در حال بارگذاری ...
کهن ترین تئاتر های تهران (فصل دوم)

نخستین تئاتر دائمی خیابان هنر ایران

پیمان شیخی: نام تئاتر "تهران" برای بسیاری از اهالی و ساکنین شهر تهران نامی آشناست، نامی که درصورت رعایت انصاف، جزو لاینفک نام خیابان لاله زار تهران قدیم، بعنوان خیابان هنر ایران محسوب می شود. تماشاخانه ای که در ابتدای امر مقرر نبود که نامش تغییر پیدا کند، اما بعدها هنرمندانی که در این تماشاخانه تنفس و فعالیت کرده بودند تصمیم گرفتند به احترام زحمات پایه گذار و موسس تماشاخانه "تهران" نام او را برایش انتخاب کنند و تماشاخانه "نصر" صدایش کنند.

 

موسس و پایه گذار تئاتر "تهران" یا "نصر"

فارغ از تعارفات رایج می توان سیدعلی نصر را پدر تئاتر مدرن کشورمان بدانیم و رسم آئین سپاسگزاری حکم می کند که بخاطر بنا نهادن رسم و شیوه ای اصولی در تئاتر کشورمان از او قدردانی و به نیکی یاد کنیم.

بهتر می بینم که برای آشنایی بیشتر و بهتر با سیدعلی خان نصر بعنوان موسس و پایه گذار تماشاخانه "تهران"، به صفحه ی 602 کتاب "تئاتر ایران در گذر زمان از سال 1342 تا 1357" نوشته ی مشترک کاظم شهبازی و اعظم کیان افراز اشاره کنم. در این صفحه بروشوری که توسط اداره هنرهای دراماتیک هنرهای زیبای کشور به مناسبت یادبود زنده یاد سیدعلی خان نصر چاپ شده در خصوص ایشان اینگونه نوشته که:

" سیدعلی نصر در سال 1311 هجری قمری در تهران پا به عرصه وجود گذاشت. پس از دوران کودکی از محضر برادر دانشمند خود(ولی الله نصر) کسب فیض نمود و سپس در مدرسه علمیه تحصیلات مقدماتی خود را به پایان رساند. چون به تحصیل زبان و ادبیات فرانسه شوقی وافر داشت در مدرسه جدیدالتاسیس سن لوئی به تحصیل پرداخت. وی سالها معلم فرانسه، علوم طبیعی و ریاضیات مدارس بود و در این مدت 19جلد اثر با ارزش ترجمه و تالیف نمود و سپس به خدمت دولت وارد شد و به موازات خدمات فرهنگی، خدمات اجتماعی خود را آغاز نمود.

مرحوم نصر مجموعه کمالات فرهنگی و معنوی بود ولی ذوق لطیف او بیشتر به تئاتر معطوف شد و وقت خود را صرف هنری نمود که در پنجاه سال اخیر نه تنها طرفدار چندانی نداشت بلکه از طرف عوامل مختلف مورد حمله و انتقاد قرار می گرفت ولی او با کوشش خستگی ناپذیر برای تعمیم و توسعه این هنر مبارزه نمود.

از همان اوان مشروطیت که پرده های جهل و بی خبری دریده شد، مرحوم نصر نیز با عده ای از روشنفکران دست به کار تئاتر زد و گاهگاه با ترتیب دادن نمایش هایی، منافع حاصله را صرف امور خیریه، تاسیس مدارس و ایجاد کتابخانه نمود.

مرحوم نصر در تمام مدت عمر برای پیشرفت این هنر اجتماعی از جان و دل می کوشید و هر وقت محیط را برای نشو و توسعه تئاتر مساعد می دید از پای نمی ایستاد و به عهمین لحاظ به زودی به همت دوستان و همکاران صدیق خود شرکتی تاسیس کرد و در خیابان لاله زار تئاتر ملی را دایر نمود.

خدمات شایسته این سازمان هنری در ارشاد و هدایت جوانان و مردم آن دوره فراموش نشدنی است.

