ابراهیمزاده: به جوانها یاد بدهیم خودشان را کشف کنند
سیروس ابراهیمزاده بازیگر شناختهشده و پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر به زودی کارگاه آموزشی را برای علاقمندان جوان به هنر بازیگری در کاخ نیاوران برگزار میکند. کارگاهی که نتیجه آن یک اجرای صحنهای خواهد بود.
مهرانگیز قهرمانی: نام هنرمندان بسیاری از گذشته در عرصههای متفاوت هنری ایران به ثبت رسیده و ماندگار شده است. هنرمندانی که به واسطه آثاری که خلق کردهاند در ذهن علاقمندان به هنر ماندهاند. سیروس ابراهیمزاده، یکی از این هنرمندان است که به عنوان یکی از بازیگران شاخص سینما، تلویزیون و تئاتر شناخته میشود. او قصد دارد به زودی کارگاه آموزشی را برای انتقال تجربیاتاش در کاخ نیاوران برگزار کند. کارگاهی که به شکل کاربردی هنرجویان را با فرایند تولید یک اثر حرفهای تئاتر آشنا میکند. به این بهانه گفتوگویی با این هنرمند داشتهایم که میخوانید:
چرا تصمیم به برگزاری کارگاه آموزشی بازیگری گرفتید؟
حدود 65 سال است که در عرصه بازیگری فعالیت میکنم. طبیعی است شهرتی در این زمینه کسب کردهام. بنابراین جوانان بسیاری به من مراجعه میکردند و راهنماییهایی در مورد اینکه چگونه میتوانند وارد عرصه بازیگری شوند میخواستند. آنچه در وهله نخست به آنها میگفتم، آن بود که بهتر است از طریق آموزشهای آکادمیک وارد این هنر شوند، چراکه اینگونه آگاهتر و باشناخت بیشتر خواهند بود و امکان موفقشدن و ماندگاریشان بیشتر میشود. ما دانشگاههایی داریم که تا دوره دکتری امکان تحصیل و کسب تجربه را برای علاقمندان به وجود میآورند. در مقابل این گفتههای من، بسیاری تشکر میکردند و به راه خود میرفتند، اما از نگاهشان متوجه میشدم که این راه حل را باور ندارند. از سوی دیگر بعضیها نیز میگفتند بله، این راه حل درستی است، اما ما بازیگران بزرگی چون اکبر عبدی یا آنتونیکوئین را داریم که بدون داشتن تحصیلات آکادمیک وارد این عرصه شدند و موفقیت های بسیاری نیز بدست آوردهاند. پس در مورد آنها این مسأله چگونه صدق پیدا میکند؟
در مقابل این گفته، شما پاسخی هم داشتید؟
در مورد این موضوع، حتی جواب قانعکنندهای برای خودم هم نداشتم و میگفتم بله آن روزگار گذشته و تغییر کرده است، اما باید تحصیلات عالیه داشته باشید. واقعیت آن است که فکر میکنم، اکنون که به این سن رسیدهام، راهنمایی و هدایت جوانها جزیی از مسئولیت زندگیام است. ورود غیر آکادمیک در روزگار ما به واقعیت نزدیک است، به این معنا که آموزش هنر صدها سال اینگونه بوده است. استادی در یک سمت می نشسته و عدهای دیگر که خواستار کسب هنر و آن علمی که او از آن برخوردار بوده است، میآمدند تا اطلاعاتی را کسب کنند. شاگردان نیز با ذهن باز تلاش میکردند تا اطلاعات بدست آورده را حفظ کنند. طبق معیارهای آن روزگار، موفق ترین فرد کسی بود که بتواند شبیه استاد باشد و مواردی را هم به آموزههایش اضافه کند.
مسألهای که این روزها چندان امکانپذیر نیست.
بله، اکنون به دلیل انقلاب رسانه ای جهان، همه چیز دگرگون شده است. همه نوع اطلاعاتی را می توانید در رابطه با هر علم و هنری در اختیار داشته باشید. یعنی آنچه یک استاد طی سالیان سال منتقل می کرد را با یک کلیک گردآوری کنید. در این میان مهمترین کار یک استاد هنر آن است که خلاقیت موجود در افراد را که در فردیت هر شخصی وجود دارد بیدار کند. میتواند از طریق ورود حرفهای به نتایج سریعتری دست یابد. بدترین نوع تدریس آن است که بخواهی شاگردت شبیه خودت شود. این را دیدهام بسیاری از کسانی که دنبال هنر بازیگری میروند، زمانی که برای دادن آزمون اولیه میآیند، به شدت تحت تاثیر بازی بازیگران بزرگ ایرانی و خارجی اند. این روند اشتباهی است و باید همانطور که پیش از این هم یادآور شدم، خلاقیتی که در جوهره هر فردی پنهان است را پیدا و با آموزش درست شکوفا کرد.
