دل نوشتهای در نبود استاد داوود رشیدی
جانی که برای اعتلای فرهنگ سپری شد جهانی میسازد پر از تعهد و دلبستگی
علیاکبر عبدالعلیزاده: استاد رشیدی در خاطره طیفی از کودکی تا سالمندی ایرانیان نقش بسته است. نسل به نسل با حضورش بر صحنه و پرده و قاب شیشهای زندگی کردهایم. از نقشهایی که او جان داد آموختهایم و این آموزهها را در وجودمان حمل میکنیم و اگر قدرشناس باشم به نسلهای بعدی واگذار خواهیم کرد.
استاد رشیدی در خاطره طیفی از کودکی تا سالمندی ایرانیان نقش بسته است. نسل به نسل با حضورش بر صحنه و پرده و قاب شیشهای زندگی کردهایم. از نقشهایی که او جان داد آموختهایم و این آموزهها را در وجودمان حمل میکنیم و اگر قدرشناس باشم به نسلهای بعدی واگذار خواهیم کرد. کاش بشود آنچنانکه صدای او با آن فاصلهگذاری مقطع مخصوص از ذهنمان نمیرود کاری کنیم که این تعلق در طول زمان حیات این فرهنگ غنی پایدار بماند. میدانیم که همه حضور تمامقد استاد رشیدی نه صرفاً برای سرگرمی مردمان طمع شهرت و معیشت روزمرگی که دغدغه روایت آنچه باید باشد را دارد.
ستارهای که اینگونه بدرخشد افول ندارد. بدیهی است هنرمند مرگ غمباری دارد و فقدانش جبرانپذیر نیست اما بهیقین رستگاریاش شیرین است که لایههای برکت وجودش در دوران حیات قابلشمارش نیست.
داوود رشیدی همه آنچه یک هنرمند ملی آرزو میکند را به فراوانی دارد و به همین خاطر حتم میشود فراتر از تسلیتها و بازپخش آثارش در روزها نبودش، برنامهای برای توسعه اثرگذاری او در طول زمان و برای نسلهای پسین پیشبینی کرد، زیرا جانی که برای اعتلای فرهنگ مردمان سرزمینمان سپری شد جهانی میسازد پر از تعهد و دلبستگی. انشا...