نصر پس از یک سال تلاش در راه اعتلای تئاتر به اروپا سفر کرد و با مسافرت وی فعالیتهای نمایش متروک ماند. وی در این سفر فن تئاتر را آموخت و پس از مراجعت در سال 1295 شمسی شرکت دیگری به نام "کمدی ایران" با اجازه وزارت فرهنگ تاسیس نمود و شروع به کار کرد.

کمدی ایران در واقع اولین موسسه نمایشی بود که با اصول و مقدمات صحیح شروع به کار نمود و رفته رفته ذوق فهم تئاتر را در مردم بیدار کرد. کمدی ایران ماهی دو بار در سالن گراند هتل "تئاتر فعلی تهران" نمایش می داد و در همین اوقات بود که برای اولین بار در ایران نقش زن را خود زن به عهده گرفت. مرحوم نصر در این موسسه علاوه بر ترجمه و تصنیف نمایشنامه های مناسب نقش کارگردانی را نیز به عهده داشت.

در اردیبهشت سال 1318 مرحوم نصر با کمک همکاران خود طرحی برای تاسیس هنرستان هنرپیشگی تهیه کرد و اساسنامه آنرا که شامل برنامه صحیحی برای پرورش هنر تئاتر بود به تصویب سازمان پرورش افکار رساند و پس از تاسیس این هنرستان خود سالها به تدریس "تاریخ تئاتر" مشغول بود.

در اواخر سال 1318 به اهتمتام مرحوم نصر و مرحوم احمد دهقان تئاتر دائمی تهران تاسیس شد و مرحوم نصر یکی از کارگردانهای این تماشاخانه گردید. "

تا پیش از بوجود آمدن تئاتر "تهران" تماشاخانه های شهر تهران بصورت فصلی و تعداد اجراهای معدود اداره می شد و درحقیقت تعریفی از تماشاخانه ی دائمی تئاتر وجود نداشت که امکان بقا داشته باشد و این یکی از بارزترین ویژگی های تئاتر "تهران" محسوب می شود.

داریوش اسدزاده در صفحه ی 43 کتاب "تماشاخانه ی تهران به روایت داریوش اسدزاده" درخصوص خدمات سیدعلی خان نصر به تئاتر ایران چنین نوشته که: " در سال 1300 تاسیس کمدی ایران توسط سیدعلی نصر با برنامه ها هراز چند گاهی از افراد دولتی و خوش نام که نیازی به پول نداشتند از این راه اعتبار و آبرویی به تئاتر بخشید و سبب شد بد نامی و نامطلوبی تئاتر در نگاه عامه ی مردم کمتر شود. اوست که بار دیگر در هیات یک مرد دولتی مسئولیت "کمیسیون نمایش" را در "سازمان افکار" به عهده می گیرد که این امر خود منجر به تاسیس هنرستان هنرپیشگی و تماشاخانه ی تهران می شود. در واقع چهر هی تازه و اعتبار آبرویی به هنرمندان تئاتر بخشید. " 

استاد اسدزاده در صفحه ی 44 همین کتاب چنین نوشته: نصر به ارتقای تئاتر فکر می کرد . به اینکه تئاتر را به درجه ی بالا برساند و مردم را به آن عادت دهد. او بسیار کوشید که تئاتر در ایران یا به طور دقیق تر در تهران جاگیر شود و پا بگیرد. نصر کرد بسیار آرام و سلیم النفسی بود که رفتار، گفتار و سکناتش همیشه با متانت همراه بود. در صورتش همیشه آرامش موج می زد. در مدیریت هم با طمانینه و دوستی و محبت نسبت به اعضای تئاتر کار می کرد.

