در حال بارگذاری ...
بررسی نمایش «بهشت با طعم چای تلخ » به نویسندگی و کارگردانی خسرو امیری

  گزارشی نمایشی از یک وضعیت

حسن پارسایی: نگاه سطحی و معمولی به رویدادها و سپس کمک گیری از یک طراحی کلی وصرفأ موضوعی ،برای چیدمان و کنارهم گذاشتن حوادث، سرانجام نارسائی هاوضعف های خود راآشکار می کند و به  شکل گیری متنی منتهی می شود که  نمی توان  اساسأ حتا هدف نویسنده را از نوشتن وآماده کردن آن برای اجرا دریافت ، زیرا خود  نارسائی های طرح و نیز مبهم بودن نسبی  موضوع و حتا گاهی باورناپذیر بودن  روابط علت ومعلولی حوادث سبب نقض و نفی داده ها و داشته های خود متن و اجرا می شود.

نمایش"بهشت با طعم چای تلخ" به نویسندگی وکارگردانی"خسرو   امیری" که در" تماشاخانه  ماه" از مجموعه سالن های حوزه هنری اجرا شد، " تاحدی" نشانگر چنین نکاتی است.

این نمایش به وضعیت یکی ازآسیب دیدگان جنگ ایران و عراق می پردازد که قبلأ "موجی" شده و بعد به عللی مسموم می شود. برادرکفتربازش او را پیش یک پیرزن درمانگر می برد  تا بلکه آن زن مسمومیت را از بین ببرد؛ همین قسمت که درآن  کفترباز کرمانشاهی برادرش را پیش دکترنمی برد وبه یک پیرزن،که به   قولی حقه باز وحتا " قرشمال "هم است مراجعه می کند ، پرسش برانگیز از کار درآمده  و صرفأ  برای دامن زدن  به یک سری  گفتارهای عامیانه و در مواردی حتا زشت که  از زبان  کفترباز بیان می شود ، عمدأ کارکردی تحمیلی دارد . دیالوگ های زشت و حتا " لومپنانه " کفترباز با نوع شخصیت او جور در می آید؛ او در یک موقعیت که به عللی از خود بی خود شده ، حین شیفتگی به خدا و امام هشتم ، گفتار دادخواهانه ای  با آن ها دارد :"کجاست  فرشته های زمینی ات، خدا ؟" ، "من گیجم ، درست ! ولی تو چرا ؟" ، "معجزه بیار خدا !" ، " می گم معجزه ، نه عجوزه ! " ، " شاکی نمی تونه نشئه باشه ، خدا !" ، "من شاکی ام ، امام هشتم ! " ، " مشهد بهشته ، خانه خداست ! " و ...

 

  در ادامه  داستانگونه شدن موقعیت مورد  نظر، برادر موجی پرسوناژ کفترباز،توسط پیرزن ازمسمومیت نجات پیدا می کند و موضوع متناوبأ  با این مضمون که او دو ماه دیگر زنده است و  سرانجام می میرد ، ادامه پیدا می کند . پرسوناز" کفترباز "  از شدت ناراحتی خود را از یک بلندی پائین می اندازد و می میرد.  در پایان  تلویحأ چنین  وانمود می شود  که  برادر آسیب دیده از جنگ هم می میرد و رابطه عاطفی و احتمال ازدواج او که یک بخش موضوعی تحمیلی است و نویسنده  قبلأ وارد  متن کرده ، به طور کلی منتفی می شود و ظاهرأ نمایش به  پایان می رسد ، اما تاحدی ناتمام جلوه می کند ، چون هیچ غایت مندی مهمی در پایانه نمایش وجود ندارد و همه چیز شبیه یک گزاره تلخ است.

خط  روائی و موضوعی نمایش " بهشت با طعم چای  تلخ "  به نویسندگی و کارگردانی " خسرو امیری " در جاهائی مبهم است و کاملأ معلوم نمی شود که کفترباز به برادرش کلک می زند یا نه. پرسوناژ آسیب دیده ازجنگ به تناسب ترکش هائی که درسر دارد و موجی شدنش، رفتارهائی غیرقابل انتظارو متناقض دارد.  درکل باید یادآورشد که بازیگراین نقش،نقشش را خوب ونمایشی   بازی می کند . داستان نمایش تلخ است و مخاطب را یاد عبارت " طعم چای تلخ " در عنوان  زیبای " بهشت با طعم چای تلخ " می اندازد.

نکته مهم دررابطه با ارزیابی نمایش آن است که درآغازبااستفاده از " طناده ز کلامی " پیش می رود  و فقط  از نیمه  اجرا  به  بعد خصوصیت"درام گونه" خود را آشکار می نماید؛ این اجرا اساسأ " کمدی درام " نیست و ژانر ترکیبی " کمدی کلامی " که  به آن اضافه شده ، تحمیلی است .

نمایش"بهشت با طعم چای تلخ" به نویسندگی وکارگردانی"خسرو   امیری" عمده تأ با لهجه ُکردی کرمانشاهی "پیش می رود و در بخش های  پایانی لهجه جنوبی یکی از  پرسوناژ های  زن هم اضافه می شود .

طراحی صحنه چندان خوب نیست و صرفأ قراردادی و تا حدی المانی است. میزانسن ها به تناسب کوچک بودن سن و صحنه ، نسبتأ خوب ونمایشی است ، چون به انتقال مضمون و نشان دادن حالات بازیگران کمک کرده است . بازی های زنی که  دو نقش دارد، نیزبه طورنسبی پذیرفتنی است.بازی بازیگرنقش"کفترباز"  هم به تناسب عامی بودن  پرسوناژ ، خوب است. نور کارکردی معمولی دارد، اما کاربرد موسیقی تغزلی که  با کلام همراه است ،با مضمون نمایش، وبه دلیل ایجاد تعادل درریتم اجرا، هماهنگی وکارکرد بسیارخوبی پیدا کرده است.در کل، نمایش"بهشت باطعم چای تلخ " به نویسندگی وکارگردانی" خسرو امیری " به عنوان تجربه ای محلی و استانی، نسبتأ دیدنی است.        

 




نظرات کاربران