی هم در نوشتار و هم در اجرا در عرصههای مختلف اتفاق افتاده است. تقریباً با عناوین مختلفی در تمامی دورههای جشنواره تئاتر فجر حضور داشتهام، اما امسال حرکتهایی در حال شکلگیری است که به واسطه آن نسبت به آنچه قبلتر رخ داده است، شک میکنم. این اتفاقات میتواند رنسانسی در تئاتر ایران باشد یا آن را به سمت جریان مخرب و انحرافی ببرد. نمیتوانم قطعی در مورد آن نظر بدهم، باید بیشتر درمورد آن با همکارانم گفتوگو کنم.»
او افزود: «ما پیش از این هم نمایشنامههایی که داستان گو نبودند را داشتهایم، اما من تبیین جدیدتری را در برخی از کارها دیدم؛ بیشتر در ادبیات نمایشی. نه به معنای برش نمایشی آنگونه که در آثار ابزوردیستها مطرح است، بلکه به معنای برش سخت رئالیستی. این هنوز شفاف نیست. کارها آغاز و پایان مبهمی دارند، حتی تماشاگران هم نمیدانند این پایان است یا نه؟ دوم گرایشی که به سمت استرلیزاسیون شکل گرفته است، به ویژه در عرصه صحنه آرایی. نمیدانم این برآمده از خود استرلیزه است یا فقر مالی! گاهی استفاده از آن به قاعده و درخشان و گاهی بعضی اینگونه نیست. این نگاه کاملاً استرلیزه که برخی از کارها دارند، به نوعی به خلاقیت تنه میزند و قابل بررسی است. این اتفاق را در کارگردانی هم می توان دید؛ رویکرد به سمت اجرایی است که به مخاطب فرصت نمیدهد درباره آنچه میبیند، فکر کند یا اگر این فرصت را میدهد، هدایتی است تا روایت را ببیند و برود. این بسیار پازلگونه و متکی بر دریافت فردی است.»
رایانی مخصوص در ادامه خاطرنشان کرد: «نکته دوم، گرایش مفرط به سمت تئاتر خانوادگی و اجتماعی است که تحت تاثیر مشکلات اجتماعی شکل گرفته است. میتوان اثرات این آسیبها را در این آثار دید. حتی آثار خارجی هم به این فضا ربط پیدا میکنند و به آن دامن میزنند. این موضوعات طرح مسئله است که باید در طول جریان اجرای سالیانه به آن پرداخت.»
او در مورد اینکه به عنوان یک کارگردان تئاتر چرا کمتر به سراغ کار اجرایی میرود، توضیح داد: «وقتی فضا را میبینم، کمتر به سمت کار کردن میروم. تئاتر خصوصی همانند هر اتفاق دیگری نیازمند ایجاد زمینههایی است. تئاتر صد درصد دولتی نمیتواند به یکباره صد درصد خصوصی شود، بیشک آفتهایی را به وجود میآورد. اگر بخواهم به سمت چنین فضایی بروم، باید کارهایی انجام دهم که دوست ندارم. چراکه در این زمینه فروش حرف اول را میزند و دیگر دغدغه اول، کار هنری نخواهد بود. این معضل نسل میانی و پیشکسوت است که جلو نیایند، زیرا میترسند. اما نسل نو چیزی برای از دست دادن ندارد، او دنبال کسب اعتبار و دیده شدن است. اشکالی هم ندارد، اما درصد آن باید قابل کنترل باشد. در این دوره و شرایط، نسل قالب تئاتر ایران، نسل جوان است، اما این مسئله نباید سبب قربانی شدن هیچ کدام از نسلها شود.»
جشنواره فجر، تمام ظرفیت تئاتر ما نیست
همچنین سهراب سلیمی از داوران بخش مسابقه تازههای تئاتر ایران نیز در مورد آثار راه یافته به این بخش و جایگاه نسل نو در تئاتر کشور توضیح داد: «در بخش تازههای تئاتر ایران، هنرمندان صاحبتجربهای نیز حضور داشتند، پس تنها محلی برای بروز استعدادهای تازه نبود. ممکن است جوانی که پیش از این اجراهای محدودی در دانشگاه داشته است و در سطح کلان هیچکس از او چیزی نداند، در این بخش آمده باشد. بنابراین اینها درکنار هم از زوایای مختلف مورد بررسی قرار می گیرند، ما در داوری به اسامی نگاه نمیکردیم. ولی این سوال ایجاد میشود که چگونه در کنار چنین فرد باتجربهای، کارگردان جوانی کار ارائه میدهد و این چه تفاوتهایی دارد؟ دیده شدن کار «بوقلمون» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور، به دلیل متفاوت بودن آن بود؛ کاری قابل درک و دوست داشتنی.»