 

دلیل به وجود آمدن تئاتر "تهران"

با اندک مطالعه پیرامون تئاتر و تماشاخانه های تهران قدیم درمی یابیم که در دهه ی ده خورشیدی تماشاخانه ای که بصورت دائمی فعالیت داشته باشد وجود نداشته و بطور معمول تماشاخانه های استیجاری برای مدت محدود و یا بصورت فصلی فعالیت داشته اند؛ لذا سیدعلی خان نصر که تحصیلکرده ی اروپا بود و دغدغه ی همگام سازی امور فرهنگی و هنری با استانداردهای جهانی آن روزگار را داشته، تصمیم می گیرد تماشاخانه ای دائمی ایجاد کند.

داریوش اسدزاده در صفحه ی 37 و 38 کتاب "تماشاخانه ی تهران به روایت داریوش اسدزاده" در ارتباط با هدف تاسیس تماشاخانه ی "تهران" چنین نوشته که: بنظر من ابتدا ایده ی تاسیس یک تئاتر دائمی در مخیله ی سیدعلی خان نصر شکل می گیرد؛ چراکه این مملکت نیاز به تئاتر دائمی داشت. بالطبع برای دستیابی به این ایده مترقی، هنرستان هنرپیشگی را بمنظور تامین نیروی هنری این تئاتر تاسیس می کنند.

 

نحوه ی تاسیس تماشاخانه "تهران"

سیدعلی خان نصر برای ایجاد تماشاخانه ی دائمی خود نخستین گام را در سال 1319 برداشت و با "باقر اف" که از تجار مهاجر قفقاز به ایران بود وارد مذاکره شد تا سالن سینما خورشید که در ضلع جنوبی "گراند هتل" قرار داشت را برای ایجاد سالن تئاتر اجاره کند.

از آنجاکه باقر اف با استفاده از معماری روسی گراند هتل را بنا کرده بود، سالن سینما خورشید نیز از حجره هایی با گنجایش سه یا چهار نفری تشکیل شده بود و سیدعلی خان نصر با کسب اجازه از باقر اف برای تخریب این غرفه ها، سالن سینما خورشید را به اجاره بهای ماهیانه سیصد تومان اجاره کرد و در سال 1319، تماشاخانه " تهران " را افتتاح کرد.

برای حاصل اطمینان به صفحه 79 و 80 کتاب "سیری در تاریخ تیاتر ایران" نوشته ی داریوش اسدزاده مراجعه می کنیم که چنین نوشته:

آقای نصر به فکر یک تیاتر دائمی افتاد و با صاحب مهمانخانه گراند هتل که از مهاجرین قفقاز بود وارد صحبت شد که سالن سینما تیاتر گراند هتل برای تیاتر اجاره نماید و بالاخره پس از مذاکرات زیادی سالن سینمای گراند هتل را به ماهی سیصد تومان اجاره کرد.

گراند هتل بهترین هتل زمان بود و مخصوص ملاقات و دید و بازدید دیپلمات ها و مسافرین سیاسی خارجی بود.

باقر اف مرد ثروتمندی بود که مبادرت به ساخت گراند هتل به سبک معماری روسی کرد و در قسمت فوقانی اطاقهای هتل و در قسمت پایین سالن پذیرایی و رستوران و انبارها و در حیاط که رستوران تابستانی بود و در قسمت جنوب آن سالن سینمایی بود به نام خورشید که سالن سینما هم بصورت بیضی و غرفه هایی در آن وجود داشت که بینندگان می توانستند در غرفه ها سه یا چهار نفری نشسته فیلم را مشاهده کنند و هر یک از این غرفه ها درب داشت و می شد درب غرفه را ببندند و مرحوم سیدعلی خان نصر غرفه ها را تخریب و سالن سینمایی خورشید را که وابسته به گراند هتل بود از حالت بیضی شکل بصورت مستطیل درآورد و تیاتر تهران در سال 1319 رسما افتتاح شد.

طی سالهای اولیه تماشاخانه "نصر" سیدعلی خان نصر شخصا ریاست این تماشاخانه را بعهده داشت، اما از آنجاکه فعالیت سیاسی نیز داشت، درست پس از به دست آوردن پست سفیر ایران در چین، تصمیم گرفت مدیریت تماشاخانه "نصر" را به احمد دهقان بسپارد که البته تا آن زمان بعنوان مدیر داخلی تماشاخانه فعالیت داشت.