بر این اساس شما چگونه عمل خواهید کرد؟
یاد شیوه طنزآلودی افتادم. آموزش شنا در گذشته به دو شیوه انجام میشد، یکی آنکه بیرون استخر حرکات را یاد میدادند و تئوریهایی را برای فرد علاقمند بیان میکردند و دیگر آنکه او را به یکباره در میان آب میانداختند و فرد از هول جان یاد میگرفت چگونه شنا کند. این مثال طنز گونه ای است. اما راز ماندگاری در هنر آن است که با شیوه هنرمندان دیگر، برای خود راه کاملا مشخصی داشته باشید.
اکنون کارگاه تجربی را در کاخ نیاوران برگزار میکنم. هنرجویان این کارگاه از همان ابتدا با مراحل آمادهسازی یک اثر حرفه ای روبهرو میشوند. به صورتی که اگر بخواهند کارشان را ادامه دهند میتوانند با فردیت، خلاقیت و آموختههایی که کسب کردهاند در مسیر خود به درستی گام بردارند. اکنون فراخوان جذب هنرجویان علاقمند برای حضور در این کارگاه آموزشی از سوی گروه نمایش «پاییزه» اعلام و منتشر شده است.
آیا نتیجه این دوره آموزشی، کار اجرایی هم خواهد بود؟
بله، در پایان این دوره، اجرا یا نمایشنامهخوانی خواهیم داشت و نتیجه را در اختیار همه میگذاریم. روی یکی از متن هایی که ترجمه آن را برعهده داشتم کار میکنیم، البته انتخاب متن بستگی به افراد پذیرفته شده در این کارگاه و عملکرد آنها هم خواهد داشت.
چرا یک کار ترجمه را انتخاب میکنید؟
به شدت به مدرنیته اعتقاد دارم و اینکه این افراد باید بدانند تئاتر زبان فرهنگی بینالمللی است. تئاتر ملی هم میتوانیم داشته باشیم، اما از تئاتر ملی تنها یک لفظ زیبا مانده است و طی این سالها به نتیجه قابل توجهی نرسیده است.
با توجه به شناخت و تجربیاتی که در عرصه بازیگری دارید، مهمترین آسیبهایی که با آن روبهروییم را در چه میدانید؟ مسائلی که بدون شک در کارگاه آموزشی شما از بین خواهد رفت.
ما با مسائل بسیاری روبهرو هستیم که نیازمند بررسیهای بسیار است. یکی از مهمترین آنها فاصله نسلهاست که در تمام دنیا وجود دارد. شیوه آموزشبه جوانها یاد میدهم خودشان را کشف کنندهای سنتی تغییر کرده است. زمانی که ما آغاز به کار تئاتر کردیم دو کتاب تئاتر از عبدالحسین نوشین و حسن خیرخواه وجود داشت. تعداد نمایشنامههای ترجمه شده انگشتشمار بود. نمایشنامهنویس نداشتیم، در حقیقت اولین نمایشنامهنویسان نسل من غلامحسین ساعدی، علی نصیریان و کوروش سلحشور بودند. آگاهی از تئاتر جهان نداشتیم. من در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کردم تا بتوانم متون شکسپیر را به زبان اصلی بخوانم. امروز کافی است در گوگل سرچ کنید.
منظور شما حفظ تجربیات گذشته است؟
بله، البته این به موضع ما نسبت به موزهها باز میگردد. در همه جای دنیا با وجود تغییرات ایجاد شده، موزه مکان مقدسی است و با احترام به آن نگاه میکنند. البته این به آن معنا نیست که به عنوان مثال اگر لیوانی متعلق به 1000 سال پیش است شما هم بخواهید عین آن را بسازید. بلکه زمینهای برای مطالعه و تحقیق است. به طور قطع در روزگار کنونی نمی توانید این روند را دنبال کنید. تا برای فردیت خودتان حرف تازهای نداشته باشید، موفق نمیشوید. در این کارگاه آموختههایم را مستقیم منتقل نمیکنم. اگر معلم خوبی باشیم، به آنها یاد میدهیم چگونه خودشان را کشف کنند.
سخن آخر؟
بعضی از همنسلان من فکر میکنند جوانها باید سر کلاس بروند و همه چیز را یاد بگیرند، از سویی جوانها نیز فکر میکنند پیشکسوتانی که در این راه استخوان خرد کردهاند دیگر چیزی ندارند که بخواهند به آنها بدهند. این در حالی است که در هنر تعامل و همکاری بین نسلها ضروری است. نه جوانها میتوانند از تجربیات و شیوههای گذشتگان بی بهره باشند و نه ما اجازه داریم کنار بکشیم. وظیفه داریم خودمان را به هم نزدیک کنیم. تئاتر خوب حاصل خلاقیت فردی است که تبدیل به خلاقیت جمعی میشود.