در حال بارگذاری ...
 بررسی نمایش «خرمهره» نوشته فرهاد نقد علی و کارگردانی محسن قصابیان

«کمایش » یک «نمایش »

حسن پارسایی: نمایش ازهمان آغاز پیدایش تعریف خاص خودش را داشته ودرهیچ دوره ای نمی توان چگونگی طراحی موضوع وپردازش آن و نیز"ساختار" و "سبک " و " ژانر" متن را نادیده گرفت

آیا هرچه روی صحنه برود ، نمایش است ؟  پاسخ به این پرسش چیزی جز جواب قطعی و بدیهی" نه " نیست. علت آن هم بسیار مشخص است: نمایش ازهمان آغاز پیدایش تعریف خاص خودش را داشته ودرهیچ دوره ای نمی توان چگونگی طراحی موضوع وپردازش آن و نیز"ساختار" و "سبک " و " ژانر" متن را نادیده گرفت.با توجه به این که در دوران حاضرهم توقعات نویسندگان ، کارگردانان، بازیگران و طراحان و نیزانتظارات تماشاگران به مراتب هوشمندانه تر،هنری ترو ارزش گراتر شده است، باید در اجرای نمایش عمیقأ به محتواوساختارمتن ونیز به کیفیت نمایشی   آنچه بر روی صحنه اجرا می شود، بسیار توجه شود.

 

 نمایش " خرمهره " به نویسندگی " فرهاد نقدعلی"  و طراحی و کارگردانی "محسن قصابیان"، که هم اکنون در خانه نمایش اجرا می شود، نشان می دهد که متن و نوشتار اولیه نمایش ساختارمند و نمایشی نبوده است ، چون موضوع مهمی برای اجرا ندارد و یا آن  که به علت ضعف در شیوه  بیان  بازیگران که  به طور متناقضی کاملأ عمدی هم است،اساسأ برای تماشاگران قابل فهم نیست . بازیگران عمدأ دیالوگ ها را  با  یک شیوه سخنگوئی  ساختگی و کودکانه بیان می کنند و گفتارشان به همین علت غیر قابل فهم است. درطول اجرا ، تماشاگر به سختی می تواند چهار یا پنج دیالوگ را  کاملأ  بفهمد و البته  لهجه خاصی هم ندارند و صرفأ اصرارمی ورزند که دیالوگ ها با  اداهای  کودکانه و نیز با اصوات وحالاتی هزیانگونه  به بیان  درآورند. ادا و اطوار و حرکات بی دلیل اضافی دربازی آن ها زیاد است: ظاهرأ قصد کارگردان این بوده که نمایش به صورت "کمدی هجوآمیز" اجرا شود  و فراموش کرده که چنین "هجویه " ای باید اساسأ در خود  متن هم باشد.

 

 متن نمایش داستانی نیست وموقعیت خاصی راهم به نمایش نمی  گذارد. این موضوع سبب شده که " هجویه " شکل نگیرد. نمایش درحال حاضر حتا " کمدی سبک " هم نیست  و نمی توان آن را درقالب و ژانری ارزیابی نمود: همه چیز از تعاریف متن ، ژانر ، ساختارو اجرا بیرون زده است و آنچه اجرا می شود ، دراصل "نمایش"به شمارنمی رود؛ ازمتن بی ساختارآن گرفته تا طراحی صحنه، بازی ها ومیزانسن ها ، تمامأ "بدل سازی برای عناصر ساختاری نمایش"است ؛ بازیگران اصلی هرسه " سبیل هیتلری"   دارندولباس محلی بختیاری پوشیده اند.آن ها درمقاطعی ازنمایش  کلاه نمدی شان را  با کلاه  کاسکت عوض می کنند . یکی از آن ها با همان لباس محلی گیتارمی نوازد و آوازهائی- ازجمله  یک آوازکوتاه کرُدی هم – می خواند که درکل هیچ کارکرد وکاربرد   نمایشی ندارد. طراحی بازیگران از نظر لباس و چهره  تا حدی " کاریکاتوریکی" از کار درآمده است.

 

باید یادآور شد که اجرای این نمایش نوعی پارادوکس برای معنا و مفهوم خود نمایش است . عجیب ترازآن هم این نکته است که گویا این نمایش در گذ شته  اجرا شده  واکنون برای  بار دوم به روی  صحنه آمده است.

 

نمایش "خرمهره" به علت بی بضاعتی محتوائی و ساختاری اش ، عملأ متکی  به حرکات  و اداهای غیرنمایشی ظاهرأ  کمیک است. معمولأ کودکان زیرهشت سال با چنین نمایش هائی سرگرم می شوند، چون حرکات ناهنجارو بی دلیل ونیزشیوه سخن گوئی کودکانه  بزرگسالان برای آن ها خنده آور وسرگرم کننده است.

 

 نمایش که  با ادعای " کمدی بودن " برای تماشاگران بزرگسال اجرا می شود، کسی را سرگرم نمی کند ونمی خنداند ، حتا کسل هم می کند: معلوم نیست هدف ازنوشتن واجرای این نمایش چه بوده است.تماشاگرهرگزدقیقأ نمی داند که موضوع آن چیست،اما گویا نویسنده ، کارگردان  و بازیگران خودشان می دانند . هیچ حادثه  دراماتیک وکنش زائی درنمایش نیست وچون پرسوناژ به معنای   تئاتری و نمایشی آن در این اجرا  وجود ندارد، مقوله  بازیگری هم منتفی است؛ فقط می توان گفت که حرکات، حالات بی دلیل و جای گیری های نامناسب بازیگران و ضعف در شیوه بیانشان،عملأ نشان می دهد که بازی آن ها مصنوعی، ساختگی و تحمیلی است؛ همه عوارض فوق در وهله نخست به ضعف ها و نارسائی های موضوعی و ساختاری متن مربوط می شود.

 

نمایش " خرمهره " به نویسندگی " فرهاد نقدعلی" و طراحی  و کارگردانی"محسن قصابیان"، هجویه ای ناموفق وبی شکل است. ضمنأ ازلحاظ طراحی موضوع وکاربری عناصرساختاری وداده  های  محتوائی، چیزهای  زیادی " کم"  دارد واین کمی و کاستی ها عملأ "نمایش" ، را به "کمایش" تبدیل کرده است. 

 

عکس از رامونا میریان




نظرات کاربران