بهتر می بینم که در همین ارتباط به منبع دیگری نیز اشاره داشته باشم و آن کتاب " من و زندگی" نوشته ی مرحوم مرتضی خان احمدی ، بازیگر پیشکسوت تئاتر، رادیو، سینما و تلویزیون است که در صفحه ی 146 این کتاب چنین نوشته:

تماشاخانه تهران در سال 1319 با تلاش میرزا سیدعلی خان نصر، منشی باشی بهرامی، دکتر مهدی نامدار، احمد دهقان، عنایت اله خان شیبانی و بهره گیری از بازیگران مشهور آن زمان در محل گراند هتل، اواسط خیابان لاله زار تاسیس شده و برنامه افتتاحییه تماشاخانه تهران اجرای نمایشنامه " خون سیاوش" بوده.

 

وضعیت اداره ی تماشاخانه ی "تهران"

سیدعلی خان نصر به واسطه ی تربیتی که از سوی خانواده درمورد او اعمال شده بود و همچنین تربیت مشاغل سیاسی که درگیر آن بود، به مسائل حقوقی و قضایی آشنا بود و امور این چنینی را رعایت می کرد؛ به نتیجه، در زمان آغاز به کار هنرستان هنرپیشگی و همچنین فعالیت تئاتر "تهران"، هنرمندان استخدامی در تئاتر "تهران" را در جایگاه یک کارمند دولتی می دانست و همانگونه که حقوق و مزایای آنها را درنظر می گرفت، وظایف ایشان را نیز روشن مشخص کرده و با تهیه ی آئین نامه ای در شانزده بند، با ایشان قرارداد می بست. بمنظور روشن تر شدن موضوع برای خوانندگان محترم به صفحه 77 کتاب "تماشاخانه های تهران" نوشته ی مشترک ناصر حبیبیان و محیا آقاحسینی رجوع می کنم که چنین نوشته: زمانی که هنرستان هنرپیشگی آغاز به کار می کنه، آیین نامه ای در 16 بند توسط سیدعلی خان نصر مخصوص هنرپیشگان تنظیم شد؛ راجع به تعهد هنرپیشه به "حضور در ساعات تمرین" ، " عدم شرکت در نمایش های دیگر"، " تعطیلی در روزهای جمعه"، " پرداخت حقوق ماهیانه آخر ماه"، " عدم استعمال نوشابه های الکلی و حشیش و غیره در تماشاخانه"، " اطاعت از کارگردان" و جالب اینکه " تعهد هنرپیشه جهت تهیه ی کلیه ی لوازم و اسباب و وسایل گریم" .

آنگونه که از دانسته ها بر می آید و البته صحبتهای داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون که البته سالها مدیریت تئاتر "نصر" را نیز بعهده داشته، این تماشاخانه در زمان مدیریت احمد دهقان نیز شرایط مطلوبی داشته است.

مهمترین نکته ای که احمد دهقان برای اداره ی تئاتر "تهران" درنظر داشت این بود که در ادامه ی راه سیدعلی خان نصر، با رعایت قوانین قضای، شرعی و اخلاقی به تمام حقوق مربوط به بازیگران و سایر عوامل هنری و خدماتی احترام می گذاشت. احمد دهقان با تک تک هنرمندان تئاتر "نصر" بصورت محضری قراردادهای شش ماهه و یکساله می بست که البته این اقدام وی نشان دهنده ی روحیه ی هنرمندانه ی وی بود؛ چراکه بعدها شاهد مشارکت بازاریانی در تاسیس تئاتر فرهنگ بودیم که روحیه ی کاسب کارانه ی ایشان و اختلاف تربیتی آنها، موجب اختلاف نظر با عبدالحسین خان نوشین و متعاقبا قطع همکاری این هنرمند با ایشان شد.

بسته شدن قرارداد با هنرمندان و پرداخت حقوق مکفی ماهیانه به ایشان در تئاتر "تهران" موجب می شد که این هنرمندان همچون یک کارمند دولتی وقت تمرین و اجرای اثر را صرفا برای این تماشاخانه صرف کنند و نسبت به اثر مورد نظر تعهد اخلاقی و کاری داشته باشند. از سوی دیگر ایجاد امنیت شغلی و بی نیازی اقتصادی باعث شکوفا شدن خلاقیت های ایشان می شد تا هرچه بیشتر به استانداردهای تئاتر روز و مدرن دنیا نزدیک شوند.

متاسفانه احمد دهقان در سال 1329 ترور شد و پس از ایشان مهمترین هنرمندان این تماشاخانه، قطع همکاری کرده و تئاتر نصر را ترک کردند. سپس برای مدتی مهندس والا و برای مدتی دیگر نیز برادر ایشان دکتر والا مدیریت تئاتر "نصر" را بعهده گرفتند، اما موفقیت های گذشته به هیچ عنوان تکرار نشد و در دهه ی سی به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر کشور، تئاتر "نصر" نیز همچون سایر تماشاخانه های خیابان لاله زار به سمت آتراکسیون رفت و . . .  .

یکی از ویژگیهای تماشاخانه ی "تهران" این بود که به بازیگران خود تشخص می داد و در معرفی هر چه بهتر ایشان کوشش می کرد. درحقیقت صرفا برای آثار نمایشی تماشاخانه تبلیغ نمی شد و در برخی اوقات در تبلیغات روزنامه های آن روزگار، حتی نام نمایش نیز ذکر نمی شد و صرفا نام چند تن از بازیگران اصلی نمایش نوشته می شد و از مردم برای تماشای اثر نمایشی که این هنرمندان در آن ایفای نقش و هنرنمایی داشتند دعوت صورت می گرفت. شیوه ای از تبلیغات که امروزه شاهد آن نیستیم و صرفا در سینما آن هم با استفاده از شیوه ی "ستاره سازی" شاهد آن هستیم. سینمایی که اگر بازیگران تئاتر از آن گرفته شود عملا حرفی برای گفتن ندارد.

 

جایگاه و اهمیت تماشاخانه تهران

تماشاخانه ی تهران در بین سایر تماشاخانه هایی که در خیابان لاله زار و البته شهر تهران فعالیت داشتند از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و عموم مخاطبان آن در ردیف تحصیلکردگان، روشنفکران، سیاسیون و کسانی بودند که قصد داشتند آثار نمایشی فاخر و مطابق با تئاتر روز دنیا را تماشا کنند.

داریوش اسدزاده در صفحه ی 39 کتاب "تماشاخانه ی تهران به روایت داریوش اسدزاده" درخصوص سهم تماشاخانه ی "تهران" در رشد تئاتر ایران چنین نوشته که: پایه گذار تئاتر در این مملکت بود. مرحوم نصر با تاسیس تئاتر دائمی خدمت بزرگی به تئاتر ایران کرد. اینکه تئاتر تهران باعث شد که نگاه جامعه به تئاتر و هنرمندان تغییر کند. حضور افراد رده بالای اداری و دولتی در بین هنرمندان تئاتر، به تئاتر اعتبار بخشید و نزد عامه این نگاه تعدیل شد که این ها مطرب هستند. و اینگونه تئاتر بعنوان هنر مطرح شود. البته فکر می کنم می توانیم این را اضافه کنیم که تاسیس یک تئاتر دائمی ایده ی بسیار پیشرویی بود که باعث می شد کار جدی تر گرفته شود و کارگردان موظف شود که منظم کار کند و پیس روی صحنه ببرد که این برای تئاتر نو پای ایران بسیار گران قدر بود.

 

آتش سوزی در تماشاخانه ی تهران

نخستین بار سال 1337 بود که تماشاخانه ی تهران توئمه ی حریق شد و دلیل این آتش سوزی نیز نامشخص اعلام شد و سال 1338 نیز برای دومین بار تماشاخانه ی تهران آتش گرفت اما این بار به دلیل بی دقتی و عدم تعهد کاری یکی از کارکنان تماشاخانه آتش به دامان نخستین تماشاخانه ی دائمی تئاتر کشورمان افتاد که برای ادا کردن حق مطلب به صفحه ی 100 کتاب "تماشاخانه ی تهران به روایت داریوش اسدزاده" مراجعه می کنیم که استاد اسدزاده در این ارتباط چنین نوشته که: " " دو برادر به نام اژدری در تئاتر تهران بودند. یکی دکور کار می کرد و دیگری مسئول برق بود. اژدری مرتب پشت برق نمی ایستاد برای همین من به او گفته بودم که زیر کلیدها بنویسد که کدام کلید برای کجاست تا در نبودش کس دیگری بتواند کار را انجام دهد. زیر کلیدها می نوشت برای کجا هستند و بعد دوباره آن ها را تغییر می داد که کسی نتواند کار او را انجام دهد. دکتر والا ترانزیستور و پروژکتور را از خارج آورده بود که تا اون موقع ما در تئاتر اینها را نداشتیم. اژدری این وسایئل را که در اتاق بودند باید بعد از کار خاموش می کرد. فراموش کرد. همه رفتند و شب همه چیز در آتش سوخت. در واقع برق علتش بود. ساختمان سیصد هزار تومان بیمه بود که مهندس والا این سیصد هزار تومان را گرفت و برایمجله ی "تهران مصور" یک ساختمان جدید گرفت و به تماشاخانه پولی نداد. بعد از این ماجرا دکتر والا به استرالیا رفت. به من که آن موقع مدیر صحنه ی تئاتر بودم نوشت، برو به عبدالله بگو پول بده درستش کنیم. مهندس گفت خودتون خراب کردید خودتون بسازیدش. گفتم ما پول نداریم. من پیش آقای امینیان چاپخانه دار نزدیک میدان توپخانه رفتم. او سفته ی دکتر را قبول نکرد و گفت تو باید سفته بدهی. منم سفته دادم. سالن تئاتر را با قرض و سفته بازی ساختیم. البته از شخصی به نام حدادی پول گرفتیم. " "

این روایت غم انگیز نشاندهنده ی تحلیل رفتن جایگاه تماشاخانه ی "تهران" در لاله زار است که حتی مدیران آن نیز اهمیت چندانی به بقای آن نمی دادند و اگر هنرمندان دلسوزی چون داریوش اسدزاده پیگیری نمی کردند، امروزه همین ساختمان متروک که در کمین سودجویان قرار گرفته نیز وجود خارجی نداشت و تکه ای دیگر از خیابان هنر کشور تبدیل به فروشگاه کالای برق شده بود.

پس از آتش سوزی دوم تماشاخانه ی "تهران" برخلاف مهندس والا، برادرش دکتر والا نیز به میدان آمد و با قرض مبلغ کلانی، با پیگیری داریوش اسدزاده مراحل بازسازی پشت سر گذاشته شد و پس از دو سال پذیرای تماشاگران تئاتر شد.

 

نخستین بازیگران تماشاخانه تهران

فضل الله بایگان، مرسده بایگان، هایده بایگان، معزالدیوان فکری، نصرت الله محتشم، نعمت الله مصیری، اصغر گرمسیری، رفیع حالتی، صادق بهرامی، ایران دفتری، پرخیده، بدری هورفر، نیکتاج صبری، ملوک حسینی، شاهمرادیان، عباس زاهدی، امینی، شوکتی، جهانبخش، ملک حسینی، ملایری، مجید محسنی، حسین محسنی، جعفری، بهشتی، قنبری، داریوش اسدزاده، خسروانه، نجم، عنایت الله شیبانی، جنتی، فضلی، عزت الله وثوق، قباد، شاهین خو، الماسی. 

