در حال بارگذاری ...

دو نمایش در یک نگاه

 مهدی نصیری:  لذت خندیدن و ترسیدن را در بامبی ۸ بیابید «بامبی ۸» نمایشی از گروه هلندی به نام «تئاتر میم» است که به سرپرستی «پل ون در لان» و «ژاکیم استاوینیوته» فعالیت می‌کند. «بامبی ۸» از تولیدات جدید این گروه است که بر ...

 مهدی نصیری:

 لذت خندیدن و ترسیدن را در بامبی 8 بیابید
«بامبی 8» نمایشی از گروه هلندی به نام «تئاتر میم» است که به سرپرستی «پل ون در لان» و «ژاکیم استاوینیوته» فعالیت می‌کند. «بامبی 8» از تولیدات جدید این گروه است که بر اساس تجربیات «ورنر هرتسوگ»، فیلمساز آلمانی و «کلاوس کینسکی» ـ بازیگر محبوبش در چند فیلمی که این دو با هم کار کرده‌اند ـ شکل گرفته است.
بامبی، نام یکی از شخصیتهای انیمیشن والت دیزنی است که به طور اتفاقی انتخاب شده است. نسخه‌های متفاوتی از بامبی تا به حال تولید شده‌اند و گروه اکنون در هلند مشغول تمرین و آماده کردن بامبی 9 هستند.
«بامبی8» به نوعی یک نمایش جذاب گروتسک است که عناصر کمدی را در موقعیتهای بداهه و لحظه‌ای، مستتر دارد و عنصر تراژدی را در برآیند کلی موقعیت و عمل در خود دارد؛ اما در این نمایش عناصر کمدی به واسطه موقعیت و آیتمهای پرداخت شده در کار، غلبه بیشتری بر عناصر تراژیک دارند.
زمینه‌های کمیک نمایش را ناآگاهی شخصیتها نسبت به شرایط و اشیا و ابزار پیرامونشان خلق می‌کند. سه مرد جوان که نیروی غریزی و طبیعی به شدت فعالی دارند به واسطه مواجه شدن با عوامل عینی و ذهنی اطرافشان، دست به کارهایی می‌زنند که بدون توسل و تکیه بر کلام، باعث خنده تماشاگر می‌شوند. هر روایت این نمایش پس زمینه‌ای در ادامه روایت قبلی است و با مشخصه‌ای مرتبط به آن متصل شده است؛ اما در ادامه می‌تواند با روایت قبلی کاملاً متفاوت و حتی در تعارض و تضاد باشد.
مهمترین حُسن کار گروه هلندی که در موفقیت نمایششان در ایران هم بی‌تأثیر نبوده، تکیه نمایش بر خلق همین موقعیتهای کمیک است که بیشتر مبتنی بر حرکت و اتودهای تصویری هستند. در کنار هم قرار گرفتن این اتودهاست که یک عمل را بر اساس موقعیت شکل می‌دهد. موقعیتها از طرفی می‌توانند به صورت مستقل اهمیت پیدا کنند و از طرف دیگر ممکن است بر اساس کلیت نمایش و ژانر آن در نظر گرفته شوند؛ بنابراین می‌توان گفت که این گروتسک ظریف از عملهایی تشکیل شده که در عین به خنده واداشتن تماشاگر، حسی توأم با ترس و وحشت را هم در او بر می‌انگیزانند. کارگردان «بامبی 8» از نخستین لحظه نمایش با ورود بازیگر غول پیکری که با یک ملاقه بسیار بزرگ وارد می‌شود و به دوستانش حمله می‌کند چنین موقعیتی را طرح می‌کند و رفته رفته با موقعیتهای مشابه آن را بسط و گسترش می‌دهد. شیوه کار در نمایش، بدین صورت است که وحشت و ترس، همراه با خنده‌ را به دلیل یک عنصر کوچک و پیش پا افتاده (مثلاً خرد کردن هویج) پرداخت می‌کند، گسترش می‌دهد و به یک فاجعه ختم می‌نماید؛ فاجعه‌ای که با خنده آغاز و با ترس به پایان می‌رسد و همراه با فروکش کردن (فاجعه) به موقعیت و عمل دیگر ختم می‌شود و آن را به دنبال می‌آورد. همین پرداخت است که تماشاگر را در جریان اجرا، جذب می‌کند و با نمایش درگیر می‌سازد. ضمن اینکه نباید تأثیر مهم و مستقیم موسیقی را هم در خلق فضاهای نمایشی و کامل کردن فرآیند ارتباط میان مخاطب و نمایش نادیده گرفت.
غرایز هم به عنوان نیازها و تمایلات اولیه انسان، بخش مهمی از عوامل محرک برای خلق موقعیت در «بامبی8» هستند که در تمام عملها قابل بررسی و تعقیب‌اند. تمایلات غریزی از درونی‌ترین اشکال تا بیرونی‌ترین آنها جز مهمترین عناصری‌اند که در این نمایش هلندی مورد توجه بوده‌اند که علاوه بر حضور ژرف ساختی در کل اثر در برخی بخشها و فصول آن به صورت بیرونی هم قابل مشاهده‌اند و حتی گاهی مستقیم بر وجودشان اشاره و تأکید می‌شود و به صورت هدفمند توسط گروه اجرایی نشان داده می‌شوند.