سلیمی با اشاره به این که آن چه در جشنواره تئاتر فجر دیده میشود، تمام ظرفیت تئاتر ما نیست، افزود: «وقتی به عنوان داور، آثار تازههای تئاتر ایران را ارزیابی میکنم، میدانم تمام ظرفیت نوآوری و خلاقیت تئاتر ایران نیست. البته این را باید در نظر گرفت گاهی نگاه تازه ما را به گمراهی میکشاند. هر نوع کار بیاساسی را در هر اثر نمیتوان جدید دانست. ما در محدودیت قضاوت میکنیم، یعنی این اثر را نسبت به کار دیگر میسنجیم. به عنوان مثال در همین نمایش «بوقلمون»، از تمام دستاوردهای آئینها، پردهخوانیها و بحر طویلها و... استفاده شده بود، در واقع آئین، دریچهای برای ورود به اثر بود.»
این کارگردان تئاتر با بیان اینکه نمایش با تئاتر تفاوت دارد، یادآور شد: «متاسفانه در کل، آثار جشنواره از سطح کیفی مطلوبی برخوردار نبود. این در حالیست که باید آثار در سطحی باشند تا به عنوان مثال از میان ۴۰ اثر، ۲۰ تای آن ذهن را مشغول کنند و از میان آنها سه اثر را انتخاب شوند. ما با شرایط سخت مالی و چارچوب ممیزی روبرو هستیم. این مسائل باعث بلاتلکیفی گروهها میشود و آنها را به سمت عکسبرداری و فرمالیسم میکشاند.»
اشتیاق و انگیزه میان هنرمندان جوان موج میزد
رحمت امینی، یکی از داوران بخش مرور جشنواره سیوسوم تئاتر فجر، با اشاره به تنوع آثار به صحنه رفته در این رویداد هنری گفت: «در بخش مرور، قضاوت نمایشهایی از نقاط مختلف کشور، برگزیدگان جشنوارهها و نمایشهایی که به اجرای عمومی درآمده بودند را بر عهده داشتیم، تنوع اجرایی یکی از مهمترین شاخصههای این بخش بهشمار میرفت و توانستیم نمایشهای ایرانی، مدرن و حتی تئاتر کاربردی را در میان آنها ببینیم.»
او ادامه داد: «جوانانی که کمتر نامی از آنها شنیده بودیم، در این بخش حضوری پر رنگ داشتند. آنچه در این میان بیشتر از همه توجه را جلب میکرد، اشتیاق و انگیزهایی است که میان جوانان حاکم بود و آنان را به تلاش بیشتر وا میداشت. کارگردانانی که عموماً نخستین سالهای فعالیتشان را در تئاتر میگذرانند.»
امینی با تاکید بر این که آینده حرفهای تئاتر به دست دانشآموختگان دانشگاهی است، توضیح داد: «برگزیدگان بخش کارگردانی و تقدیرشدگان همگی از دانش آموختههای تئاترند؛ کسانی که به خوبی آموختهاند و دانششان را به خوبی در آثارشان بهکار بردهاند. در این میان آنچه ایجاد نگرانی میکند، آنست که ما هیچ حمایت مادی و معنوی برایشان به وجود نیاوردهایم. دهها مانع در برابر این جوانان و کارهایشان وجود دارد؛ آثاری که امکان اجرای عمومی نیافتهاند و سالنهای خصوصی هم پاسخگوی آنها نیست. اگر برای این مسئله نتوانیم راهکارهایی را ایجاد کنیم، این افراد با سرخوردگی روبهرو خواهند شد. خوشبختانه از امکانات بسیاری برخورداریم، مانند سالنهایی که در اختیار سازمانها و ادارات وجود دارد، اما متاسفانه تنها دارند خاک میخورند.»
رکود تئاتر، وجود استعدادها را انکار نمیکند
دکتر محمدحسین ناصر بخت، پژوهشگر و استاد دانشگاه هم در رابطه با نسل نو تئاتر ایران گفت: «بررسی این موضوع، نیازمند کار تحلیلی گستردهای است. فکر میکنم اگر شما دو فرد شاخص را در هر نسلی داشته باشید، آن نسل موفق است. ما هنرمندان خوبی را داریم که کار میکنند و این جریان تازه در تئاتر هیچگاه متوقف نمیشود.»