 

نخستین کارگردانان تماشاخانه تهران

سیدعلی خان نصر، فضل الله بایگان، غلامعلی فکری، دریابیگی، هایک کاراکاش، اصغر گرمسیری، استپانیان، نصرت الله محتشم، رفیع حالتی، صادق بهرامی.

 

بخشی از نمایش های اجرا شده در تئاتر "تهران" و "نصر" بعدها

به استناد روزنامه های اطلاعات در سالهای 1321 تا 1324 بخشی از نمایش های اجرا شده در تماشاخانه ی "تهران" را نام می بریم. در سال  1321نمایش های خسرو شیرین ، عاشق غریب، قسمت، چگونه هنرپیشه شدم. در سال 1322 نمایش های کمدی لیلی و مجنون، دزد بغداد، کمدی امیر ارسلان، در سال 1323 نمایش های کمدی لیلی و مجنون، موسی و فرعون، ابومسلم خراسانی، عشاق معاصر، اصفهانی چلمن، یوسف و زلیخا، رستم و سهراب، کمدی کوزه عسل، دختر شاه پریان، شاه عباس کبیر، بوالهوس، رعنا، روزی از روزها، خوابهای طلایی، شیوه ی زدن عشاق، کوچول موچول، گوهر و گوهری، مانع، زیبا، عتشق عاریه، رویای نیمه شب تابستانی، په پو، فاجعه عجیب یا سیاست هارون الرشید، نادرشاه و ستاره، شاهزاده توراندخت، کوزه عسل، رستاخیز عشقی، در سال 1324 رستاخیز سلاطین ایران، نادر و ستاره، نادرشاه عشق می ورزد، خشایارشا، قربانی نادانی، سعادت خانواده، قیام آغا محمد خان قاجار، کمدی بلای قمار، کمدی بچه ام سرفه می کند، کمدی شوخی بی جا، کمدی دختر شاه پریون، پهلوان کچل، رومئو و ژولیت، کمدی سردبیر روزنامه، خزانه دار شاه صفی، خسیس، کمدی مریض خیالی، نادرشاه و فتح هندوستان، سه ملعون، نافرمانی، در جهنم، یک شب در حرم ناصرالدین شاه.  شبهای آندلس.

 

و اما:

تئاتر تهران که همچنان روبروی کوچه بوشهری نشسته و نظاره گر گذر زمان در لاله زار تهران است،

در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۵۲۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید و در زمان دکتر ایمانی خوشخو معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حسین پارسایی مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی، در جهت بازسازی تماشاخانه ی "تهران" آغاز شد و با زحمات کیومرث مرادی که از کارگردانان صاحب نام تئاتر کشورمان بود گام هایی برداشته شد و بخشی از اسناد بجا مانده در این تماشاخانه که در زیرزمین باقی مانده بود نیز یافته شد و در مراسمی که با حضور هنرمندان پیشکسوت و اصحاب رسانه برگزار شد در همین مکان به نمایش گذاشته شد، اما در کمال تاسف تمام زحمات و هزینه های زمانی و اقتصادی نادیده گرفته و بازسازی نخستین تماشاخانه ی دائمی تئاتر ایران که مقرر بود تبدیل به موزه ی تئاتر ایران شود متوقف شد. 

اکنون تماشاخانه ی "تهران" همچون تماشاخانه های ی "دهقان"، پارس و تفکری در سکوتی دردناک به انتظار سرنوشت هستند. سرنوشتی که می تواند آنها را تبدیل به مامن کاسبان کند یا هنر نمایش کشور. آنچه مسلم است اینکه ارگانهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی، شهرداری تهران و ستاد اقامه ی فرمان امام و جهاد دانشگاهی می توانند با همکاری یکدیگر، بخش مهمی از میراث هنر کشورمان را به بهترین شکل ممکن حفظ کرده و به بهره برداری هنری برسانند.

 

پایان




نظرات کاربران