در حال بارگذاری ...
یادداشت حمیدرضا صدر بر نمایش «نگاهمان می کنند»

تو نگاه می کنی، من نگاه می کنم، ما نگاه می کنیم

حمیدرضا صدر از علاقه‌مندان به تئاتر دعوت کرد که تا فرصت هست به دیدن نمایش «نگاهمان می‌کنند» بروند تا ثابت شود در دنیای معاصر نمی توان در پیله خود پنهان ماند!

حمیدرضا صدر از علاقه‌مندان به تئاتر دعوت کرد که  تا فرصت هست به دیدن نمایش «نگاهمان می‌کنند» بروند تا ثابت شود در دنیای معاصر نمی توان در پیله خود پنهان ماند!

به گزارش دریافتی ایران تئاتر، نمایش «نگاهمان می‌کنند» به کارکردانی محمدرضا اصلی در تماشاخانه مسعودیه اجرا می‌شود و حمیدرضا صدر در یادداشتی درباره آن نوشته است:  کارگردان نمایش با روی آوردن  به صحنه آرایی بسیار ساده به عناصری که در زندگی روزمره با آنها سرو کار داریم ترکیب معنی داری ورای کارکرد روزمره شان بخشیده. چنان که ابزار زندگی امروزی - موبایل، تلویزیون، سی دی و دوربین - بیش از آن که وسایل ارتباط جمعی باشند بدل به عناصر تهدید کننده ای شده اند»

ترکیب اولیه این نمایشنامه نغمه ثمینی، حقیقت "نمی توان از نگاه دزدکی دیگران گریخت" را به رخ می کشد. شخصیت های سه اپیزود نمایش نشان دهنده تیپ های مختلف شهری هستند که وجهی از پرسپکتیو "ترس دیده شدن" و "برباد رفتن حریم خصوصی" را شکل می دهند. زن جوان اپیزود اول (نازنین فراهانی) که بچه اش را از دست داده در آستانه جنون قرار گرفته و جان می کند به همسرش (کاظم سیاحی) بقبولاند چشمانی آن دو را زیر نظر گرفته اند. در اپیزود دوم بازیگر زن ناآرامی (فرشته صدرعرفایی) پا به آپارتمان دختر جوانی (شیوا خلیق) بگذارد تا شاهد خیانت همسرش در آپارتمان روبرویی باشد. در ایپزود سوم یک مرد سنتی (مسعود کرامتی) برابر یکی از آن جوان های خوش پوش تازه به دوران رسیده (سام قریبیان) قرار می گیرد و هر کدام نشان می دهد دیگری آنی نیست که می گوید. ترسیم این محیط آپارتمانی که با نوعی گره افکنی آغاز شده با گیجی و سردرگمی که در همه شخصیت ها جاری می شود ترکیب بزرگ تری به اثر می بخشد، این که در دنیای معاصر نمی توان در پیله خود پنهان ماند.

محمد رضا اصلی کارگردان نمایش با روی آوردن  به صحنه آرایی بسیار ساده به عناصری که در زندگی روزمره با آنها سرو کار داریم ترکیب معنی داری ورای کارکرد روزمره شان بخشیده. چنان که ابزار زندگی امروزی - موبایل، تلویزیون، سی دی و دوربین - بیش از آن که وسایل ارتباط جمعی باشند بدل به عناصر تهدید کننده ای شده اند و صدای آژیر اتومبیل به عنوان حاشیه صوتی هر سه اپیزود از یک سو همزمانی رخدادها در محیط ثابتی را نشان می دهد و از سوی دیگر بازتابنده تهدید می شود.

تماشاگران در سه ضلع صحنه را احاطه کرده اند و هر ضلع، نمایشگر پنجره ای به داخل این حریم های خصوصی بشمار می رود. این آدم ها با کشیدن پرده توری و پرده پارچه ای جان می کنند در پیله خود باقی بمانند ولی با هر بار کنار رفتن پرده ها با حقیقت اصلی تر زندگی روبرو می شویم: دروغ، دورویی، پنهانکاری، خیانت. ما این جا فقط تماشاگر نیستیم و طی نمایش بدل به شخصیتی می شویم که کنجکاوانه – و احتمالا آمیخته به لذت - زندگی دیگران را زیر ذره بین می بریم. ولی خوب می دانیم ما هم یکی از آن پنهان کارها هستیم و وقتی شخصیت های گرد آمده "نگاهمان می کنند" در پایان خوش و بش ظاهری شان را سر داده اند، ترس برملا شدن رازها و دروغ های مان در ما جاری شده.




نظرات کاربران