او افزود: «در کل، آنچه ما در صحنه کلی تئاتر کشور میبینیم، نزول است؛ اما این به معنای آن نیست که ما نمایشنامه خوب نداریم، کارهای بسیاری به صحنه نمیروند. هنرمندان بسیاری نمایشنامه مینویسند و نوشتههایشان را در کشوهای میزشان میگذارند. بیشک شرایط اجتماعی، اقتصادی بر تئاتر ما تاثیر میگذرد. ما دچار رکود سختی هستیم، اما این مسئله وجود استعدادها را انکار نمیکند؛ جوانانی که با وجود تنگناهای بسیار، کار میکنند و در میانشان، افرادی بسیار خوب هم کار میکنند.»
تئاتر موازی با جامعه حرکت میکند نه در تلاقی با آن
فریندخت زاهدی، استاد دانشکده هنرهای زیبا هم که با نمایش «رویای پائیزی» در این دوره از جشنواره حضور داشت، با اشاره به نقش جوانان تئاتر و تاثیر آنان در شکل گیری جریان تازه در این عرصه توضیح داد: «مدیریت تئاتر دچار نوعی از هم گسیختگی است، چراکه ما در طول این سالهای متمادی به تئاتر، به عنوان نهاد جدی که بخشی از فرهنگ جامعه است، بها ندادهایم. خرج بسیار کردهایم، اما پراکنده کاری هم زیادی داشتهایم. بعد از ۱۰۰ سال اجراهای صحنهای، هنوز جریان تئاتر حرفهای نداریم. منظورم، ایجاد جریانی به این معنا که گروههای تئاتر دوره به دوره شناسایی و با آنها قراردادهای چند ساله منعقد و هرسال بودجه برای تولید یک کار حرفهای اختصاص داده شود. به همین دلیل تئاتریهای خوبمان عقب نشینی کردهاند، کار نمیکنند یا پراکنده کاری دارند. این بزرگترین معضل ماست و نسلهای جوانتر نمیتوانند از تجربه حرفهایها بهرمند شوند، زیرا به طور سیستماتیک کار آنها را نمیبینند.»
او ادامه داد: «در نتیجه ما افراد جدیدی را میبینیم که فارغ التحصیل میشوند؛ جوانان جستجوگری که میخواهند تجربه کنند. آنان وارد عرصه تئاتر میشوند، اما متاسفانه به دلیل اینکه مدیریت درستی وجود ندارد، به درستی حمایت و شناسایی نمیشوند. هر کس به طور پراکنده، کاری به صحنه برده است. چه بسا از زبان نمایش بیاطلاعاند و از عناصر دیگر تنها برای ایجاد هیجان و جلب توجه استفاده میکنند و ما نمیتوانیم آن معناسازی تئاتر را در کارهای آنان ببینیم؛ به همین دلیل تئاتر موازی با جامعه حرکت میکند نه در تلاقی با آن.»
زاهدی با اشاره به دسته بندیهای مختلف در تئاتر بیان کرد: «در هر کشوری، تئاتر آماتور داریم، افرادیکه دانشگاه رفته نیستند، اما میتوان در میان آنها استعدادهای زیادی را پیدا کرد. ما تئاتر آماتور داریم، تئاتر حرفهای مال جایی است که از اعتبار و قرارداد دورهای بهرهمند و کارهایش به صورت رپرتواری به صحنه میرود. تئاتر تجربی، خاص تجربه آکادمیک و آموزش دیده است، باید تکنیکهای جدید را تجربه و آزمایش و خطا کنند تا به درجهای از حرفهای بودن برسند و وارد طبقه بندی تئاتر حرفهای شوند. شاید سالها طول بکشد تا بتوانیم کارهای خوبی از گروههای آماتورها ببینیم. اگر تئاتر آپارتمانی این روزها مد شده، به خاطر نیاز جامعه است.»
او افزود: «سالیانه فارغ التحصیلان بسیاری داریم که باید کار کنند و از نظر عاطفی و روانی برایشان وقت گذاشته شود. متاسفانه ما هیچ طبقه بندی و بودجه بندی نداریم و به تئاتر به عنوان هنر متعالی نگاه نمیکنیم. در سه سال اخیر با عدم حمایت مالی و واگذاری گروهها به گیشه، فرهیختگی تئاتر از میان رفته است. ما کارگردانان خوب تئاترمان را اینگونه از دست دادهایم؛ افرادی که یا کار نمیکنند یا آثارشان در حال تنزل است.»