 مبارزه قدرت با ارواح در یوری سام
«یوری سام» نمایشی کاملاً استوار برقرار داد و نشانه‌هاست که بر محور اصلی عناصر غیر واقعی (و ذهنی) روایتی می‌شود. شخصیت یوری سام که لباس عجیب و غریب و رنگارنگی بر تن دارد با گریمی غلّو شده بر روی صحنه قرار می‌گیرد و در حالی که صورتش کاملاً سفید است با صداهای عجیب و غریب شروع به صحبت می‌کند و این در حالی است که دو نفر با لباسهای بلند و سفید با پارچه‌ای کیسه‌ای بر صورت، مبارزه تماتیکی را در جهت داستان نمایش با او آغاز می‌کنند و در حقیقت در مقابل قدرت یوری سام قرار می‌گیرند و از این قدرت بتدریج می‌کاهند تا او را از بین می‌برند.
چالشهای داستانی نمایش «یوری سام» توسط تقابل درونی میان شخصیت یوری سام و ارواح شکل می‌گیرد و بر اساس قوانین و قراردادهای نمایشی با کلام و همنشینی با سایر عناصر نمایش به اجرا در می‌آیند. در واقع کنش داستانی در این نمایش از آنجا که همه چیز مبتنی بر قدرت و انرژی روح شخصیتهاست ـ و به نیروهای ازلی مربوط می‌شود ـ کاملاً درونی است و به واسطه اجرا و قدرت عمل بازیگران است که می‌تواند در فرآیند ایجاد ارتباط با تماشاگر موفق باشد و حتی برای مخاطبی که زبان نمایش را نمی‌داند، جذاب و دیدنی و سرشار از المانهای نمایشی به نظر بیاید.
مبنای کار «آندرلیپوس» در شکل دادن به اجرا نیز بر عناصر غیرواقعی درام و به کارگیری نشانه‌ها تأکید دارد؛ نشانه‌هایی که با کارکرد جادویی‌شان در روایت نمایش، صحنه‌هایی جذاب و دیدنی را به وجود می‌آورند و در عین حال به راحتی قادرند تماشاگر را از آنچه به لحاظ داستانی در حال وقوع است، آگاه گردانند.
بنابراین مهمترین چیزی که درباره این نمایش اسپانیایی مورد توجه قرار دارد، نشانه‌های نمایشی است که در واقع ابزارهای اساسی برای تبدیل مفاهیم ذهنی به اشکال عینی‌اند. نشانه‌هایی که در هر سه قالب شمایلی، نمادین و نمایه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ مثلاً در قالب رنگهای سبز، قرمز و آبی صحنه و لباس یوری سام، کارکردی نمادین دارند. لباس زنده و سه رنگ یوری سام در تضاد با صورت بی‌روح و رنگ او، ظاهراً قصد دارد تا تصویری از نشانه‌های طبیعی این جهانی را از بالای سر تا پایین دامن گرد و گسترده او بنمایاند. چوبها و ابزارهایی هم که در مبارزه دو روح و یوری سام مورد استفاده واقع می‌شود (و بعد در جعبه‌های دو سمت جلوی صحنه، کنار هم ردیف می‌شوند) در واقع به قصد ایجاد قفسی محدودکننده برای نابودکردن یوری سام در صحنه قرارداده شده‌اند و کارکرد نمایشی مناسبی هم دارند.
کلیت طراحی صحنه نمایش را نیز می‌توان در همین جهت می‌توان مورد بررسی قرار داد. دکور، علاوه بر مورد استفاده واقع شدن در طول نمایش برای کمک و همراهی با نتیجه‌گیری و پایان روایت به راحتی تغییر پیدا می‌کند. صندوق وسط صحنه که در طول اجرا، جایگاه مرتفعی برای نمایش قدرت یوری سام بود با تغییری کوچک، تبدیل به قایق و تابوتی برای مرگ او می‌شود و قرار گرفتن جعبه‌های جلوی صحنه به صورت عمودی ـ در حالی که چوبها را رو به هم قرار می‌دهد ـ قفسی را به وجود می‌آورد که انگار قرار است روح یوری سام در آن اسیر باشد.
«یوری سام» با طراحی صحنه و لباس، نوع روایت و نورپردازی و همچنین حرکات عجیب و نمایشی بازیگرانش که خیلی شبیه آیینی بخصوص و بویژه دارای قراردادهایی از نمایش ژاپن است، فضایی ماورایی و حیرت‌آور را برای تماشاگر خلق می‌کند که علاوه بر ویژگیهای مختلف نمایشی به لحاظ زیباشناختی هم قابل تأمل است.