در حال بارگذاری ...
...

 گفت وگو با پوران مرادی کارگردان  نمایش

حسن کچل های بی پول  امروزی هیچ وقت به چهل گیس هایشان نمی رسند

 گفت وگو با پوران مرادی کارگردان  نمایش

حسن کچل های بی پول  امروزی هیچ وقت به چهل گیس هایشان نمی رسند

همواره داستان فولکور ایرانی که  سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده است، برای مردم جذاب بوده است. یکی از این داستان ها، قصه حسن کچل است که بارها در تئاتر و سینما و تلویزیون مورد استفاده قرار گرفته است .پوران مرادی در اجرایش ضمن وفاداری به سنت های این داستان جذاب آن را با عناصر مدرن هم در آمیخته است و یک نمایش در نمایش در بیس داستان مورد استفاده قرار می گیرد و در این روایت مسائل و معضلات مختلف اجتماعی هم روایت می شود .

دراین نمایش امیر کربلایی زاده به عنوان مشاور و مجری طرح و حسین پورکریمی ، فاطمه امینی ، فرانک جلیلی و امیر بنی جمالی به عنوان بازیگر حضور دارند .نمایش «چهل گیس و حسن کچل» جوایز متعدی همچون تندیس بهترین کارگردانی‌، تندیس بهترین طراحی صحنه، تندیس بهترین بازیگر مرد و دیپلم افتخار موسیقی را از آن خود کرده و کاندید جایزه بازیگری زن‌، کاندید جایزه نویسندگی و نمایش برگزیده بیست و چهارمین جشنواره‌ی سراسری سوره ماه بوده است‌،نمایش «چهل گیس و حسن کچل» تیر و مرداد ۱۳۹۵ هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه مهر واقع در خیابان حافظ، بر روی صحنهاجرا می شود. با پوران مرادی در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

سه سال قبل نمایش مجردها را اجرا کردید و در کنارش به بازیگری هم می پردازید. آیا به کارگردانی بیشتر از بازیگری علاقه دارید؟

 

دغدغه اصلیم کارگردانی است . بازیگری را در فرصت های مناسب انجام می دهم .

 

چگونه در اجرای دومتان به سراغ اجرای یک داستان فولکور جذاب ایرانی رفتید؟

 

مدتها ذهنم درگیرهنرمندان تئاتری بود که دچار بیماری سرطان شده اند و دوست داشتم بر این اساس نمایشی را روی صحنه اجرا کنم . همیشه به زندگی و سختی هایی که این هنرمندان در مواجه با بیماریشان متحمل می شوند فکر می کردم و احساس می کنم بازیگران باسابقه و پیشکسوت در حضورشان در صحنه با مسائل مختلفی مواجه هستند و بحث های معیشتی و مالی همواره جزو دغدغه هایشان است و فقط عشق به تئاتر است که همچنان باعث می شود روی صحنه بروند .در این میان بروز و ظهور بیماری مهلکی به نام سرطان چالش های زندگی این هنرمندان را جدی تر کرده است و در مبارزه با سرطان حضور درصحنه نقطعه امیدواریشان است. این طرح را با خانم خواجه امیری نویسنده متن مطرح کردم  و در سه پروسه جداگانه متن مورد بازنویسی قرار گرفت . بنابراین با استفاده از موقعیت بیماری وارد داستان اصلی حسن کچل و دیوی که با او درگیر است، شدیم.

 

بنابراین دیو نمایش چهل گیس و حسن کچل نمادی از بیماری سرطان است؟

 

بله، بعد از سه بار بازنویسی به دلخواهم نزدیک شدم .

 

 بیشتر به چه بخشی از داستان حسن کچل نظر داشتید؟

 

فضای شاه پریانی قصه برایم جذاب بود و دوست داشتم دوباره نسل جوان را با خاطرات این داستان زیبا و قشنگ را زنده کنم . داستانی که برای همه نسل ها نوستالوژی دارد .

 

 در بحث اجرایی هم به سراغ رویکردهای مدرن هم رفتید؟

 

 بله، به سمت کارهای آوانگارد رفتم و آن را باسنت های موجود در پیرنگ اصلی قصه در هم آمیختم . مسائلی که ربط به امروز جامعه ما دارد و در نمایش می بینیم حسن کچل های امروزی که بی پول هستند ، هیچ وقت به چهل گیس هایشان نمی رسند و در ضمن تلاش کردیم طنز و کمدی نمایش را زیادتر کنیم .  

 

تلفیق نشان دادن فضای تلخ بیماری سرطان و فضای شاد، مفرح و فانتزی حسن کچل کار دشواری است؟  

 

 تلاش کردم با استفاده از یک سری تصویری سازی ها، حرکت ها و اضافه کردن گروه حرکت از تلخی های کار کم کنم  وفضای امید و شادی در نمایش دیده شود و تماشاگر آنقدر در نمایش تصاویر زیبا و خوش آب و رنگ و عشق می بیند که از دیدن نمایش لذت خواهد برد و در ضمن با کلیت مسائلی که قصد طرحش را در نمایشم داشتم مواجه می شود . نکته حائز اهمیت امید بخشی که در مواجه با بیماری سرطان ارائه می شود .

 

در دو نمایشی که اجرا کرده اید، تم عشق و علاقه مورد توجه شما بوده است . آیا استفاده از این تم برای جذب مخاطب است و یا کارکردهای دیگری هم برایش قائل هستید؟

 

عشق در فطرت همه آدمها است و من در نمایشم مطرحش کردم و غرض و هدف خاصی نسبت به آن نداشتم و در خیلی از نمایش ها تم عشق مورد استفاده کارگردان ها قرار گرفته است .

 

 در بخش طراحی صحنه و لباس هم تلاش کردید فضای شاد و رنگارنگی در بطن نمایشتان دیده شود؟

 

 در بحث طراحی صحنه نمایش چهل گیس و حسن کچل نظیر نمایش مجردها ، از الگوهای ساده و موثر استفاده کردم و در صحنه نمایش از پنج چهار چوب استفاده کردم و درداخل هر کدامشان چشمی تعبیه کردیم و کل مفهوم نمایش در این دکور عینیت پیدا می کند . معتقدم در تئاتر، بازی بازیگر، متن و نوع میزانس ها و کارگردانی کارگردان است که حرف اصلی را در جهت ارتباط مخاطب با نمایش می زند . علاقه زیادی به استفاده از دکور شلوغ و پرحجم در کارهایم ندارم . استفاده درست از رنگ در کلیت صحنه خیلی می تواند در ایجاد فضای مناسب برای روایت داستان توسط بازیگران به کارگردان کمک کند . نکته مهم دیگر در این بحث ، مسائل بودجه ای و اقتصادی در تئاتر است که به من کارگردان این اجازه را نمی دهد که به آن ورودی داشته باشم و این بودجه و مسائل مالی یکی از چالش های بزرگ پیش روی تئاتر ما در این روزگار است.  

 

چشم هایی که در دکورهای نمایش تعبیه شده اند ، چه کارکردهای مهومی دارند؟

 

 بیشتر جنبه حس زیبا شناسی اش برایم مهم بود و در مرتبه بعدی باعث می شود که وجود هر کدام از این چشم ها  تبدیل به نمادی از گیس بافته شده  شخصیت چهل گیس باشد . علاقه داشتم به جای این چشم ها از گیس های بافته شده ای استفاده می کردم و راجع به آن با طراح صحنه صحبت کردم . اما اجرایی کردن این قضیه نیاز به بودجه زیادی داشت و خارج از توانمان بود.

 

 گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی