در حال بارگذاری ...

منتقد ِقاتل: نظریه جدید درباره نقد تئاتر

ناگهان شخصی ازمیان تماشاگران برمی خیزد، چیزی نظیرخودکارازجیب شلوارخودبیرون می کشد، آنرابه طرف بازیگران می گیرد وتا آنها به خودبیایند، هنرپیشه ی نقش اول وکارگردان غرق درخون خود روی اوانسن می افتند

ایرج زهری
درشهرکاراکاس، پایتخت ونزوئلا به تازگی اتفاق غریبی رخ داده، که همه ی دنیارا به حیرت انداخته است.
شرح واقعه چنین است که دیروز ساعت پنج صبح ناگهان فرستنده ی تلویزیون به کارافتاد واین خبردهشتناک راپخش کرد، رادیو نیمساعت بعد ویک روزنامه ی کثیرالانتشار ساعت هشت صبح. البته هرکه ازاین مراجع خبررا کاملتروکاملتر، به طوری که روزنامه سه صفحه ی تمام(درصفحه ی اول فقط یک ستون) درباره ی این اتفاق خطیرهنری دادسخن داد.
واقعه ازاین قراربوده است که هفته ی گذشته(حالاچرا خبرهفته ی گذشته را یک هفته بعد پخش کرده اند بعداً می گویم)، شباهنگام، درکاراکاس ودرتئاترشهرداری ِشهر یکی ازآثارمشهورکلاسیک رااجرامی کرده اند. پس ازپایان نمایش، وقتی هنرپیشگان برای عرض تعظیم به تماشاگران روی صحنه می آیند، ناگهان شخصی ازمیان تماشاگران برمی خیزد، چیزی نظیرخودکارازجیب شلوارخودبیرون می کشد، آنرابه طرف بازیگران می گیرد وتا آنها به خودبیایند، هنرپیشه ی نقش اول وکارگردان غرق درخون خود روی اوانسن می افتند. آنگاه قاتل آن شیی نظیرخودکاررا را دوباره درجیب شلوارخود فرومی برد وباخونسردی تمام ازمیان تماشاگران گذشته تئاترراترک می کند.
درست یک دقیقه پس ازخروج قاتل هنرپیشه ی نقش اول نیم خیزمی شود، فریادمی زند: "منتقد!"، نفس آخررامی کشد، دوباره به زمین می افتد ومی میرد.
بلافاصله، درحالی که همزمان، هم روی صحنه وهم درسالن نمایش برخی ازبازیگران وتماشاگران درخفا، لبخندمی زده اند، چندنفرازپیشخدمتان، هنرپیشگان وتماشاگران درهارابازمی کنند وبیرون می ریزند تا قاتل را دستگیرکنند. اما تعجب وخشم این دسته هنگامی به اوج خودمی رسد، که مشاهده می کنند، قاتل دارد به اتوموبیلی شش دره نزدیک می شود. درهمان حال وزیرفرهنگ وهنرکشور، رئیس شهربانی ومدیرتئاترشهردست به سینه، کنار ِاتومبیل ایستاده اند. شخص وزیربه مجرد ِدیدن منتقد، به استقبالش رفته، در ِاتومبیل رابه رویش بازمی کند.
تعقیب کنندگان بادیدن این منظره چنان ازکوره درمی روند که به رئیس پلیس حمله می کنند. اما درست درحالی که وزیرورئیس شهربانی ومدیرتئاتر بی اعتنا به تماشاگران داخل ماشین می شوند وراننده استارت می زند، خیل انبوهی ازتماشاگران به خیابان می ریزند وبه طرفه العین، البته باهمکاری باپلیس، درحالی که راننده ی اتومبیل گازمی دهدودورمی شود، مخالفان رامحاصره کرده، دردوکامیون انداخته به خرابه های چندکیلومتری خارج شهربرده رهامی کنند.
تا آن لحظه ظاهراًهیچکس، حتی مخبران جراید ازماجرا، ریشه ها وعواقب این رویدادها آگاه نبوده اند. ظاهراً تااینکه روزبعد.
حالا چرارادیو و تلویزیون ِاینجا این اتقاق را پس ازگذشت یک هفته ازوقوع آن تازه دیروز پخش کرده اند، بعداً عرض می کنم. اینک طرح کامل مسأله:
آقای منتقد کاراکاسی (ازذکر ِنامش به دلیل این که واقعاً مشکل است ومی ترسم غلط یا ناقص بیاورم صرفنظرمی کنم) درنشست سه هزارودویست ونودونهم مجمع عمومی سازمان یونسکو، وابسته به سازمان ملل متحد، طی یک سخنرانی دوساعت ونیمه وضع نابه سامان وگمراه کننده ی هنرتئاتردرجهان ونمونه ی کامل ِناقص آن درکاراکاس رامطرح کرده، پیشنهادمی کند، برای ایجاد فرهنگ تئاتری ونیزارتقاء این هنرباید منتقدان تئاترمجازباشند هنرپیشگان، کارگردانان، نمایشنامه نویسان، به طورکلی همه ی کسانی را که درخلق یک نمایش سهم دارند، درصورتی که کارآنها مطابق با استاندارد های هنرواقعی و ناب نباشد به قتل برسانند. ، این پیشنهاد پس ازشوروبحث داغ ِشش روزه، شب هفتم درسازمان یونسکوتصویب ومقررمی گردد، که به طورآزمایشی به منتقد کاراکاسی اجازه داده شود که برای نخستین بارآغازگراین اقدام درکاراکاس باشد.
خوانندگان عزیز حالا متوجه می شوند، چرا منتقد قاتل ما از تعقیب قضایی معاف بوده است. واما چرا این خبررا رسانه های ما، ازرادیو تلویزیون گرفته تا مطبوعات یک هفته پس ازوقوع حادثه پخش کرده اند. دلیلش اینست که تئاترومنتقد تئاتر دراین جا درحال تکوین اند. تردیدی نیست که درآینده طرح مصوبه ی یونسکو دراینجا نیز پیاده خواهدشد.